درست وقتی همهچی داره درست پیش میره شک میکنم به درست بودنش...
واقعا من و پسر آدمای هم هستیم؟ تو خوب بودنش شکی ندارم، اما واقعا من براش خوبم؟ و اون برای من؟
+ وقتی باهاش صحبت میکنم تمرکزش رو حرفام نیست و بعدش از چیزی حرف میزنه که ربطی به حرفم نداره و این میتونه رسما دیوونهم کنه
+ بهم میگه گاهی شک میکنم که با هم تفاهم داریم یا نه، نگفت به ادامهی رابطه خوشبین نیستم، ولی گفت شک داره به وجود یا عدم تفاهممون و متاسفانه باعث شده فکر کنم هر چه زودتر باید تکلیف این رابطه روشن شه
+ ناراحت نیستم و دارم زندگیم رو میکنم، همهچیز مثل قبله و من بلدم بعد رفتن آدما چطور زندگی کنم. البته که بعید میدونم این رابطه تموم شه ولی خب دیگه... بد نیست آماده باشم.
عزیزم

من چقدر بی خبر بودم از نوشته هات
الهی هرچی صلاحه برات رقم بخوره
ازصمیم قلبم ارزوی خوشبختی دارم واست
میدونم تصمیم و انتخاب درستی میگیری
یه مدقع های بیشتر به حرف قلبت گوش کن
مگی جونم سلام دختر خوشگل و ماه






چقد تو منی و ای کاش منم قبل ازدواج یکم بیشتر فک میکردم و اینجوری ب شک میوفتادم...
این شکات کاملا درسته اصلا ازش نگذر بهشون بها بده
اگ از الان وسط حرفات میبینی فاز طرفت ی چیز دیگس هیچ وقت قرار نیس درست بشه محکم بایست و بهش بگو ببین درست میشه اگر خوب نتونید همو درک کنید سخته ادامه دادن ...نمیخوام دلسردت کنم ولی کاش یکیم ب من میگف اگر همه جوره عاشقی اونم باید عاشقت باشه و البته و صدالبته بیشتر از تو علاقمند و عاشق وگرنه جاهایی ک زندگی ب مو میرسه نمیتونی ادامه بدی و خدایی نکرده پاره میشه مو اگر طرفت بخوادتت همه جوره پات وایمیسته
هیچ وقت فک نکن بعد از ازدواج اخلاقش بهتر میشه فقط شاید تا ی مدت کوتاه بهتر باشه ولی دوباره برمیگرده ب خود واقعیش
چقد حرف زدم
دلم برا دلخوشای کوچولوت تنگ شده بود
وای مری عزیزم
اسمت رو دیدم و یادم افتاد یه روزی وبلاک داشتی و میخوندمت، درسته؟ خودتی؟
آدرست رو برام بذار عزیزم لطفا، ممنونم که این همه برام نوشتی و میدونم خیرخواهانه بوده همهی حرفهات
مگی.. پیامای من ثبت نمیشه برات..؟
بمون ببینم پیامی هست که ندیده باشم احیانا؟
یعنی کامنت من رو بلاک اسکای بیییییییییبببببب خورده؟!!!!! نیست که نیست
رمز چی میگه
من تنبل بودم، تنبلتر شدم
ببخشید خلاصه
چرا با یه مشاور خوب صحبت نمی کنید؟
واقعا فکر کنم از رو تنبلی
من خودم تنها دوباره میرم مشاوره البته
این تصمیم ها باید - از نظر من البته- دلی باشه، وگرنه عقل بالاخره یه چیزی پیدا می کنه تا یه سنگی بندازه، هیچ شرایطی هم که تام و تمام نمیشه.
خیلی میفهمم و به نظرم کاملا درست میگی
این شکها و تفاوتها بهتر قبل جدی شدن رابطه خودشو نشون بده تا یهویی وسط برنامهریزی برای مراسم عروسی غافلگیر نشن
یه سریشو میشه با گفتگو حل کرد به طرف مقابل گفت من این کارت رو اعصابمه شاید تو منظوری نداری ولی من دوست ندارم این حرکت و صحبت یا... رو
یه سری چیزها رو هم که نمیشه تغییر داد و بعضی اوقات نقش پررنگی ایفا میکنند و خب باعث میشه آدمها تصمیمات سختی بگیرن
تصمیمای سخت؟
چه تصمیمی مثلا؟
منم عمیقاً دلم رابطه ی جدی میخواد
از طرفی حوصله ندارم برای وقت گذاری حتی برای آشنایی
میفهممت، ولی به نظرم اگر دلت میخواد این کارو بکن
سختیش خیلی کمتر از چیزیه که فکر میکنی
احتمالا در جریانی اونایی هم ک زودتر ازدواج کردن چقدر کارشون ب جدایی کشیده!
آره خب
درست میگین
چرا به این نتیجه رسیدی که باید خیلی سال پیش ازدواج میکردی؟
منم تقریبا تو همین وضعیتم...
خیلی کمحوصلهتر از قبلم، شرایط زندگی و کشور هم باعث شده هیجانی برای شروع نداشته باشم...
کم سن بودم شرایط زندگی و خونوادهم هم بهتر بود یجورایی، خلاصه سخته توضیحش ولی دلیل زیاد دارم:(
سلام مگهان جانم
امیدوارم تصمیم درستی بگیری
شخصا که خیلی از ازدواج ترسیده شدم.خیلی زیاد.
بس کهوافراد و اتفاقات و اخلاقیات عجیب و غریب دیدم.
فعلا هم تا اطلاع ثانوی تجرد انتخاب کردم.
به نظرم کسانی که در رابطه هستن یا ازدواج میکنن افراد خیلی شجاعی هستن و من این شجاعت فعلا در خودم نمیبینم.
عزیززززم ببین کی اینجاست
خوبی دختر؟ همهچیز خوبه؟ دیگه جایی نمینویسی؟
ازدواج واقعا انتخاب آدمای شجاعه
این شک ها طبیعی هست عزیزم
ببین ته دلت چی میگه؟
ته دلم شک نداره و میگه باید با همین آدم تمومش کنی
کاملا طبیعیه مگی جان.. البته این مسئله گاهی بخاطر وسواس زیادم پیش میاد. اما در کل روال طبیعی هست که در همه روابط جدی پیش میاد به نظرم. برات دعای خیر دارم.
مرسی از دعای خیرت عزیزم
متاسفانه من و پسر هر دو دچار وسواسیم و دنبال درمانشم نرفتیم
پیام های من و همسر:
من: عزیز جانم چه دلتنگم … امروز تموم بشه ببینمت( حالا مثلا این …)
همسر : عزیز امروز باید برم روغن ماشین عوض کنم!!!
من
خلاصه اینجوریاس … همیشه بوده … لابد دیگه
جان من؟
یعنی این اتفاق قراره همینجور ادامهدار باشه؟ من طاااقت ندارم
عزیزم این کاملا طبیعی هست و برای من هم اتفاق افتد که حالا که به رابطه تون نگاه جدیتری دارید موشکافی بیشتری روی مسایل بکنی

ولی من بسیار خوش بین هستم که مسئله خاصی نیست و یک نگرانی زودگذره
دیگه زیاد فکر نکنید و به خودتون انقدر فرصت ندید
شوخی کردم میخوام زودتر خبر عاقبت به خیریت و خوشبخت شدنت را بنویسی انشالله
عاشق خوشبینیتونم
ایشالا خبری بشه میام و مینویسم
توی هر رابطه ای بالا و پایین وجود داره
همین بالاو پایین ها و همین شک و اطمینان هاست که میتونه پایه های یه رابطه را محکم کنه
باید بتونم به چشم تجربه بهشون نگاه کنم، ولی از بد روزگار من بار هر اتفاقی یه قدم میام عقب و هی شکم بیشتر میشه
چرا این وقت شب بیداری
بعد هم کمی فکر کن یک سال دو سال سه سال با کسی دوست بودی چم و خم رابطه دستت هست و شناختیش به همین سادگی تمام؟ بزاری بری؟ بمون و برای زندگی تلاش کن
میمونم و تلاش میکنم:)
متاسفانه کلا شبا دیر خوابم میبره و دیشبم بعد مکالمهم با پسر پاک خواب از سرم پریده بود:دی