مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

کلی اتفاق افتاده و من نمیام اینجا بنویسم، چرا؟ چون دلم میخواد سر فرصت وبلاگتون رو بخونم و کامنت جواب بدم و … اما فرصت نمیشه از این رو بیخیال اومدن و نوشتن میشم. بهونه‌ی خوبی نیست و این روزا ارزش ثبت شدن داره پس من دوباره برگشتم.


——


اول از همه بگید ماه عسل کجا برم که برای این مورد خیلی بیشتر از جشنمون ذوق دارم ^_^ تو پست بعدی میام و می‌نویسم که چی کارا می‌کنم این روزا:)

چقدر کامنت داشتم:) یجوری دلم گرم شد و چشام اشکی شد نگم براتون… 

میام با جواب تایید میکنم. یا تایید میکنم و بعدتر جواب میدم این یکی دو روز روزای پر کاریه برام، اگه اینجا رو میخونید ممنون میشم انرژی بفرستید برام:) 

دوستتون می‌دارم.


امروز یکشنبه شش خرداد، تصمیمم برای نگرفتن جشن جدی‌تر شد. حالا میگم چراش رو… 

فعلا نظر و برنامه‌م اینه، همونطور که اکثرتون تو کامنتها گفتید جشنی که توش رقص هم نباشه عملا برنامه دیگه‌‌ای برای سرگرمی مهمونا هم نیست و چه کاریه اون همه هزینه صرف جشنی بشه که مردم بیان بگن آخه اینم شد عروسی؟:) 


+ خیلی خیلی زیاد خسته‌م، همین