-
حال من بی تو
1393/08/04 00:03
2امشب ، آهنگ حال من بی تو ... صدای محشر عصار ... تو یه شب بارونی ، تو یه حال عجیبی مثل حال امشب من ! چیزی بیشتر از این آهنگ !؟ می تونست حالمو خوب کنه ؟! مهم نیست که چقدر دلم گرفته ... ! مهم اینه هنوزم چیزایی تو دنیا هست که حالمو خوب کنه
-
بابا
1393/08/03 15:58
اگه هر روز و هر لحظه م خدا رو بابت داشتنش شکر کنم کمه ... گرچه خیلی وقتا همدیگرو نمی فهمیم ... گرچه تو فکر می کنی من تا ابد باید مال خودت و کنارت باشم .. گرچه گاهی مهربونیتم با زوره ... گرچه گاهی دلم خیلی می گیره از وابستگیت به خونواده ت ... خونواده ای که چیزی جز عذاب برات نداشتن ... ولی با تمام اینا باید بگم ......
-
[ بدون عنوان ]
1393/08/03 00:51
من یه طوفان ، تو جزیره ... تو ناپلئون ، من دزیره ...
-
برای خودم
1393/08/02 18:59
-
چه خوب بود امروووز
1393/08/01 20:20
امروز از صبح خونه نبودیم ... بابا که هنوز نیست ... با خونواده و خونواده ی عمه کوچیکه رفتیم گردش ... : )عااالی بود ! بعدش رفتیم یه کباب عالی زدیم تو رگ : ) * : اگه یه سری حرفا به گوشام نمی رسید خیلی خیلی خوشی امروزم تکمیل بود ! حیف ... باید قبول کنم شرایط زندگیم همینه ....... باید بگم : بعد از مدت ها کلی عکس گرفتیم !...
-
وقتی حرف زدن با یه دوست حالتو خوب می کنه : )
1393/07/30 14:15
امروز ولو بودم رو مبل منتظر پ! که زنگ بزنه و هماهنگ شیم که امروز چی کارا باید انجام بدیم ! که یکی از دوستان دیگه زنگ زد ! کلی شارژ شدم با حرفای دوستم ! ایشالا که امروزم خوب تر از دیروزم باشه ... باید بگم : حال روحیم خیلی خیلی بهتر از قبله : ) خدا رو شکر
-
مهر
1393/07/30 13:05
اصلا این مهر ، اسمش روشه... دست خودش نیست مهربونه ... خیلی هم مهربونه
-
پنچر می شویم !
1393/07/30 01:55
امروز یه روز خیلی خیلی شلوغ پلوغ بود واسم ! صبح با صدای زنگ گوشیم پاشدم و دیدم دوست خواهره ... که گفت هستی بیام پیشت ؟! منم گفتم آره بیا و ساعت 10 صبح اینجا بود! چایی زدیم، حاضر شدم رفتیم بیرون ببینم چیزی گیرم میاد برا خواهرم بخرم؟ بعد کلی گشتن تو خانه و آشپزخانه و طلافروشی ها به نتیجه نرسیدم و فعلاً پروژه ی کادو...
-
نماز !
1393/07/29 12:04
تو نماز خونه دانشگاه وایساده بودیم پشت سر امام جماعت نماز بخونیم 7 8 نفری با هیجان خیلی زیاد ازم می پرسیدن نماز می خونی ؟! واااقعا؟! آفرین !!! بعدم می گفتن ادامه بده ... (گویا فکر می کردن یه هفته س عاشق شدم واسه همینه شروع کردم به نماز خوندن :-| نو کامنت) ! یه مشکلی که دارم با نماز خونه ی این دانشگاه اینه که چادر داره...
-
سامسونگ نامرد
1393/07/26 13:42
حس آدمی رو دارم که خدا دور کنه ! عزیزشو جواب کردن ... ماجرا از این قراره که از نمایندگی زنگ زدن و گفتن امیدی به تبلت عزیز نیست . و چون قدیمیه و گارانتی هم نداره ! ارزش تعمیرات نداره ! : ( تبلت بیچاره 4 سالش بود!
-
میشه تموم شه ؟!
1393/07/26 01:15
این جمعه با وجود همه ی لحظه های خیلییی خوشی که داشتم ! از اون جمعه های کش دار بود ... سر درد دارم . 2ساعته که تو تختم ... منتظر خواب که بیاد به چشمام ! نمیاد دیگه ... نمیاد لعنتی ...
-
دوستم ... ن
1393/07/24 17:49
یکی از دوستام ... زنگ زده میگه می خواستم یه چیزی بهت بگم ... میگم بگو دختر ! چیزی شده ؟! میگه آره ! می خواستم بهت بگم میشه یه کم کمتر فکر کنی ؟ لطفاً ؟ باید بگم : داشتن هم چین دوستی اتفاقی نیست ! من حس می کنم هدیه خدا بوده که اینقدر درکم می کنه ...
-
کارهای نصفه نیمه
1393/07/24 17:05
کارهای نصفه نیمه زیاد دارم ! 2 تا رمان که تا نصف خوندم و وسط کار نمی دونم چی شد که نشد تا تهش بخونم ! کلاس آلمانی رفتم و اونم نمی دونم چی شد !!! که یهو نیمه ی راه ولش کردم ! زبان می خوندم پیشرفتم واقعاً خوب بود... اونم که شکر خدا دو ترمه بی خیالش شدم ... ! کمدمو جا به جا می کردم که خسته شدم! اونم نصفه ولش کردم ......
-
نقره ای
1393/07/24 16:59
من از دیدن موهای سفیدم ! خوشحال نمی شم... ذوق مرگ می شم ... ! موهای سفیدم خیلی قشنگن ... 4 5 تا تار نقره ای که برق می زنن ...
-
حال من
1393/07/23 17:42
سرما خوردگیم بدتر شده ، می دونم با خوب شدن حال روحیم می تونم از شر این سرماخوردگی لعنتی خلاص شم ... اما سخته دیگه ... سخته به اتفاق هایی که برات افتاده و میفته فکر نکنی ... امروز خواب دیدم ! اون خرس مذکور بی دست رو بخشیدم به کسی ! و چقدر هم لحظه ی تحویل دادنش حالم بد شده بود و دلم می خواست همه ی فحش های دنیا رو نثارش...
-
حال من
1393/07/22 23:34
امروز خیلی خوب بود ! 2تا فیلم دیدیم ! آرایش غلیظ + آتش بس !!! از 2 ظهر بیرون بودیم به اتفاق دوستم ! تا ساعت 8.5 تا اینکه بالاخره کادو برای تولدی که امشب دعوت بودم خریداری شد ! الانم که تولدیم دیگه : )
-
آرایش غلیظ
1393/07/22 13:18
دیشب که خوابم نبرد و تا 6 صبح بیدار بودم ... و چون سرما خوردم گفتم بهتره ساعت زنگ نذارم و هر زمان بدنم آماده ی بیداری شد بیدار شم! که ساعت 12 پاشدم ... دیدم دوستم اس ام اس داده دلم گرفته ! دلم بیرون می خواد یا خونه ی شنا ! گفتم اگه دوست داری بیا اینجا ... اما من ترجیح میدم بریم یه فیلم ببینیم . زنگ زدم و سانس ها رو...
-
نماز صبح !
1393/07/22 05:05
واسه اینکه خواب نمونم برای نماز صبح ! قصد کردم چند تا از نماز قضاهای صبحمو ادا کنم ! 5 تا نماز خوندم تا اذون شهرمون بشه ! هیچی دیگه ! نتیجه ش این که الان یه ربعه که اذون گفتن ولی من دیگه حال ندارم نماز واجبمو بخونم ! همیشه همه ی کارام همین جوری بوده !
-
[ بدون عنوان ]
1393/07/22 04:07
22 ! عدد دوست داشتی من ! زوج ترین عدد دنیا ... لطفاً 22 مهرمو پر از مهر کن !!!
-
برگی از گذشته ! / قانون جذب
1393/07/22 03:37
-
برگی از گذشته / فنگ شویی
1393/07/21 14:53
-
اوج
1393/07/21 13:39
داشتم با خودم فکر می کردم که چقدر ادبیاتت تغییر کرده ... چقدر شخصیتت حتی ! مثل آدم های عاشق توی کتاب ها شده ... نوشته هات ... جمله هات رنگ و بوی جدیدی داره ... خیلی بزرگ شدی ... حیف کاش می شد اون روزها همین قدر عقل و تجربه داشتیم . *اوج !
-
برای مخاطب خاص گذشته !
1393/07/21 03:38
من فهمیدم ایراد کار از کجاست ! همین کتاب خوندن هات ! فیلم دیدن هات باعث شده زندگی منو اونجوری که دوس داری ترسیم کنی ! وقتی با هم حرف می زدیم هی دلم می خواست بهت بگم ! من دختر پرتقالی نیستم ! من یه دختر معمولی ایرانیم ! که تو هیچ زمینه ای تنها تصمیم گیری کردن برام مجاز نیست ! حالا تو هی قصه بساز از آینده ی مشترک و ......
-
برای مخاطب خاص گذشته !
1393/07/21 03:29
باید بهت گفت آخه مرتیکه ! تو که جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود ؟! تو هم باز همون حرف های تکراریت رو برام تکرار کنی !!! امیدوارم خوب شی زود و منصرف شی از تصمیمی که گرفتی !
-
برای خودم
1393/07/21 03:16
-
روشن سازی / برگی از گذشته
1393/07/21 00:12
-
حکمت / قسمت
1393/07/20 14:31
دو روزه دارم فکر می کنم .... به همه ی اتفاق هایی که برام افتاده این روزها ... باید بگم : نذر کردم . این بار بذارم خدا اونی رو که خیرمه پیش روم بذاره ... من که خواستم جلوی عشقتو بگیرم و نشد ... از اینجا به بعدش به من ربطی نداره ...... من مسئول اشتباهات دیگران( او!!! ) نیستم !
-
حال من
1393/07/20 01:16
حال من ... حال این روزهایم خوب هست و خوب نیست ... یک چیزی بین خوب و بد ... ! نشان به این نشان که دو روزه یک کتاب را شروع کردم و تنها یک صفحه پیش رفتم ! اگر از این یک صفحه چیزی عاید شما شد ! عاید بنده نیز شده ! باید بگم : منتظر یه خبرم ! یه خبر که می تونه تاثیر گذار باشه برام ... شاید تا فردا خبرش به گوشم برسه . شاید...
-
برای خودم
1393/07/18 19:16
-
برای خودم
1393/07/18 18:25