مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

خواب ...

ساعت 5 و نیم صبح در حالی از خواب می پرم که واقعاً منحصر به فرده ... خواب می دیدم و تو خواب می خندیدم ! در حد مرگ داشتم می خندیدم ... یه خنده ی عجیب درست عین خنده های یاهویی  !  از اینا که دهنشونو باز می کنن و آروم و بی صدا می خندن .

من بی صدا می خندیدم به ماجرای پیش اومده ی توی خواب که درست به خاطر نمیارمش ...خیلی خنده م آروم و دل نشین بود .

درست همین ساعتا بود که تو اون شب برفی من به هوش اومدم ... و به زندگی برگشتم . اصلاً کسی چه می دونه ... شاید من به یاد دوباره متولد شدنم مثل نوزادها ، با فرشته های خدا می خندیدم . کسی چه می دونه ؟هوم ؟!


× دلم یه بسته کادویی می خواد ، از یکی که خیلی بهم بچسبه . خیلییی زیاد ... عجیب یعنی 4 سال افرادی باشن که اصرار داشتن بهت کادو بدن و تو حاضر نشدی از هیچ جنس مذکری کادو بگیری: ) و منتظری که عزیزترینت بعد اون ماجراها اولین کسی باشه که بهت هدیه میده . من سال بعد از او تنها نبودم ... ولی بازم کادویی قبول نکردم ... من حتی از هم کلاسی خیلی خوبمم که حکم برادرم رو داشت هیچی قبول نکردم و عجیب منتظرم که اولین کادوی چسبنده از طرف یه آدم خیلی دلچسب! بهم برسه ؛ )!!! می خوام کادو با یک حس عمیق واقعی بهم داده بشه . لعنتی با زیادی عاشق بودنش حال و آینده م رو دچار مشکل کرده و احساس می کنم دیگه هیچ کس مثل اون عاشقم نیست و نمیشه و این خیلی انتخابم رو برای کنار کسی بودت سخت کرده: ( ... من یه احساس قوی می خوام . اصلاً لازم نیست کادو خیلی خاص باشه یا اون فرد خیلی خواستنی و آرمانی باشه ، فقط کافیه کمی بیشتر از او! دوستم داشته باشه . کافیه با تمام وجود به خوشحال کردنم فکر کرده باشه ...




نظرات 7 + ارسال نظر
شیما 1393/11/15 ساعت 16:29

انشاالله همیشه خنده رو لبات باشه

ممنون شیمای عزیزم

نیشم باز شد ازخواب قشنگت
ایشالا همین لبخند وخنده ی آرام و عمیق تو واقعیت به لبت بشینه گلی



قربون شما و مهربونیت شممم من

غزال 1393/11/15 ساعت 09:15 http://15421542.blogfa.com

سلااام خوبی مگی؟باز هم این منم و حجمه انبوهی از آپهای مگی :)
به به چه خوابه شیرینی:) چه تعبیره خوبیم هم داشته و هم خودت داشتی ازش..
مگی تجربه به من ثابت کرد فقط یکی میتونه اونجوری و اونقدر دوست داشته باشه....

سلااام غزالم ...
دیروز هیچی آپ نکردما !!! بی سابقه بود این یک روز آپ نکردنم !!!

غزااال نگو اینجوری دختر پاک نا امیدم کردی که ...

خنده آروم چه تعبیر قشنگی داشت.
لبات همیشه پرخنده حتی تویه خواب


ممنووونم ندای عزیزممم ...لب های شما نیز

چه تعبیره قشنگی کردی خوابتو "شاید من به یاد دوباره متولد شدنم مثل نوزادها، با فرشته های خدا می خندیدم "

ممنووونم
به عبارتی من امروز یک روزمه ...

من 1393/11/15 ساعت 08:07

سلام
صبحتون بخیر...حستون دقیقا مثل حس وحال منه...اون نامرد تو اون چند وقت جوری برخورد کرد با من که بعدش دوست داشتن هیچ کسی رو باور نکردم و نمیکنم.فکر میکنم دیگه هیشکی مثل اون نمیشه برام و اون جزء معدود آدمایی بود که منو بخاطر خودم میخواست نه چیز دیگه ای...انتخاب خیلی سخت شده برام و ترس خیلی بدی دارم از روبرو شدن با آدمای جدید...خوابشو میبینم هنوز

سلام دوستم ...صبح شما هم بخیر و شااادی
من خوابشم نمی بینم ! و البته این تفکر اشتباهیه ! چون تا زمانی که کسی رو به زندگیت راه ندی نمی تونی مطمئن باشی کسی تو رو بیشتر از اون دوست نداره . از خدا بخواه یکی لایق تر از نفر قبل نصیبت کنه و دلو بزن به دریا

مهدی 1393/11/15 ساعت 06:59

سلام من قبل تر این ها به اینجا اومده بودم و بدون هیچ ردی به خونه م برگشته بودم .
تعبیر خوابتون خیلی زیباست و من می دونستم تعبیر خنده ی ارام بسیار خوش و نیکه .
چقدر باید خوشبخت باشی که یک روزی اون اقا شما رو اونقدر دوست داشته و مطمئنم خدا خوبی هاتون رو می بینه و بهمون خبر خوشی میدید از زندگیتون .
همیشه دوست داشتم یه حرفایی رو بهتون بزنم اما احساس کردم شاید با توجه به مرد بودنم حمل بر بی ادبی بگزارید .. یا احساس کنید قصد دارم مثل خیلی از مردای دیگه قلبتون رو تصاحب کنم که بیراه هم نیست با وجود مهربونی و پرانرژی بودنتون .............................
آدرس وبلاگم رو نمیزارم چون دوست ندارم شناخته شم و شما نگران بشید که من قصدی دارم از حرف هام اگه دوس دارید ادرس میزارم بخونیدم .

این کامنت یکی از بهترین کامنت های دنیا بود: ) !!! خیلی آروم محتاطانه تعریف شده بود ازم و یکی دو جمله واقعاً باعث شد به خودم بیام که کاش از بدی هامم بگم اینجا ... که اصلاً کم نیستن !!!
اون قسمتی که نقطه گذاشتم با اجازتون خواستم برای خودم باشه و دقیقاً شاید اگر آدرس می گذاشتید انقدر دلچسب نبود این کامنت ... همین که ناشناس کسی ازم تعریفی کنه خیلی بهم می چسبه خیلی ... متاسفم که شما هم تجربه ی تلخی داشتید و البته خدا رو شکر که گذشته ...
واقعاً یکی از شانس های بزرگ زندگیم دوست داشته شدن بوده .
آدرس بدید خوشحال میشم وبلاگتون رو بخونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد