مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

از کافه موزه رشت، از تهران و اون رستورانی که دیگه سر کوچه‌تون نیست تا شیراز زیبا^_^

من دلم می‌خواست ۷ دی با هم قرار بذاریم و خوشحالی کنیم. ولی اون دلش کوچولو بود و کادومو امروز داد... 

پسر اهل راه به راه سورپرایز کردن نیست، حتی تاریخ‌های مهم مشترکمونم براش اهمیت خاصی نداره... اما نزدیکای شب یلدا بهم هدیه میده و این کارش کلی خوشحالم می‌کنه:) 


+ زندگی معمولی

+ ۷ دی پارسال کجا بودم؟ شیراز... :((



بعضی شبا که خیلی بارون می‌باره، صدای خودم رو می‌شنوم که اول جوونیمه و دارم ازش می‌پرسم:

“صدای بارونو می‌شنوی؟”


+ دلم برای روزایی که جوون‌تر بودم تنگ شده