-
ولنتاین
1393/11/25 13:42
به یادِ روزهای دوست داشته شدنم ، برای خودم یک هدیه ی خوشحال کننده خریدم . فارغ از غربی بودنِ مناسبت ، باید بگویم من همه ی روزهای خوش را دوست دارم . انگار یک جوری دلم خوش تر از همیشه اش است . ولنتاینِ امسال یک تبریک از عشق سابق هدیه گرفتم ... یک تبریک گریه دار ... بی احساس ... درست 17مهر بود که برای خودم گوشواره هدیه...
-
بگو با من چقدر راه مانده تا جاده ...
1393/11/24 20:49
لمیده ام تو ماشین ... به رستوران های بغل به بعل م نگاه می کنم ... چشمامو ریز می کنم و به دور دورا نگاه می کنم ... دور دورایی که دیده نمیشه ... لبخند عمیقی که خاص خودمه رو لبام نشسته... مثل همیشه مست و بی غم میزنم ... با همین چهره ی بی غم مصرانه منتظرم به آخر جاده برسم ... و این داستان زندگیه منه ... از راه لذت می برم...
-
از اتفاقات خیلی بامزه وبلاگی !
1393/11/23 15:30
این روزا که ذهنم درگیره قرارهای وبلاگی هست ، که سه چهارتا از دوستان پیشنهاد دادن و من رد کردم ... باعث شد یاد خاطرات جالبی بیفتم که قطعاً ثبتش تو این وبلاگ خالی از لطف نیست . 3 سال پیش بنده وبلاگی داشتم که خواننده هاشم خیلی زیاد نبود ، اما بیشتر از حالا بود . چه خاموش ، چه روشن ! تو اون وبلاگ اصلاً حرفی از اینکه کجایی...
-
چشمای منتظر به پیچ جاده ...
1393/11/22 18:01
هر چقدر هم سنگ باشی ، هرچقدر هم که باور کرده باشی که دیگه نیست و نخواهد بود ... بازم یه وقتایی عجیب دلت برای خود دوست داشته شده ی اون روزهات تنگ میشه ... تو این مدت شاید از روز تولدم تا حالا ، ده تا پست با اشک از گذشته نوشتم و پابلیش کردم . به دقیقه نرسیده برش گردوندم به چک نویس هام ... امروز بعد از روزهای تو تبریز...
-
بازم من و بارون و دو تا دست تو جیب ! بزرگه ولی برای من کوچیک !
1393/11/22 09:37
بعد از 24 سال و ده روز زندگی تو شهر رشت ... هنوز از دیدن بارونش ذوق می کنم و تند تند میگم خدایا شکرت !!! هنوز بعد از 24 ساااال زندگی تو این شهر با به هم ریختن یهویی هوا کیف می کنم و ذوقی می کنم که انگار اولین باره بعد از آفتاب یه بارون حسابی می بینم ... دوستم تو سفر نه چندان آسونمون میگه مگی ! با تو جهنم رفتنم خوش می...
-
شرمنده ام خب !
1393/11/21 20:18
در کمال شرمندگی باید عرض کنم که یه سری کامنت ها بی جواب مونده و قول میدم دیگه تکرار نشه : ( چوپون عزیز همشهری جان ! دستوری که دادی اطاعت شددد و یه چیزی آوردم که نشونی از تبریز باشه و البته شیرینی خودم :| × اگه مایلی دریافتش کنی آدرسی چیزی بگذار ! مشکلی با دیدنت ندارم !!! : )) (دست و پام داره می لرزه ها !!!) الکی می...
-
من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست...
1393/11/21 05:14
خونه یعنی مامانی که صبحونه و ناهار فردا رو آماده کرده . خونه یعنی بابایی که یک ساعته از ماموریت برگشته و با اون حال به محض رسیدنش اومده ایستگاه و منتظر بچه هاش شده که وقتی میان سردشون نشه. خونه یعنی اتاقی که برق می زنه از تمیزی به لطف مامان ، یعنی نارنجی عزیزم که باهام خیلی مهربونه بعد از 5 شب دوری ... من خیلی قدرشو...
-
shuffle
1393/11/20 22:06
شبا با گریه می خوابم به بالش مشت می کوبم ... نمی دونی چقد سخته که مجبورم بگم خوبم ... احساس تو به من یه حس مبهمه... (آهنگ مبهم / بلک کتس) -- پول کم داشتیم شما نداشتین !!! رفیق اینا همه اجباری بود ، از اونا که توش دست نداریم بود ، خوب و بدش به من گذشت و رفت ، برام شکل یادگاری بود ! ولی امروز دست خودمه ! حال من و تو فرق...
-
من عاااشق فکرای محالم !
1393/11/20 17:29
همه عاشقا دارن چشم تو چشم همدیگه می خندن! من یه عمره واسه دیدن عشقم چشامو می بندم ... × دیوونه وار زیباست ! چون توی رویامه ... × دنیای با چشمای بسته زیباتره ... × دلم تنگ میشه چشامو می بندم اونم برام آواز می خونه ، پشت فرمونم و با اونم ... خدایا پس کی داره می رووونه ؟! × آهنگ زن ، شاهکاری خوانده شده توسر سینا حجازی !...
-
دوباره من ... دوباره راه ... دوباره چشمای چشم به راه ...
1393/11/20 16:21
تو اتوبوس نشستم ... گوشیم 70% شارژ داره ... هنوزم کسی نیست که اگه گوشیم خاموش شه نگرانم شه ... : ) خدافظی مثل همیشه سخته ! من هرجایی که میرم یه تیکه از قلبم اونجا جا می مونه و تبریز که دیگه جزیی از من شده ... : ) اتوبوس معمولی!!! خیلی معمولی بود واسه برگشت مجبور شدیم برگردیم مامان بابا خبر ندارن با چه اتوبوس وحشتناکی...
-
از تفاوت ها ...
1393/11/19 07:56
از تفاوت های رشت و تبریز اگر بخوام بگم ، باید بگم تفاوت ها خیلی چشم گیره با وجود اینکه گیلان و آذربایجان اونقدرا هم از هم دور نیستن ... اولین تفاوت که بسیار محسوسه از لحظه ی اول ورود به تبریز توجه رو جلب می کنه تعداد کم خانوم ها تو خیابونه . قطعاً دلیلش این نیست که تعداد مردهای تبریز بیشتر از خانوم هاشونه! خیر ... از...
-
واسه من گل نفرست !
1393/11/18 19:11
امروزم از برج بلور یک عدد پیرهن مناسب عید خریدم . پیرهن که میگم حکم مانتو رو داره . ناهارم که بناب زدیم تو رگ جای همگی خالی ! بسیااار چرب بود و غیر بهداشتی :دی جای همگی خالی می دونید که بنده کباب خور نیستم ولی اولین بار به اصرار خواهر خوردم و دیدم ای وای !!! چقدر دوسش دارم این گوشت چرخ شده ی چرب رو :|از اون به بعد شد...
-
مگی در تبریز
1393/11/18 10:57
دیروز ساعت 3 قصد کردیم به فروشگاهی بریم که از صبح تا شب یک سره بازه و بهترین ساعت همون وقت ناهار هست که برین . این پاساژ لاله پارک توش انواع برندهای ترک و گاها غیر ترک دیده میشه . اگه قصد دارین تو حراج خرید کنین این زمان بهترین زمان برای خرید لباس های زمستونیه ! و توش لباس خونه و پاییزه هم حراج میشه ، که خیلی راحت می...
-
به تو فکر کردم ......
1393/11/17 15:07
همه ی راه و آهنگ هاش یک طرف ... دوست داشتم این چاووشی لعنتی یه طرف ... خدا شاهده هیچ مخاطب خاصی نداشت و من به هیچ کس فکر نکردم ... اشکام یهو سرازیر شدن ! آخ ... دردم میاد از اینکه حتی شعرای غمگینمم مخاطب ندارن :| به تو فکر کردم دوباره دوباره ... به تو فکر کردم که بارون بباره ... : ) × درست سبلان بودیم که اینو گوش می...
-
مگهان در تبریز آفتابی !
1393/11/17 14:18
از 8 تا 12 خوابیدم ! همسفرام خییییلی باحالن همه راه خواب بودن و من بیدار ! اون وقت رسیدیم اینجام 5دقیقه بعد از رسیدن خوابشون برده : )) بهشون میگم خوبه شما خوابیدین همه راه رو اینقدر خسته این !!! من که تا صبح چشم رو هم نذاشتم همشم دو نقطه دی بودم !!! :دی بد اخلاقم بودن خواهر و برادر گرام ! میگن خب تو چون خییلی بهت خوش...
-
رسیدنم به خیر و خوشی !
1393/11/17 07:26
گوشیم خاموش شد و با گوشی دوستم به گوش دادن آهنگ ادامه دادم ! هیچم نخوابیدم ! الانم رسیدم و احساس می کنم خیلی حالم خوبه !!! همه ناراحت من راحت ! همه خسته من پر انرژی ! : ))) همه تمام راه خواب بودنا حالااا !!! اوف از دست این بد اخلاقا :دی راستی صبح بخیرررررر × درباره پست خیلی باحاله هااا باید بگم منظورم این بود خیلی...
-
و اینک ...
1393/11/17 00:09
و عصار می خونه : بذار روشن کنیم شب رو ... ستاره از تو ، ماااه از من ... ازت یه خواهشی دارم ... تو هم چیزی بخواه از من .... و در ادامه : بدون که عمر عشق من به کوتاهی ساعت نیست ، عزیزم گفتنم تنها یه حرف از روی عادت نیست ....
-
و حالا ...
1393/11/17 00:05
مسعود امامی می خونه : من عادتم شده تنها ، بدون تو ، هر روز راه برم تو این پیاده رو ... من عادتم شده چیزی نخوام ازت ... × هشتپر و رد کردیم : ) هوا عالیه . همه چیز خوبه و من مثل همیشه راضیم ... : )
-
خوابالوها !
1393/11/16 23:27
فکر می کنم تنها مورد بیدار در ابوبوس مگهانک بیچاره س : (( فکر کن یادش رفته گوشیشم شارژ کنه و گوشیش نفسای آخرشو می کشه ! هیچ کی هم بیدار نیست که دلم می پوسه : ( × الان بابک جهانبخش تو گوشم می خونه با تو دنیام عاطفی شد ! هرچی جز عشق منتفی شد ... × مخاطب این شعر کجاس : )) ؟!
-
خیلی باحاله ها !
1393/11/16 22:23
میگم یکی از چیزایی که واااقعا باحاله اینه که تکنولوژی تو این 4 ساله اخیر چقدر پیشرفت کرده ! 4 سال پیش کجا ممکن بود بتونی وبلاگ بخونی ؟! کامنت بذاری ؟! یا با دوست عزیزت چت کنی ؟! میگم واااااقعا باحاله هااا که بتونی بفهمی کی تو وبلاگت رفت و آمد داره! کی میره کی میاد !!! وااااقعا باحاله : ))) باحال تر از اون اینه که من...
-
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی !
1393/11/16 17:53
مگی رو تختش دراز کشیده و سعی داره از نارنجی عزیزش دلجویی کنه برای 4 شبی که نیست و نمی تونه روش بخوابه ! در حالیکه همش 3 ساعت دیگه باید ترمینال باشه ! تنها کاری که کرده بسته بندی خوردنی هاست ! آب نبات چوبی سوتی هم خریده برای راه :| که وقتی همه خوابیدن و مگی حسودیش شد به آدمایی که تو اتوبوس در حال حرکت خوابشون میبره !...
-
مگی دختر خوبی عست !
1393/11/15 23:39
من بسیور خسته عستم ! چشمانم می سوجد (سوج کردن !!! همون سوزیدن هست!) کمرم را گویی از درون به دو قسمت تقسیم کرده عند! پلک هایم سنگیک شده عند و من آمده ام که بگویم مگی دختر خیلی خوبی عست ولی یک جوری بگویم که شما نفهمید از خودم تعریف می کنم . مگی دختر سخر خیسی عست و صبح ها گبل از صدای اذان از جایش می جهد ! دقیقاً می جهدها...
