مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

از تفاوت ها ...



از تفاوت های رشت و تبریز اگر بخوام بگم ، باید بگم تفاوت ها خیلی چشم گیره با وجود اینکه گیلان و آذربایجان اونقدرا هم از هم دور نیستن ...

اولین تفاوت که بسیار محسوسه از لحظه ی اول ورود به تبریز توجه رو جلب می کنه تعداد کم خانوم ها تو خیابونه . قطعاً دلیلش این نیست که تعداد مردهای تبریز بیشتر از خانوم هاشونه! خیر ... از نظر من و البته برخی از دوستان !!! دلیلش سنت گراییه مردم تبریز هست . اینجا مردم خیلی پایبند تر از رشتی ها هستن به سنت...

اینجا دقیقاً تعریف زن و مرد تعریف گذشته ش رو داره، آقایون تو مجامع راحت حضور پیدا می کنن و خانوم ها ترجیحا به کارهای خونه و بچه ها رسیدگی می کنن . (منظورم این نیست که اجازه کار کردن در بیرون از خونه رو ندارن! و البته منظورم نسل جدید نیست!) اینجا تعداد خانم های چادری خیلی زیاده و با کمی دقت متوجه میشی خیلی ها از روی سنت چادر سرشون می کنن ، از اونجاییکه کمی موهاشونم بیرونه و یا جوراب نازک پاشونه که برای معتقدین سرسخت ، اصلاً ممکن نیست چادر و موی بیرون . این پوشش سنتی رو من خیلی دوست دارم هرچیزی من رو به قدیم و سنت نزدیک می کنه برام دوست داشتنیه، تو رشت واقعاً افراد چادری کم و انگشت شمار هستن . اینجا با چادری ها خیلی رفتار بهتری میشه تا رشت ...فروشنده ها برای خانم های چادری ارزش بیشتری قائل هستن که بر می گرده به همون سنت پسند بودنشون .

اینجا خیلی به حلال و حرام بودن روزی دقت میشه ، من تو رشت برخورد نداشتم که کسی نون یا بستنی رو وزن کنه و دقیق قیمتش رو حساب کنه. اینجا ولی بستنی رو وزن می کنن و بهت میدن (بعضی جاها فقط البته!!!)

یکی از خاطراتم بر می گرده به خرید نون کشمشی که آقای فروشنده حساب کردن و رند نشد ! گفتن ایراد داره نون اضافی بذارم ؟ یا از نونت بردارم ؟! که گفتم اضافه کن و در کمال ناباوری دیدم یک چهارم نون کشمشی اضافه کرد برام ! یک چهارم!!!نون کشمشی اندازه کف دست بود! یعنی انقدر حساسیت داشت برای حلال بودن روزیش !

تفاوت دیگه اینکه اینجا واقعاً حضور خانم ها در شب بدون وجود مرد اصلاً تعریف نشده و باید انتظار داشته باشی خیلی چیزها بشنوی اگه خانم هستی و قصد داری تو شب یه خیابون رو قدم زنان طی کنی احتمال اینکه تعبیر بدی داشته باشن از حضورت در خیابون خیلی خیلی زیاده ! با توجه به اینکه بنده آدم سنتی/معتقدی هستم و پوششم خیلی از خودشون متفاوت نیست ، باید بگم برخورد خوبی از اکثر مردای تبریزی تو شب ندیدم و احساس امنیت نکردم (شاید واقعاً کار نا پسندی باشه بیرون بودن یه خانوم 11 شب) . من یک رشتی هستم !برای یک رشتی ساعت 1 شب بیرون بودن هم معنای بدی نداره ، می شه با حجاب کامل نصفه شب بری دوچرخه سواری و انقدر این امر عادیه که کسی نگاهتم نمی کنه ! و یا حتی اگه کسی با دوچرخه ببینه شما رو چقدر مورد تشویق قرار می گیرید که خیلی خوبه که ورزش می کنید کاش همه خانوم ها اهل ورزش بودن ! آقایون هیچ مشکلی با بیرون بودن خانومشون ندارن و شاید این حمل بر بی غیرتی باشه که بنده شدیدا تکذیبش می کنم . البته تو رشت هم مردای سنتی وجود دارن هنوز که ترجیح میدن خانوماشون بیشتر خونه باشن و ... چیزی شبیه به تبریزی ها !شب های رشت پر از حس امنیته و راحت میشه توش قدم زد ، خندید ، گشت ... و البته شب های مردم رشت خیلی دیر تموم میشه و به عبارتی رشت از شهرهایی هست که نایت لایف داره. من جز تهران تو ایران با شهر دیگه ای برخورد نداشتم که شب های بیداری داشته باشن .

یکی از تفاوت های دیگه تو تبریز اینه که تفاوت دو طبقه و سطح جامعه خیلی خیلی بالاست . وجود ثروتمندا این ور شهر و وضعیت معمولی و کارگری اون ور . طبقه متوسط هم دارن ولی ثروتمنداشون خیلی زیادن .

به همون نسبت که ثروتمند و مردم رو به پایین جامعه کنار هم زندگی می کنن ! افراد چادری و افراد خیلی کم حجاب (بدحجاب؟! بی حجاب؟!) هم کنار هم هستن . در صورتی که تو رشت تفاوت انقدر زیاد نیست . تقریباً باید گفت اکثرا تو یک حد هستن تو خیابون از نظر حجابی و از نظر وضعیت مالی ... قشر غنی جامعه رشت اونقدر زیاد نیست . با اونحال تعداد ماشین های خوب و گرون هم اصلاً کم نیست . مردم رشت خوش گذرون هستن و ترجیح میدن همه جوره شیک به نظر بیان !!!

شباهت اصلی مردم رشت و تبریز مهمون نوازی :دی!!! هست و شکم پرست بودن... من خیلی جاهای ایران رفتم و خیلی جاها رو هم نرفتم اما تو رشت و تبریز به چشم دیدم که اگه رستوران و فست فودی باز شه که غذاش نرمال باشه بی شک کارش میگیره . بدون برو برگرد و مردم حاضرن پول خیلی خوب بابت غذای خوبی که می خورن بدن.


حالا چند توصیه رو در زیر داشته باشیم :

یک. اگه خانوم هستین و قصد سفر به تبریز دارین ترجیحا از رنگ های خیلی شاد برای پوششتون استفاده نکنید که آرامش بیشتری داشته باشید . شاید یکی از دلایلی که استفاده از رنگ های تند برای تبریزی ها عادی نیست این باشه که اینجا هوا همیشه سرد بوده و تو هوای سرد استفاده از رنگ های تیره مناسب تره. پس اصلاً عجیب نیست که شما با پالتوی قرمز ، سرخابی و یا کیف رنگی رنگیتون تو چشم باشین .

دو. حتماً لباس گرم بردارید ، تبریز هواش بی نظیره...روزای خنک با آفتاب و شب های سرد . برای شبتون پالتو و کاپشن داشته باشید خصوصاً اگه قصد دارید ایل گلی برید که شبش قشنگه !

سه. حتماً یه نقشه از تبریز تو گوشیتون داشته باشید. تبریز شهر بزرگیه و واقعاً مسیر یابی کار ساده ای نیست و اگه یک مسیر رو اشتباه برید کارتون خیلی سخت میشه .

چهار. این توصیه ادامه ی نکته سوم هست، مردم تبریز خیلی خیلی مهربونن و واقعاً کمک کردن رو دوست دارن و تلاش می کنن که بهتون آدرس بدن . اگر آدرس اشتباهی بهتون دادن حمل بر بدیشون نذارید شک نداشته باشید دلیلش این نبوده. متاسفانه اینکه شما حین رانندگی بتونید کسی رو پیدا کنید که فارسی روون بتونه صحبت کنه کمی بعیده. مردم تبریز زبان اولشون ترکی هست و باید باور کنید آدرس دادن به زبان دوم اصلاً کار ساده ای نیست و 90 درصد آدرسی که میدن براتون قابل فهم نخواهد بود. از طرفی شما با پرسیدن اینکه فلان جا از کدوم ور برم باعث اذیتشون میشید . من ترجیح میدم هرگز آدرس نپرسم ازشون چون بارها دیدم براشون سخته توضیح بدن و گفتن دنبالم بیا! حتی یه بار یه پسر جوونی با دوچرخه تا خیابونی که می خواستیم بریم همراهیمون کرد!!! و باعث شد شرمنده شیم .



نظرات 29 + ارسال نظر
حا می 1394/02/17 ساعت 22:06 http://haniiiism.blogfa.com


رشت ِ عزیز ِ من
یه مدتی کرج زندگی میکردیم،وقتایی که میرسیدیم رشت،میدون شهرداری،آخ عطر اون کباب کثیفایی که ساعت سه چهار صبح میومد
خوشحالم که یه هم شهری پیدا کردم

وااااای رشت ...
اون شهرداری رو عااالی گفتینا :)
خیلی خوشحالم و خوش اومدین بانو ! ♡

samira 1393/11/24 ساعت 10:19

Slm.manam sakene tabrizam. Invara baz umadi bia pishe khodam. Man ba khaharam zendegi mikonam khanuooooom

سلام ممنونم از دعوتتون :-)
شما تازه خواننده م شدید یا سمیرای سابق هستید ؛-) ؟!
ایشالا همیشه خوش باشید حال تبریز چطوووره : )؟

آره رشته عزیزم :)
دیگه مثل قبل ازش بدم نمیاد حالا دیگه دوستش دارم

نظرم خیلی طولانی بود! رسید؟

رسیدددد!

مگی عزیز تو بعضی موارد مثل سنتی بودن مردم تبریز باهات موافقم اما یه جاهایی نکه مخالف باشم نظرم باهات متفاوته چون هرکسی می تونه برداشت خودشو داشته باشه. من اول از همه بگم که عاشق تبریزم. عاشق همین تفاوتاش. فرهنگشون و صد البته رقص آذری! اصلا فوق العادست! خصوصا رقص مرداشون همون لزگی پر از غروره مثل خودشون. من هر رقصی رو برای مرد نمیپسندم اما واقعا این رقص زیبا و مردونست!
حالا بحث شیرین غذا! خب واقعا خوشخوراکن و دستپختاشونم عالیه اما به جز رستوران های کباب و بعضی غذاهای سنتی که توش عالین رستوران خاص و حتی فست فود با کیفیت، کمتر می بینی. برخلاف تو به نظرم خیلی رستوراناش(به جز کبابی البته) کمتر از رشت و شهر های دیگست. اینم به نظرم به سنت گرا بودنشون بر میگرده و سرما که باعث میشه ترجیح بدن بیشتر تو خونه غذا بخورن تا بیرون برخلاف شما و ما!درمورد احترام فروشنده ها به چادری ها نظری ندارم چون حس نکردم تفاوتی بذارن! چیزی که من حس کردم این بود که با کمال احترام فروشنده هاشون یکم بداخلاق و بی حوصلن خصوصا اگر فارسی باهاشون حرف بزنی. به تجمل علاقه مندن اینو حتی از تعداد پرده فروشی هایی که قدم به قدم و حداقل تو هر خیابون یکی هست بالا شهرو پایین شهر فرقی نمیکنه میشه فهمید. اما واقعا شیرینی و آجیلشون محشره و اونم قدم به قدم هست. به قول یکی از دوستام جهاد اکبر اینه که تو خیابونای تبریز قدم بزنی و نری تو قنادی و خشکبار. فوق العاده مردم با پشتکاری هستن و توبحث تجارت و تولیدم که واقعا موفقن. فقط اینو بدون که 20 درصد اصناف کل کشور تو تبریزه. یکم دیر ارتباط برقرار می کنن اما اگه بدونی چطور باهاشون حرف بزنی حسابی باهات دوست میشن. دیفالت ذهنیشونم اینه که همه ترکن مگر اینکه خلافش ثابت بشه چون از همون ابتدا هم باهات ترکی حرف میزنن. خب باید بهشون حق داد زبان مادریشونه و قابل احترام. اینا بخشی از برداشت های شخصی منن که اصلا بحث خوب و بد بودن توش نیست و گرچه به نظرمن تبریز و مردمش واقعا خوب و دوست داشتنی ان.

والا بهسا تقریباً 90 درصد باهات موافقم !
فقططط درباره غذا باید بگم واسه ما رشتی ها که کبابشون کباب نیست چون ما خیلییی اهل مخلفاتیم !!!
خیلی هااا ... و تو تبریز گوشت زنده بهت میدن :دی
ولی باید بدونی کجا دقیقاً غذا بخوری این نکته خیلی خیلیییی مهمه !!!
من می دونم از فست فودهای لاله پارک که حدوداً 30 تایی هست !!
فست فود توسکا بهترین انتخابه !
و درباره کباب هم کلی نظر دارم که کجا دقیقاً چی بخوری ... والا شهر شما هم بابا زیاد میرن و میان خیلی تعریف می کنن ما که خیلی وقته نیومدیم : |
درباره دیفالت بودنشون تو زبان ترکی عاااالی گفتی یعنی :))
و از همه بدترررر که همه به ما اصرار درن شما ترکین از چهره تون معلومه !!!اینو کجای دلم بذارم من :))؟
در کل برداشتت خیلی خوب بوده

خورشید 1393/11/20 ساعت 15:14

میخوای نظر مخالف بدم عاقا نه رشت شما نه تبریز اونا دنیا ابادان ما خوب شد(البته شوخیه ) خودت نظر مخالف خواستی
سلام مارکوپولو کی بر می گردی خونه ؟ مهمان دعوت میکنی بعد خودت میری سفر این رسم شمالی هاست ؟
دارم میام پیشت جاده چه همواره بقیشم حفظ نیستم

واقعا شهر رشت رو دوست دارم و زیاد به رشت میرم و میام و همیشه از سفرم به رشت نهایت استفاده رو بردم و نایت لایفش رو هم خیلی دوست دارم یک شب یازده شب تو رشت تنها میچرخیدم هیشکی کاری بهم نداشت و آسایش داشتم و خیلی بابت این مسئله از این شهر خوشم اومده ولی خیلی شنیدم که تو تبریز سرسخت تر روی باورهای سنتیشون ایستادن و هم خوبه هم بد ...

هدی32 1393/11/20 ساعت 12:43

مگی جوننننننننننننننن چه خبرا بیا تعریف کن منتظریم بی صبرانه

سلام
تبریز شهر زیبائیه.چند سال پیش یکبار رفتم
همیشه به سفر و خوشی

pari 1393/11/20 ساعت 07:02

آهای مگهاااااان رشتی ی ی ی
رشت نگو هالیووده،جای شما خالی بوده ،همه جاش سرسبزه و آب و هوا عالی بوده

سلام پری !
من اگه 2 روز دیگه اینجا باشم میشم دختر ترککک !!! انقدر که زود تغییر لهجه میدم : ))
ببین تتلووو افتخاااره رشته : )) آهای دختر رشتی با اون اخلاق مشتی : ))))

سلام

من رشت رو خوب میشناسم،تبریز رو هم چندسالی هست بهش رفت و آمد دارم.تفاوت هایی که گفتین کم و بیش وجود داره،و این به شدت به قومیت و شرایط جغرافیایی مربوط میشه...رشت بهشت از دید من یه جای خاصه تو ایران اما تمام شهرهایی که من تو ایران دیدم همشون مردمانی خوب و مهمان نواز داشتن...ایشالا همیشه به سفر باشید و شاد

سلام طاها خان : )
رشت ، بهشت ؟! اوف داغانه کودی برار جان : )) اجور رشت قشنگی دره زای جان ؟
منم خیییلی رشتو دوس دارم و گیلانیانم هتو ... من مره قوربانم !
ولی تبربز هم واااقعا دیگه جزیی از من شده و من خیلی دوسش دارم اینجا رو
حالا نظر مخالفم می دادین خوشحال میشدم چون من زاویه دید خیلی بازی ندارم ؛ ) و اینکه من خانومم و مشکلات رو اینجوری میبینم. شما جور دیگه ... دوس داشتین بگین
ممنونم جناب شما نیز

asmani 1393/11/19 ساعت 21:36 http://asmani1111.blogsky.com/

سلام بانو
همیشه به سفر و خوشحالی مدتی که غیبت داشتم باید از اول بشینم و بخونم ببینم چکار کردی منم یه سفر کوچولو ناگهانی بودم اونم با رنج عدم دسترسی به نت مخصوصا روز تولدتون که حسابی دلخور بودم که نمیتونم تبریک بگم و همش خودمو دلخوش میکردم که بابا تو که پیش پیش تبریک گفتی ولی در نهایت شرمندگی بر چهره ماند و حسرت بر دل ، شهر خوبی رو برای مسافرت انتخاب کردید من چند سال پیش یه سفر به تبریز داشتم البته چون مقصد سفر زمینی به آذربایجان و ارمنستان بود زیاد تو شهرش نموندم در راه به کلیبر و قلعه بابک خرمدین هم سر زدیم که خالی از لطف نیست در مورد آدرس دادنشون هم که نگو هرچی به قسمتهای بالاتر میری دیگه کاملا فکر میکنی از کشور خارج شدی و حسابی غریبه هستی خب دیگه به زبونشون تعصب دارن

سلااام
علیرضا خان نگران شما و خانوم کوچولو بودم . شکررررر که هستین واقعاً
شما که اول بهمن تبریکات ویژه و هدیه خطاطی شده م رو دادین و شرمنده م کردین دوست عزیز
خیییلی هم تبریک همین الانتون باز چسبید !
تبریز خیلی خیلی خوبه من سالی 3 4 بار تبریز میام آقا : ) دقیقاً رو زبانشون تعصب دارن و واقعاً خیلی ها براشون سخته فارسی حرف بزنن و از رو تعصب هم نیست.

سلام مگی
چه عالی بود این پستت
چه تفاوت هایی!!
من تا حالا رشت و تبریز نرفتم ولی اردبیل رفتم
ولی رامسر و چالوسو محمود آباد و تنکابن و چند جایه دیگه که من به کلش میگم "شمال" رفتم
و من به اون آرامشه شبهایه رشت اعتقاد دارم، واقعا شبهایه آرومو پر امنیتی داره، کلا انگار دریا آرامش میاره برایه مردمش، من آبادان که رفتم همین آرامشو اونجا هم تجربه کردم و اینکه اونا هم بسیار خوش گذرونن
و به نظرم کله مردم به جز یه قشر خاص واسه شکمشون خوب پول میدن
-----
خریدات مبارک

شما تهرونی ها همینید : ))) به قول بزکوهی (مرد رشتی وبلاگستان ) شما از اوناشید که به همه ی گیلان و مازندران میگین شمال : ))) در صورتی که شهررر به شهرش کلی فرقه بعله :دی
راس میگی ؟ شاید همینه که میگی و واقعاً پول خوب میدن ولی بیای رشت متوجه میشی تو هر خیابون چند تااا فست فود و رستوران هست :دی

آویشن 1393/11/19 ساعت 15:53 http://dittany.blogsky.com

به نکته های جالبی اشاره کردی.من خودم تا حالا نرفتم تبریز ولی ازونجایی که تعدادی دوست ترک زبلن دارم با رسم و رسوماتشون آشنام.
آدمای خوبین،اینکه به خونواده هاشون پایبندن یه نکته ی مثبته.ولی من خوشحالم که گیلکم چون حتی نمیتونم تصور اون سبک زندگی سنتی و تنها بیرون نرفتن و شب زود خونه برگشتن و داشته باشم.نمیدونم چرا ولی افراد بقیه استانای ایران همیشه دیدشون اینه چون ما آزادانه میگردیم پس بی بند و باریم.نمیدونم چرا ولی کامل نمیتونن این تفاوتا رو درک کنن.همینم باعث شد که دیگه عروسیا نمیتونن مختلط باشن.واقعا دست دوستان غیر گیلانی درد نکنه.شرمندمون کردن.

بله بله
منم دوست ترک و فامیل حتی زیاد دارم !
باهاشون بزرگ شدم و خیلی تفاوت های دیگه ای هم دارن که ترجیح دادم اینجا نگم . من رشتی ها رو هم اصلاً تحسین نمی کنما ما هم ایراداتی داریم بالاخره :دی
اما این راحت بودنمونم تا حدیش خوبه و من دوس دارم
از بیرون که مردم نگاه می کنن واقعاً احساس می کنن این جوک ها و ... صحت داره متاسفانه
؛ )

چوپان 1393/11/19 ساعت 12:09

یچیزی که هم یادآور خودت باشه هم یادآور تبریز

واااای یعنی چی می تونه باشههههه ؟!

خیلی زیبا تفاوت گفتی
من استان وشهر شما خیلی اومدم
اما تبریز یکبار هم نرفتم

بهامین جان جدی رشت هم بودی ؟
کجاها رفتی حالا دوستم ؟

بهسا 1393/11/19 ساعت 11:00

سلام مگی من الان کار دارم شدید
سرفرصت میام یه عالمه نظر دارم که در مورد این پستت بدم
خوش بگذره

شراره 1393/11/19 ساعت 10:51

راستی سر آبرسان هم یه پاک داره ها...نزدیک تشریفات...چندقدم بعبارتی...منم تازه دیدم...همیشه میرفتم پاک خ شهریار!
مِرم تی لوچانه ر ِ!!!!

هانی 1393/11/19 ساعت 10:23 http://arshadrejim.blogfa.com

سسللامممم مگی چه پر انرژی نوشتی، من از دوستای بهسا هستم
نوشته ها تو خوندم و کلیی لذت بردم
چند سال پیش من چند روز ماموریتی رفتم تبریز واقعا شهر زیبایی بود با مردمای مهمون نوازش و البته غذاهای خوشمزش
اینارو که خوندم دلم خواست بازم برم

شراره 1393/11/19 ساعت 10:08

راستش اسمشو اصلن نگاه نکردم هویجوری کلمو انداختم پایین و رفتم تووووش!
اول خیابون آژانس مسافرتی نهنده همونو بگیر برو بالا دست چپ کبابیه!
عاهان راسدی این سری تعداد گربه و بچه گربه ها هم زیاد شده بود!
طفلکی ها! خداکنه غذا به همشون برسه و جاشون سرد نباشه!
اینم شماره بی بی: 041-33323669

اووووف به قول ما رشتی ها داغانه کودی :-))) داغونم کردی با این لطفت :دی
ممنوووونم ؛ ) وقت بشه سری به اون ورا میزنم حتماً
اینجا گربه هاش خییییلی شیطون و پر رو هستن !!! خیلی :-)))
ایشالا گشنه نمونن ! با این زاد و ولدشون ! گربه هم نشدیم 6 تا 6 تا بزاییم :-))))))

سیمای 1393/11/19 ساعت 10:04

مگی رمزو داری؟
راستی مگی یه سوال دارم ازت
رمز موفقیتت تو سحرخیزی و کم خوابی چیه؟

بله بله رمزا رسیددد!
میام بذار بیام خونه الان دارم میرم بیرون : )
والااا چی بگممم من سحر خیز نبودم الان یه مدتیه تصمیم گرفتم و شدم خیلییی هم سرحااال و شادابم صبح ها !
ولی یه چیزی من تو جاهای خشککک عاااالیه حالم ! رااااحت بیدار میشم شاید چون ذهنم آرومه و آدم خوشحالیم اینجوریه...راااحت پامیشم :دی

Rima 1393/11/19 ساعت 09:32 http://dailytalk.blog.ir

پست خیلی مفیدی بود
مرسی مگهان :*


خوشحالم که به نظرتون مفید بوده
خواهش می کنم ریما جان

عمو سیبیلو 1393/11/19 ساعت 09:15

پست جالبی بود ... حاوی اطلاعات

ممنونم !
عمو پست شکمویانه هم خواهیم داشت !
هم چنین پست خریدانه ! برای شما و زن عمو اصلاً حواسم هست که قول دادم

شراره 1393/11/19 ساعت 09:07

ای عاناناس!
ای عالبالووووووو!!!!
ای شفتالوووووووووو!!!!
اوه آره شیرینی کریمی رو یادم رفته بود...خیلی شیک و پیک و قشن مشن و خوشل و خوشمزن دسراش!
یه دونه کبابی هست ته همون خیابونی که قنادی کریمی هست دست راست نزدیک ف بازار...خیلی کوچیکه خیلیم شیک و پیک نیست ولی خییییییییییییلی عالیه کباباش...بح بحححححححححححح!!!!!!
کیترینگ بی بی هم خیلی خووووشمزززززززس!!!!!
خورش قیمه با سیب زمینی نگینی سرخ شده! مممممم!!!!!
یرآلما یومورتا اصن!

:-)))) از دست تو شراره بانو !
کبابی دلپسنددد منظورته ؟! وای بگو بهم ! من چون 3 4 جا خوب بشناسم دیگه حای جدید امتحان نمی کنم که !
اما اگه جای جدیدی بهم معرفی بشه میرم حتماً :-))

اینجا اتفاقا باز شباهت با رشت داره که رستورانای با ظاهر خیلی معمولی و کیفیت غذای خوب مشتری های ثابتشون رو دارن !
جااانم

سیمای 1393/11/19 ساعت 08:58

سلام مگی
صبح بخیر
امیدوارم خاطره های خوبی برات بمونه از تبریز
شراره جان ما به گدا جماعت پول نمیدیم

سلام سیمای جان !
من سالی سه چهار بار میام تبریز :دی
و تبریز دیگه حزیی از من شده و پرم از خاطرات خوش تبریزانه :دی
خیلییی کار خوبی می کنین پول نمیدین ! واقعاً تبریزی ها گداپرور نیستن !

سپیده 1393/11/19 ساعت 08:51

مگه درست نیست فاعل و فعلم؟

من : ندیدیم ؟! :-))))

منم عین خودت جواب دادم
ما : دیدم !!! :-))))

سپیده 1393/11/19 ساعت 08:46

سلام

من تبریز را ندیدیم.

سلاممممممم : ))))
ما تبریز را دیدم !!!
تطابق فعل و فاعلت تو حلقممممم شپیده :)))

شراره 1393/11/19 ساعت 08:25

سلام باجی!
نجورسوز؟
چخ یاخچی سوز!؟
خوب من توی این چندسال هفته ای یه روز بخاطر درس میرفتم تبریز.
میدونی مدل آدرس دادنشون همینطوریه!
دیدی گدا ندارن؟ خیلی خووووووووبه!
نمیدونم چرا حلیم ندارن!!!!
بریم تو کار بیزنس حلیم! عجیب میگیره!
چه معنی داره ساعت 11 بیرون باشی؟ هاااااااان؟؟؟؟
یه سر به رشدیه و باغمیشه هم بزن!
چهارراه آبرسان هم فک کنم چیزای خوبی داشته باشه!
لاله پارک و برج بلور که عالی!
خریدها مبارک!
قنادی پاک...به به...محبوب قلب من!
دیگه ه ه ه!!!!
عاشق فلکه بازار و خ ولیعصر استم!
دیگه چی؟
فلنی همینا!

واااااای شراره چقدررررر مشترکااااات داریم با هم :-)))
خواهر و بابام هر دو دانشجوی تبریز بودن
نه واااااقعاااا گدا ندارن و محشره !! خوش بحالشون درست نقطه مقابل تهرانه!
ولی این سری که اومدیم قرآن فروش و گل فروش خیلی زیاد شده !!! چرا ؟! یهو آخه؟!
دختررر آبرسانم رفتم !
فلکه بازارم خیلی خوبه
شرووووره !
لاله پارک همه ش حراجه
قنادی پاک شنیدم نرفتم تا حالا
ولی شیرینی تر تشریفات اون مدل دسری هاش عالین!
شیرینی عسلی بادومی هم تو ولیعصر کریمی داره عاااالیه ! این دفعه امتحانش کن
خیلی خاصه
باقلوا هم فقططططط لذت سنتر فقططط
راستی می دومی میگن رشت حلیماش خیلی خوبه : ))؟! من نمی دونستم بیا ببرمت حلیم بهت بدم!!!
اگه خواستی حلیم فروشی بزنی به منم بگووو شریکت شم تو تبریز کارمون می گیره:-))

هدی32 1393/11/19 ساعت 08:07

سلام مگی جون جونیم خوبی عزیزم خوش میگذره
به چه نکته های خوبی اشاره کردی ممنون عالی بودن

سلام خااانوم گل !
خووووبم شکررر ... به من که تو جهنمم خوش می گذره به قول خواهرم :-))
خواهش میشه ؛ )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد