درست وقتی همهچی داره درست پیش میره شک میکنم به درست بودنش...
واقعا من و پسر آدمای هم هستیم؟ تو خوب بودنش شکی ندارم، اما واقعا من براش خوبم؟ و اون برای من؟
+ وقتی باهاش صحبت میکنم تمرکزش رو حرفام نیست و بعدش از چیزی حرف میزنه که ربطی به حرفم نداره و این میتونه رسما دیوونهم کنه
+ بهم میگه گاهی شک میکنم که با هم تفاهم داریم یا نه، نگفت به ادامهی رابطه خوشبین نیستم، ولی گفت شک داره به وجود یا عدم تفاهممون و متاسفانه باعث شده فکر کنم هر چه زودتر باید تکلیف این رابطه روشن شه
+ ناراحت نیستم و دارم زندگیم رو میکنم، همهچیز مثل قبله و من بلدم بعد رفتن آدما چطور زندگی کنم. البته که بعید میدونم این رابطه تموم شه ولی خب دیگه... بد نیست آماده باشم.