-
آمار بازدید از وبلاگم 33333
1393/11/15 15:33
اونقدر رند و خوشگل بود لعنتی که دلم نیومد ثبتش نکنم ساعت رو هم نگاه کنید !!! 3.33 دقیقه ! اینجور موقع ها که با اعداد رند روبرو میشم حتماً آرزو می کنم + 33333 آرزو می کنم ...... می خوام آرزوم تو دلم باشه . خدایا ممنوووونم ازت
-
عجیب ! خیلی عجیب !!!
1393/11/15 10:45
گفته بودم چندین بار کسی تماس گرفته و پرسیده خانوم ر ؟! منم گفتم بله و تق قطع کرده !!! واقعاً چندین بار تکرار شده این داستان و من اصلاً کنجکاوی نکردم سرش ... دوستام میگفتن بابا یه زنگ بزن بگو امرتووون ؟! میگفتم بی خیال واقعاً ! حتماً با خانوم ر کاری نداشته که قطع کرده :)) یه کم پیش دیدم گوشیم زنگ می زنه با این حافظه فک...
-
تعبیر خوابم !
1393/11/15 06:39
ابراهیم کرمانی می گوید خنده آرام در خواب ، یافتن مراد بسیار است . حضرت امام جعفر صادق می فرمایند : خنده ی آهسته در خواب دلیل فرزندی نجیب بود . × انشالله ! مگی مادر میشه به زودی فرزندم مثل مادرش نجیب خواهد بود :| × باورم نمی شد تعبیر خنده ی آروم وجود داشته باشه ! فکر کردم تعبیر خنده همیشه غم باشه و در کمال ناباوری دیدم...
-
خواب ...
1393/11/15 05:38
ساعت 5 و نیم صبح در حالی از خواب می پرم که واقعاً منحصر به فرده ... خواب می دیدم و تو خواب می خندیدم ! در حد مرگ داشتم می خندیدم ... یه خنده ی عجیب درست عین خنده های یاهویی ! از اینا که دهنشونو باز می کنن و آروم و بی صدا می خندن . من بی صدا می خندیدم به ماجرای پیش اومده ی توی خواب که درست به خاطر نمیارمش ...خیلی خنده...
-
عجبااا !!!
1393/11/15 00:28
3 تا پست نوشتم و چون عادت به خودسانسوری ندارم هیچ رقمه !!! هی انتشار می دادم و هی چرکنویس می کردم و در نهایت هر 3 تا رو قبل از اینکه کسی بخونه چرکنویس کردم و واسه خودم نگه داشتمشون ؛ ) پست ها هیچ ربطی به مگهان دو نقطه دی نداشت و یه یادآوری بود از شبی که ممکن بود از این دنیا برم و تا پای مرگ هم پیش رفتم و برگشتم:) حالا...
-
عکس خانومونه !
1393/11/13 21:00
-
دوست داشتنی ها من ...
1393/11/13 15:39
یکی از عکس های مورد علاقه م ... دیشب دلم می خواست تولدم کاملاً خصوصی باشه و فقط 5 نفرمون باشیم . البته دوستِ مشترک که خواهر نداره و امکان نداشت بگم نیا ... از طرفی مامانی و داییمم هیچ کسی رو جز ما ندارن و منتظر دعوت هم نمی مونن و تولدامون حتماً میان! از اون ورم عمه کوچیکه و شوهر و دخترش همیشه کنارمونن که خب اونام گفتن...
-
عکس وایبرم : )
1393/11/13 12:07
دختر بودن که به رنگ لاک روی ناخن نیست ... : ) میشه دختر باشی و دستات رو ساده دوست تر بداری ... + یه روزایی بود روزی دوبار رنگ لاکم عوض می شد ! برای هر بار وضو پاک و بعدش دوباره تجدید می شد : ) و حالا ...