مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

بگو با من چقدر راه مانده تا جاده ...



لمیده ام تو ماشین ... به رستوران های بغل به بعل م نگاه می کنم ... چشمامو ریز می کنم و به دور دورا نگاه می کنم ...

دور دورایی که دیده نمیشه ... لبخند عمیقی که خاص خودمه رو لبام نشسته... مثل همیشه مست و بی غم میزنم ... با همین چهره ی بی غم مصرانه منتظرم به آخر جاده برسم ...

و این داستان زندگیه منه ... از راه لذت می برم و در همون حال هنوز امیدی ته دلم میگه که یه جایی ، او با چمدونش منتظرمه ...

و یه حسی میگه که من یه جایی که خسته ی راهم بهش پناه می برم ...

× به قول خودش من به امیدهای واهی زنده ام ... مسخره ت می کردم که بی خود امید داشتی و حالا خودم ...

× این جاده منو می بره به روزای بی او بودنم ، روزهایی که غمامو تو همین جاده جا گذاشتم ... من هرگز خوبی های دوستم رو فراموش نمی کنم ... : ) شکرت برای گذروندن اون روزا ...

× جاده ی رشت به انزلی ... برای من یعنی راستین ... یعنی جایی که بابابزرگ 40 ساله م آروم گرفته ... یعنی عمه ای که تخم مرغ عید برام رنگ می کنه ... یعنی پسر عمه ی قطع نخاع شده ی عزیزم ... یعنی عیدی های جور واجور ... یعنی مهمونی های رنگی رنگی ... یعنی کسایی که از ته دل دوستمون دارن ... انزلی یعنی فوتبال ! یعنی پسرای گرم کن پوش مارک دار ! یعنی گرون ترین های آدیداس و نایک تو پاهاشون ...

انزلی یعنی یه بخشی از خاطرات گذشته و حال من ... : )




نظرات 9 + ارسال نظر
آویشن 1393/11/27 ساعت 00:09

منتظرم :*

آویشن 1393/11/26 ساعت 04:13 http://dittany.blogsky.com

حال داشتی بعد بیا تو وبم بگو اسمارو.فکر کن من بشناسم.جالب میشه ها

باشه ! ؛ )

من ندا نیستم خانم...رویا هستم عزیزم...
ستت خیلی خیلی خوشگله مبارک باشه ان شاالله به شادی بپوشی گلم

خاک به سرم :دی
مگه من بهت گفتم ندا مهربون ؟!
ممنووونم رویای عزیز !

چوپان 1393/11/25 ساعت 12:06

ماهم پنجشنبه وقتی شب شد انزلی بودیم!
.
باپسرای مارک دارش موافقم...از بقیه متن چشم پوشی میکنیییییم


وااااقعاً ؟ انزلی چی می کردین اون وقتتت :))) ؟
کتونی هاشونوووو عشقه :))

Rima 1393/11/25 ساعت 09:47 http://dailytalk.blog.ir

چه پست احساس برانگیزی
یه جور خوبی تعریف میکنی وقتی میخونم انگار منم اونجا با تو بودم و همین حسها رو تجربه کردم
در حالیکه تنها تجربه من از انزلی ، یه عروسی بود تو یکی از شهرکهاش :)

خیلی خوب مینویسی مگهان
اگه روزی کتاب نوشتی یا جزو نویسندگان مجله ها شدی به منم خبر بده :)

ای ریما !
تو انرژی خاصی داری و تو مود تعریفات ویژه ای ؛ ) شرمنده م کردی واقعاً !!
چقدر خوشحالم که حس کردی باهامی
واااای نویسنده ! من گاهی شرمنده میشم که وقت دوستان وبلاگیم رو می گیرم حتی !
دوستت دارم دختر هنرمند

سیمای 1393/11/25 ساعت 09:08

سلام مگی چطوری؟
بازم سفر؟
خوش بگذره

سلام دختر !
انزلی تا رشت کمتر از یه ساعت راهه ! با کلی ترافیک در نظر بگیر یک ساعت و ما خیلی رشت به انزلی کار می کنیم

آویشن 1393/11/25 ساعت 01:36 http://dittany.blogsky.com

آخی جاده رشت به انزلی.اتفاقا من رفیق انزلیچی تا دلت بخواد دارم.یهو تصور کن اونجام آشنای مشترک داشته باشیم.چه شود این همه تفاهم

آویشن اگه هزاااار تا هم دوست رشتی داشته باشی نشناسمش من ! و اونم منو نشناسه
بهت قول میدم از 50 تا انزلی چی که من میشناسم 40تاشونو همه دوستات بشناسن :|
: ))
هر وقت حوصله ت سر رفت بگو اسماشونو برات رو کنم :دی

عزیزم امیدوارم همیشه از ته دل و واقعی شاد باشی زندگی بالا و پایین زیاد داره باید گذروند...امیدوارم برای تو همیشه به خوشی بگذره خانم

ممنوووونم ندا ...
واقعاً همینطوره امیدوارم این مراحل جوونی رو با خوبی و خوشی بگذرونیم !من که سعی دارم حسابی کیف کنم

mika 1393/11/24 ساعت 22:12 http://mika-majd.blogfa.com

سلام مگی خوبی؟
امروز برخلاف همیشه دیر پست گذاشتی!از تو بعیده
امیدوارم در نهایت هرچیزیکه خیر و صلاحته واست پیش بیاد

سلام میکا !
از صبحش هزار تا اتفاق افتاد که می شد گفته بشه و نشد :دی
هاها ...
امروز جبران می کنم یحتمل با دو تا پست :))
ممنووووووونم برای تو نیز عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد