مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بازم من و بارون و دو تا دست تو جیب ! بزرگه ولی برای من کوچیک !

بعد از 24 سال و ده روز زندگی تو شهر رشت ... هنوز از دیدن بارونش ذوق می کنم و تند تند میگم خدایا شکرت !!!

هنوز بعد از 24 ساااال زندگی تو این شهر با به هم ریختن یهویی هوا کیف می کنم و ذوقی می کنم که انگار اولین باره بعد از آفتاب یه بارون حسابی می بینم ...

دوستم تو سفر نه چندان آسونمون میگه مگی ! با تو جهنم رفتنم خوش می گذره !!! این همه انرژی آخه ؟نخورده مست !!!

بهش میگم :

شراب از مستی چشمم خجل شد ... نگاهم کرد و از عالم برون شد !


× با وجود همه ی اینا هنوز بارون تنهاییمو بد به رخم می کشه ... من هرگز با هیچ مردی!!! تو بارون قدم نزدم ... 

× عنوان پست از استاتوس واتساپ یکی از دوستان برداشته شده که احتمالاً مال یه آهنگ رپ باید باشه...


نظرات 14 + ارسال نظر
آویشن 1393/11/26 ساعت 04:23 http://dittany.blogsky.com

آره.گفته بودم بهت ولی الان ساکن رشتیم 2 ساله.
خوشم میاد مثل خودم اهل سرما و بارونی.فکر کنم یه خاصیت ما بهمن ماهیا همینه.
والا خواهرم بخواد نخواد من دیگه ور دلش نشستم هیچ جاییم نمیرم،پس مجبوره باهام کنار بیاد :دی

اوهووووووم ! البته من دوست زمستونی دارم که از بارون متنفرههه ! :)) و سرما نیز
ولی فک کنم اکثر زمستونی ها مخصوصاً بهمنی ها سرما و بارون و دوست دارن
خواهرت مجبور نیست کیف می کنه از کنارت بودن ! بعله

منم بعد از سی سال زندگی در تهران هنوز بویه دود حالمو بد میکنه
البته این چند روز تعطیلی کلی بارون اومد و خلاصه ما شرمنده ی آسمون شدیم

خیلی جالبه دوست تهرونی من میگه میرم تهران دود می خورم زندههه میشم :دی

خدا رو شکررر الهی یه کم از بی آبیمون و ترس هاش کم کنه این بارون ... ما هم بارونا خیلی خوشگل داشتیم این چند روز

آویشن 1393/11/25 ساعت 01:56 http://dittany.blogsky.com

اتفاقا جات خالی دیشب تو راه رامسر بودیم داشتیم میرفتیم خونه یکی از دوستان خونوادگی،جات خالی بارون میبارید مگه،هر یه قطره عینهو یه گوله تگرگ.یعنی تصور کن مثل این فیلمای ترسناک هست کامل جاده سیاه،به زور میشد ماشین جلویی و دید.منم که انگار نه انگار طبق معمول جای اینکه هواسم به دور و برم باشه موزیک و گذاشته بودم رو ولوم بالا و داشتم همخوانی میکردم.طفلی خواهرم،تا برسیم فکر کنم از دست صدای نکره ی من گوش درد گرفت از بس که صدام قشنگه :دی

به به رامسر ... البته شما خونه پدریتون نزدیک به اون طرفا باید باشه آره ؟!
انگار گفته بودی شرق گیلانی هستی !
واااای بارون تگرگ محشره ... خدایا شکرت واسه رشتی بودنمون گیلانی بودنمون:دی
چقدرررر ترسناک دیشبم یه مسیری اینجوری رفتیم ما خیلییی باحال بود ! : ))
خواهرت باید کیف کنه از سرزنده بودن خواهرش بعله

خورشید جاودان 1393/11/23 ساعت 21:48

مرسی مگی

خییییییلی خوبی خورشید !
خیلیییی زیاد

آویشن 1393/11/23 ساعت 03:17 http://dittany.blogsky.com

تیترت من و یاد آهنگ من و بارون رضا صادقی و بابک جهانبخش انداخت نمیدونم چرا.
ولی علاقه به بارون واسه ما گیلانیا یه چیز طبیعیه.من که جون به جونم کنن ازش نمیتونم دل بکنم

هوم ... اون آهنگ هم دوس دارم اتفاقاً یادم بود که تو هم حست به بارون مثبته ؛ )
دوستای من از بارون متنفرررن !!!

mika 1393/11/22 ساعت 17:50 http://mika-majd.blogfa.com

مگی این غریبه عجب اعتماد به نفسی داره اصلا کم نمیاره
عجب گیری داده سماجتش عجیبه
با عرض معذرت جناب غریبه ببخشید من در مورد شما اظهار نظر کردم نیای یقمو بگیری

یک مرد تهرانیه واقعی هستن ایشون :|
باور کن اگه عکسشون رو نفرستاده بودن با کلی اطلاعات از خودشون فکر می کردم می شناسن منو !!! :|
چیز بدی که نگفتی ناراحت شن

غریب آشنا 1393/11/22 ساعت 16:20

راستی من واقعن دوس ندارم مجبورتون کنم ببینیم همو ولی فکر نمی کنم یه ملاقات اشکالی هم داشته باشه
خانم چوپان نظر شما چیه میشه ببینیم هم دیگر رو؟ یا نه ایراد داره

: ) فعلاً منتظرم ببینم چوپونک نظرش چیه ؟
--
ایشالا در آینده که شما زن داشتی :| منم نامزدی چیزی میایم همو می بینیم :|

دانشگاه مام بارون اومد. بارون اومدا، بااااااااااارووووووووووووووووون! شیلنگ آسمونو کج کرده بودن سمت ولنجک اصن!:|

وااااووووو !!! بگوووو بارون رشتی داشتین پسسس !!!
خوش بحالتون :دی
بارون الان ما هم همونجوریه دقیقاً !!!

کلوچه 1393/11/22 ساعت 13:52

ذکر خیرم با کی بود؟؟؟؟هی من دیدم گوشم زنگ میزنه نگو تو داشتی از کمالاتم میگفتی:))
من توو کف همینتم از این ور میگی پیف پیف اه اه و همینجوری مجنونه ک میپرونی از اون ور دلت قدم زنون دونفره زیر بارون میخاد...من میدونم تو اخرش ترشیده حسرت ب دل فراری از شوهر میمونی...

ذکر خیر شما با جناب محمد آواره !!! از احوالات همه پرسید و سلام رسانید !
در یاهو ازش خبر دارم و ایمیل ورونیکا بانو رو می خواست !
و اتفاقاً گفت بهت بگم خیلی دوستت داره : )) !!! شوخی کردم گفت دلش تنگ شده و همین .
حالش خوب بود نگفت چزا گم و گوره ولی !!! قطعاً دلیلی داره و خیلی غر زد که ما مرده پرستیم و تا بود محلش نمی کردیم :دی
---
کلوچ !
من یه چیزایی رو اینجا نمی نویسم آخه ... واسه همین عجیب به نظر میاد که من دلم یار می خواد و فراری هستم از آشنایی !!!
بعدم اون آقا از مشهد چه غلطی می خواست واسه من بکنه ؟! عشق راه دور خوبه . اما فقط واسه چند وقت و بعد می فهمی چه گرفتاری هایی در انتظارته !!!!!
: ))))) فراری از شوهررر

خورشید جاودان 1393/11/22 ساعت 13:27

حالا پز بارونشونو میده شما برین با بارونتون خوش باشین ما هم با توفان گرد وخاک عراقیمون خوش می گذرونیم

: ))) جانم ! من عاشق جنوبم :|
البته ندیده من فقط چندین بار کیش بودم همین ! چقدرررر دلم جنووووب می خواد با همون گرد و غبارش اصلاً

اوخییییییییییییییی چقدر سوزناک واقعا:))...خب قدم نزده باشی مگه چیه؟!!!!(با لحن پسرخاله بوخون)....اگه با جفت پا نمیرفتی توو احساسات پاک اون مغازه داره الان حسرت ب دل نمیموندی...مگی این سزای اعمالته...تو دل اون بچه رو شکوندی حالام باید خودت و گوشات برید زیر بارون قدم بزنید:)))))))))(آیکون خنده های شیطانی)

کلووووچ !!! وااای وای وای !
الاااان ذکر خیرت بود با یکی از دوستان :|
چه کنیم دیگه هی دل می شکونیم و هی ناراحتیم که کوووو اون جنس نر ما :-)))؟
از دست تو :-))) بی شرففف

خورشید جاودان 1393/11/22 ساعت 12:38

ما جنوبیا برف ندیده هستیم نه بارون ندیده

اون که بله !
ولی به نسبت یک رشتی هر جای دیگه ی ایران بارون ندیده محسوب میشه :|

خورشید 1393/11/22 ساعت 12:23

چرا جنوبی مگی الان وجه اشتراک شما با ما جنوبیا چیه اونوقت ؟البته ببخشیدا می پرسم برام جالبه بدونم

هیچی عزیزم ! در مجموع خوش گذرون بودن ما دریایی ها که انکار نشدنیه
ولی گفتم اینقدررر که از بارون ذوق می کنیم !!! انگار جنوبی هستیم و بارون ندیده:دی
حالا خوبه همش بارووون داریما

چوپان 1393/11/22 ساعت 11:39

بعد از 24 سال و ده روز زندگی تو شهر رشت ... هنوز از دیدن بارونش ذوق می کنم و تند تند میگم خدایا شکرت !!!

هنوز بعد از 24 ساااال زندگی تو این شهر با به هم ریختن یهویی هوا کیف می کنم و ذوقی می کنم که انگار اولین باره بعد از آفتاب یه بارون حسابی می بینم ..
دقیقا وصف حال من بود! انقدری که من وقتی بارون میاد ذوق میکنم یه جنوبی ذوق نمیکنه!

من جمعه بهت ساعت و روزشو میگم.اگر اوکی دادی
مکانشم میگم.
عکسم تو کامنتای وب عمو مهران بود کههههههههههههه
در حین صرف کله پاجه طرفای چله خونهندیدی؟

واااااو نععع ندیدممم !!! اما یادمه یه پستی توش کامنت گذاشته بودی که چله خونه بودی و کلپچ می زدی !!!
بگو برم ببینمتتتتتت !!!
اوکی اوکی ! : )) بگو بهم ببینم اوضاع چطوره!!! بگو کدوم پست مهران خان رو باید ببینم : ))
یا برام دوباره آپلود کن عکسووو :دی
---
ببین ! یعنی یه خل عین خودم تو این دنیا بود و من نمی دونستممم ؟! : ))))) تو هممم ؟!
آقا ما باید جنوبی می شدیم اصلاً !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد