مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

قرار وبلاگی ؛)

گفته بودم اینجا بودم ، گفته بودم بارون بود ، نگفته بودم؟

گفته بودم با کسی بودم ، اما با کی رو نگفته بودم ! من با ایشون بودم ...

پاییز فصل وصل...

امروز ، ساعاتی پیش  ... فضای باز کافه و صدای بارون ... عطر دمنوش و عطر خاک بارون خورده ... 

کی می دونه امروز با کی بوده مگهان؟

من از جشن عروسی متنفرم :|

من مگهان 70 سال دارم . 

یه گوشه نشستم و گوسفند می شمارم تا این جشن عروسی هم ماجراش به سر برسه !!! 

یه لباس باز خریده بودم که شنیدم عروسی مختلط هست و عطاش رو به لقاش بخشیدم و با همون پیرهن طور! گل گلیم اومدم . 

با یه خط چشم ساده :) 


+ هر روز که می گذره بیشتر مطمین میشم یه چیزیم میشه!!! آخه به منم میگن دختر ؟!

عضو تازه وارد خونواده ی ما :)

باورم نمیشه این مهر این همه اتفاق داشته باشه برای من و خونواده م ... 

دیروز یه کوچولوی دوست داشتنی به خونواده ی مگهان اضافه شد . امروز هم که بیستم باشه عروسی یکی از فامیلای نزدیکه؛)!

ماشاالله گویان به بچه مون نگاه کنید ؛) گرچه زشته ولی ما به آینده ش امیدواریم!!! بماند که خودمون خیلی زیبا می بینیمش :))) 

مهربان ماهم :)

من از اون دست آدم های متعهدی هستم که تلگرام و هزار کوفت و زهر مار هم که اومد ، نتونست مجابم کنه به عدم استفاده از یاهو مسنجر ... 

امروز استاد و. گوشیمو ازم گرفت ، می خواست یه چیزی رو تو یک قسمت از تلگرام و بعد ستینگ گوشیم نشونم بده ... یه دوستی تو یاهو برام پیغام میداد همون لحظه ها ، وقتی استاد خواست گوشیمو پس بده به یه لحن خیلی جالبی گفت خانوم پی ام هم داریااا !!! 

گفتم عه؟! و در کمال پررویی نشستم به خوندن پی ام هام... !!! 



+ ... امروز ، روز خاصی بود . پر از اتفاق های کوچیک و بزرگ دل خوش کنک ! 

+ استادم میگفت به راحتی میتونم متن چت هات رو در بیارم ، تلگرام محیط امنی نداره! می خوای در بیارم:))؟! 

منم با اعتماد به نفس گفتم چون حرف خاصی نمی زنم مشکلی هم ندارم اگه کسی بخواد بخونه متن چت هامو :دی !! اون وقت نگران بودم بخواد حرفشو ثابت کنه و متن چت هامو در بیاره :)))) گرچه واقعا چیز بدی نیست. اما خب دیگه ...

چی چی نیمی تو !

برایم نوشته بود :

"چیچینیمیتو دختر همه چیز تمام من ! همه چیز و تمام من ... " 


+ برای خودم آرزو می کنم تمام کسی بودن را ... و برای تو ایضا ! 

+ راستی می دانستی ؟ می دانستی چی چی نی یک پرنده ی شکار ممنوع است ؟ و می دانستی که انتخاب این نام برای من چقدر زیرکانه بوده ... ؟

عکس از مگهان ، چیچینی عزیزم سوغات همدان است .


سوغاتی :دی

خب مامان قرار نبود واسمون چیزی بخره از مکه و عربستان سعودی ولی شیطون گولش زد تو اون روزای اول که حالش خوب بود رفت فروشگاه گردی و یه سری خرت و پرت برامون خرید! 

حالا اومد خونه باز کردیم ساک رو ، هر کدوم رو که در میاوردیم من میگفتم این مال کیه؟ میگفت گرفتم بدیم فلانی !! و من میگفتم نه من از اینا می خواستم چرا بدیم به اون ؟ مال خودمه! 

از انواع حوله بگیرید تا دستبند رنگی رنگی !(که من اصلا دستم نمیکنم و برام استفاده ای نداره!!!) تا یک عدد لباس نوزادی که برای وروجک مهر ماهیمون (هنوز به دنیا نیومده) و خب واضحه که بازم برام کاربردی نداره ... 

یه سری کش مو و اینها هم هست که قطعا میدونید تا نیم سال آینده به هیچ عنوان به کارم نمیاد !!! اونم نگه داشتم . 

یه دستمال آشپزخونه برا خودش خریده بود که گفتم این به آشپزخونه ت نمیاد بده به من :| 

پست اخیر دوستی رو خوندم یاد این افتادم که مستفیضتون کنم از این شخصیت پخته و خاصم! من مگهان دو سال دارم . 

از کادوهایی که واسه مامان بابا آوردن که خیلی تعدادشون محدود بود بگم بهتون که دو عدد سکه ربع رو برداشتم برای خودم:| همشم راه میرم میگم چرا تولدم نمیشه خیییلی کادو بگیرم پس :|¿ از همین الان راه میرم میگم یا پول می خوام یا کتاب یا شال تک رنگ :دی (چوپان حواست هست؟! خطاب به تو بود اون گزینه ی آخر ! شال !!!:دی) 


+ انقدر خواهرم همه چیز!!! داره که واقعا موندم برای تولدش چی بخرم؟! 4 آبان نزدیکه ها ... 

+ امشب دهکده ساحلی عروسی دعوتیم که نمیریم و منتظر مهمون میشینیم!:دی یک شنبه یه کوچولو به خونواده مون اضافه میشه پس از سالهااا !!! و چهارشنبه یه عروسی بزن و برقصی دعوتیم که باید بریم و انتخابی نیست:دی ! و جمعه تولد دختر داییمه و تنها نوه ی خانواده ی مادری :) 

+ پارسال 22 م یادمه همراه نورا رفتیم سینما ...چقدر حالم بد بود . بمیرم برای خودم ... و چقدر الکی حالم خوبه این روزا!! باز بمیرم برای خودم

بیا و کوک کن ...

تو کوک می کنی ساز بارانم را ... 


+ بی وقفه میباره و من تو تاریکی اتاق ، بی وقفه با لبخند میبارم . 

هتل کادوس رشت و اتفاقاتش :دی

مدال باحال ترین فرد فامیل تعلق می گیرد به ... 


اون عزیزی که اومد تو حلق من و بچه پسرخاله ی بابام گفت ایشالااا عروسی شما :| نفهمیدم با من بود ؟! با میم بود ؟! منظورش این بود با هم ازدواج کنیم ؟! جدا جدا ازدواج کنیم ؟! یا اصلا چی :| :دی ¿¡ 

--

مدال خزترین فرد فامیل تعلق می گیره به ... 


اون آدمی که با خودش 4تا نماینده مجلس آورده بود و منتظر بود ذوق کنیم از دیدنشون :| !! 

-- 

مدال خوشحال ترین فرد فامیل تعلق میگیره به ... 


اون عزیزی که وسط سالن ایستاده بود و میگفت خانم ها آقایان بخورید و بیاشامید که غذا زیاااده !!! 

-- 

و مدال احمق ترین فرد فامیل تعلق می گیره به ... 


اون عزیزی که وسط جمع اومد گفت خانوما آقایون هدیه ندید ، که صاحب مجلس معذب نشه برای سوغاتی نیاوردنش :| خب زنک! مگه بده بستونه ؟! تازه این همه خرج کرده صاحب مجلس واسه شامتون :| بعدم تو کادو نده ! به بقیه چه کار داری ؟! 

-- 

مدال خوش تیپ ترین فرد حاضر در مهمونی تعلق می گیره به... 


اون عزیزی که سبز و نارنجی پوشیده بود و احساس خفن بودن داشت :))) :دی 



خب حالا آروم ترم میتونید از آدم کمک بخوایدا :دی

سر کوچمون یه مغازه ی اسباب بازی فروشی هست! پریروزا که تو هوای بارونی رفتم از چند تا مغازه اون ور تر از خونمون شیرینی بخرم ، یه آقایی پرید جلوم و گفت خانوووم ؟! میشه یه لحظه بیاین!

یه مشورت می خواستم ! میگم اگر شما پسر بودین ، این اسلحه رو ترجیح میدادین یا این ماشینه ؟! دستش اشاره به یه اسلحه ی بزرگ داشت و یه ماشین اسباب بازی خفن:دی 

یه لحظه اومدم بگم یعنی فقط اگه پسر بودم:| یا اگه بچه بودم ؟! خب بنده خدا از دختری که در شرف 25سالگیه می خوان که اسباب بازی انتخاب کنه ؟! :دی باز خوبه گفت اگه شما پسر بودین و شک نکرد به دختر بودنم !والا :دی

گفتم : اوممم !(با کمی مکث) من بودم فارغ از علاقه ی بچه براش ماشین می خریدم.

گفت چه رنگیش بهتره ؟! با دقت تمام نگاه کردم گفتم این قرمزش خیلی خوبه! گفت اون یکی مدلم هست 30تومن تفاوت قیمت داره ولی دراش اتومات با دکمه کنترل باز میشه. 

گفتم عه!!! خب شما داری انقدر میخری اونو بخرید بهتر نیست؟

گفت چرا راستم میگیدا ... نمی دونم کادوش کنم یا نه ؟!:|

گفتم نه از اون فروشگاه برید ساک کارتونی بخرید !

با ذوق از بیرون مغازه داد زد خانوووم !!! همون ماشین قرمزه رو ببندید لطفا:دی 

انقدررر تهش دوتایی ذوق داشتیم که حس کردم واسه من خرید کرده حتی :))))))

حالا هی میگم ای کاش میشد ذوق خواهرزاده جان این آقا رو ببینم و برم باهاش بازی کنم:دی 


+ به یک عدد کودک نیازمندم . جهت رفع دلتنگی بازی های کودکانه :دی آخ چقدر دلم می خواد یه دختر 4 ساله داشته باشم به مدت 2 روز براش خرید کنم و باهاش بازی کنم :دی خاله بازی ، عروسک بازی ... آخ یادش بخیررر 

چای مگهان دم کرده + تافی های آقای دوست پدر :)

یه آقایی هست که همیشه هدیه هاش حالمو خوب می کنه ... 

هدیه هاش مثل خودش ساده ست :) و کاملا باب طبع مگهان ... 

+ از بچگی تا حالا همیشه پزشکم بوده و اصلا حس خوبم بهش انکار کردنی نیست ! ♡

کامنتا رو جواب دادم:دی

ازم ناراحت نباشید:دی

هر کامنتی دریافت کردم این دو روز خصوصی و عمومی جواب داده شد هرچند کوتاه ! سپاسمندم :دی