-
مگی در زادگاه :دی
1395/11/03 05:26
رسیدم، آخ تختم... چه آرامشی داره خونه دیروز 2ی بهمن یکی از روزهای یواش و بدو بدویی عمرم بود، تنها کاری که کردم همون رفتن به دانشگاه بود و حرکت آکادمیکی(!) که قرار بود بزنیم. همین همین... با خودم شناسنامه، لباس و سوغاتی برده بودم اما فرصت نشد به تنها کسی که قول داده بودم می بینمش هم برسم! خلاصه این سفر اونطور که باید...
-
احساسات اتوبوسی :-"
1395/11/02 09:41
اگه بخوام با خودم رو راست باشم باید بگم دلیل رفتنم به تهران اونی که دیگران فکر می کنن نیست. خب، همین... + نکبت اتوبوسو نگه داشته واسه صبونه:( خب 7 می اومدین سوار شین نمیشد یه چیز بخورین؟ حتما باس 10 صبونه مفصل بخورین؟ :(( خدایا شفاشون بده + من صندلیم تکیه، این وریم یعنی سمت راستیم هی نگاهم می کنه و ازم سوال می پرسه،...
-
در راه تهران زیبا
1395/11/02 09:13
اصن اینقد اتوبوس بازی خوبه که دلم خواسته مثل وقتی خواهرم تبریز بود ماهی یه بار سوار اتوبوس شم تنهای تنها برم تهران...
-
سفر نیم روزه(!) به تهران
1395/11/02 01:19
حتی مقنعه م رو اتو نکردم، با اینکه می دونم تا چند ساعت دیگه عازمم... هیچ چیز، هیچ چیز و تاکید میکنم هیچ چیزم رو آماده نکردم، خیلی ابلهانه خونسردم...می دونم.
-
خبر مهم :|
1395/11/01 20:28
حس می کنم در من داره اتفاقاتی میفته که نباید... + خدایا شکرت
-
30 دی پر حادثه
1395/11/01 13:47
اینطور که پیداست من دچار رخوت عجیبی شدم، از 6صبح دیروز تا خود 9شب سر پا بودم. چه جالب! الان که می نوشتم فهمیدم این ساعتا با هم 69 رو ساختن!!! با وجود تمام کارهایی که سرمون ریخته بود، با وجود اینکه شر صبح شنیدم همسایه ی عزیزمون که خیلی رابطه ی عاطفی باهاش داشتم از دنیا رفته و قلبم هزار تکه شد و هزار بار لعنت به 95...
-
می دونم روزای خوووبی توی راهه؛)
1395/10/30 02:47
امشب یه کامنت هیجان انگیز داشتم که باعث شد احساس کنم راس راسی عمر وبلاگ خونی آدمها هنوز تموم نشده... حالا میتونم با حال خوب بخوابم و 6 صبح سر حااال پاشم. یوه یوه یوه + فردا یک روز فوق فشرده رو در پیش خواهم داشت، تا 7 بهمن همه چیز خیلی گیجه و خیلی بدو بدویی و یه جاهایی هم استرس زا... ایشالا بعدش همه چی کمی بهتر و آروم...
-
سر در گم
1395/10/29 16:52
اصلا به نظرم ذوق و هیجان نداشتم براش، ولی وقتی خوابشو دیدم احتمالا خوشحالم و هیجانم داره دیگه!
-
اصلا من بنده ی تصمیم های آنی هستم:دی
1395/10/29 15:00
فک کنم از وقتی که دعوت شدم تا وقتی که تصمیم گرفتم کلا 5 دقیقه طول کشید. میریم که داشته باشیم یه برنامه ی یهویی چند ساعته رو... بعد به هم کلاسم پی ام دادم من شنبه نمیام دانشگاه، ولی به کسی نگو نیستم. فقط خواستم بدونی که بری پرینتارو خودت بگیری... زنگ زده من الان دانشگاهم استاد ه. میگه شنبه بیا حتما:| میگم مگه گفتی...
-
...
1395/10/29 03:30
خودم میفهمم، فقط عذابشم... چرا مدارا می کنه؟ چرا من مدارا نمی کنم؟
-
من حالم خوبه بخدا، بذارید یه وقتایی از غمامم بگم ولی:|
1395/10/28 14:03
من از نوشتن خیلی از پست ها زود پشیمون میشم، نمونه ش چند پست قبل که از دلگیریم نوشتم. خیلی خیلی باعث کج فهمی میشه و این واقعا بده :( ولی بی خیال، بذا من همیشه اینقد راحت باشم و همیشه خودم باشم و درد دل هم بکنم. بحث از این عاشقی دو زاری ها نبوده که کسی بذاره بره و همچو چیزای مزخرفی... خیلی جریان متفاوت از چیزی بوده که...
-
عروس داریم اناااار و به *_*
1395/10/28 11:37
بچه ها، من اعتراف می کنم که اینجا هیچی از اتفاق هایی که برای زندگی پاطمه دوست چندین و چند ساله م افتاده ننوشتم. پاطمه داره عروس میشه و من به شدت احساس می کنم داره به بدبختی نزدیک میشه... به خودش که نمیگم، باهاش خوشحالم واقعا چون خودش خوشحاله، ولی معنای تاهل دقیقا تو ذهنم شده بدبختی(!) و یا بهتره بگم ناکامی و عقب...
-
وای خدا من چقد موفقم آخه! کامروا ام هست تازه:)))
1395/10/28 08:53
اصلا این روزای سحر خیزی خیلی خیلی خوبه، خیلی خیلییی ها... خوب من برم دنبال کار و بارم و الکی فک کنم خیلی آدم موفق و پر کاری هستم:دی از بی وقتی اون کاری که دوست داشتم شدنی بشه فعلا نشده و یادش میفتم عذاب وجدان می گیرم:دی احساس می کنم دارم بهش بی توجهی می کنم و آخر این ایده م دود میشه میره هوا... ایش! بیاین امروز همه...
-
فرقت
1395/10/28 02:19
خود خودم بودم که ازش خواستم نباشد، اینطور نصفه و نیمه نباشد و خود من بودم که روزها منتظر نامه ای از طرفش بودم. به راستی مگر ما چند خود داریم؟ یک خود که می گوید برو و یک خود که می نشیند به انتظار... ماه ها؟ و ماه ها؟ مگر ما چند خود داریم؟ یک خود که راضیست از محکم بودنش و یک خود که قبلش مچاله شده از عادت خوبی که بود و...
-
درس نخون کی بودم من؟
1395/10/27 16:27
اصلا یه حس عجیبی داره دیدن نمره ی 20!!! بعد سالها :))) + خدایا مرسی بیست ندیده از دنیا نبردیمون(!)
-
[ بدون عنوان ]
1395/10/27 14:10
خدایا این هوای خوب چرا باید منو یاد نداشته هام بندازه؟ :-" حواسمو پرت کن لطفا... مرسی، اه
-
مشهور بودن یا نبودن! مساله این است.
1395/10/27 12:38
میگم گاهی فک می کنم فلانی(1) چرا از فلانی(2)جدا شد؟ فلانی(1) که در حد خودش کار خوب و با پرستیژی داشت، بسیار خوش خلق بود، تحصیلاتشم که بیش از این نمی تونست باشه تو این سن! شرایط مالیشونم که خیلی از قشر متوسط جامعه بهتر بود و ماشین های لوکس اگر نداشتن ماشین بدی هم زیر پاشون نبود و بالای سیصد تومن قیمت ماشین هر کدومشون...
-
ملتمس دعا
1395/10/26 12:12
استرس و فشار کاریم خیلی خیلی زیاد شده و من احساس می کنم اینجوری پیش بره کم میارم... یک سری نه هایی توی کارام پیش میاد که شک ندارم بخاطر ناسپاسیمه، یا شاید بخاطر توجه کمم به خدا و ایمان ضعیفم... درهرحال می دونم هیچی(از نظر کاری!) اونجوری که باید خوب پیش نمیره و من بسیار نگرانم، بسیار... تازه همش فکر می کردم با اندک...
-
آرزوهای بزرگم لطفا به من برسین
1395/10/25 18:27
این روزها بیشتر از پیش به خوبی های تجرد و تنهایی فکر می کنم و هی برای خودم نگران تر میشم. اگر حالا زن یک خونه بودم و این احساسات می اومد سراغم چی؟ وای هیچ حسی بدتر از این نیست. خدایا شکرت که نجاتم دادی از این عذاب... خدا برای دشمنم نخواد الهی، خیلی بد و سخته تصورش حتی:( ازدواج اتفاق نیک و خوبیه، اما نه برای من... برای...
-
صبح بخیر ایرانی... :دی
1395/10/23 07:23
من صبا خعلی سخت بیدار میشم، اما در عوض وقتی بیدار میشم کوه انرژیم و خیلی خوشحال و شاداب صب بخیررر
-
طهران تهران
1395/10/21 13:51
زنگ زدم بهش، گفت به این شماره یه زنگی بزن بگو از طرف من تماس می گیری، گفتم چشم... فقط اسمشون؟ گفت طهرانی! ساکت شدم، خیلی ساکت شدم. ایستاده بودم، یکهو نشستم... پرسید صدام میاد؟! گفتم بله! گفت چیزی نگفتین فک کردم تماس قطع شده و صدام نمیاد. گفتم نه! داشتم فک می کردم، به اینکه، به اینکه... طهرانی رو با ط بنویسم تو دفترم...
-
شادابطورم :دی
1395/10/20 21:39
خوب خوب، من حالم خوبه... من تونستم از حال خیلی بد به حال خیلی خوب پرت کنم خودمو! آخیششش حالا بگم براتون، گفته بودم دعا کنید و شمام دعا کردید یقینا، خوب؟ یکیشون با برنامه انگار داره شدنی میشه، حالا نه که فک کنید اتفاق خیلی بزرگیه ها... نه اتفاقا یه اتفاق کوچیکه! ولی همین قدمای کوچیک که برای زندگی برمیداریم میتونه ما رو...
-
وقتی دردای کهنه سر باز می کنن...
1395/10/20 12:44
حالا دیگه با شنیدن هر خبر مرگی خیلی بد حال می شم. شب تا صبح خواب قبر، انتظار برای شست و شوی مرده و تابوت می بینم. ح. خیلی ناجوانمردانه از دنیا رفتی، من هیچ وقت قبول نکردم کسی تو رو کشته باشه، به کسی بد نکرده بودی که تو آخه لعنتی... شک نداشتم هر پلیسی هم بیاد حرفمو تایید می کنه و حقیقت همین بود که کسی به عمد اون بلا رو...
-
ملت به سوگ نشسته(!)
1395/10/19 20:29
چقد دوس داشتم به عنوان یک دختر خیلی معمولی عضو جامعه نظرم رو درباره ی سیاست و تمامی این جریان ها بگم براتون، اما حالا وقت وقت این حرفها نیست که من چه کسی رو قبول دارم و چه کسی رو نه، از نظرم چه کسی جایگاهش اونی که باید هست و چه کسی نه... حتی وقت اینم نیست که بگم چه حسی به رفسنجانی مرحوم داشتم... بگذریم، آقا رفسنجانی...
-
نگاه خدا که میگن همینه احتمالا...
1395/10/19 11:14
اینکه بی هیچ پشتوانه ای به جاهایی برسی که خودتم فکرشو نمی کردی... مرسی خدا، می بوسمت خدا، دوست دارم خدا + سر یه جریانی عجیب گره به کارم افتاده و واقعا نمی دونم حکمتش چیه، اما دارم صبوری می کنم، می دونم لحظات آخر دری به روم باز میشه که اصلا ندیده بودمش... همونطور که تا الان همه چی درست پیش رفته، گرچه خیلی تلاش کردیم...
-
چقدر حرف داشتم یه روزی برای گفتن...
1395/10/19 03:42
چرا بی هوا سرد شد باد چرا از دهن حرفهای من افتاد قاف. امین پور
-
حال و روز پرتقالیم رو چطور پیدا کنم؟
1395/10/19 03:33
بله درسته، خرمالو عمر کوتاهی داره... اما این دلیل نمیشه که من فراموشش کنم. خیلی وقته اون حس پرتقالیمو از دست دادم، خیلی وقته... ببخشم باعث و بانیشو؟ #دلگرفتگی
-
آیفون برای منم جذابیت داره حتی
1395/10/18 12:22
با تچکر از همگی شما، بنده در این دو روز و بعد از کلی تحقیقات به یک نتیجه ی خفن رسیدم! آدما دو دسته ان، عاشقان آیفون و متنفران آن حضرت دسته ی اول همه شون خودشون آیفون ندارن ولی اگر می داشتن خوشحال تر می بودن، آدمای دسته ی دوم هیچ کدوم آیفون ندارن و از برند گوش کر کنش نالونن، خب این از این... منم هنوز گوشی انتخاب نکردم...
-
یه چیز تو مایه های انتخاب شریک زندگیه اصلا...
1395/10/17 22:02
به دلم نمیشینه، شیائومی هیجان انگیز بود چون هیچ کس دور و برم نداشت. سامسونگ های جدید حس هیجان انگیزی بهم نمیده متاسفانه و ال جی هم هیچ وقت برند محبوبی برای شخص مگی نبوده، سونی هم ای... خب با این حرفها من هیچ گزینه ای برای انتخاب ندارم، خیلی مسخره س... چرا 100 تا برند مختلف نداریم که هرکی بتونه گوشی محبوبشو پیدا کنه؟ +...
-
شیاومی؟ گوشی چی بخرم؟
1395/10/17 13:15
بر و بچ گرامی اینجا کسی گوشی شیاومی داره؟ اصلا هر کی بیاد بگه گوشیش از چه برندیه ببینیم مد روی چیه؟ اکثر بلاگرا گوشیاشون چیه؟ من هنوز نوت 2 ی عزیزم رو اندازه ی جونم دوست دارم و روزی خریدمش که تازه ی تازه ی تازه وارد بازار شده بود و قیمتش هم که نگم، هنوز قلبم میگیره از یادآوریش... تو بحران اقتصادی و اون جهش وحشتناک...