من فهمیدم ایراد کار از کجاست !
همین کتاب خوندن هات ! فیلم دیدن هات باعث شده زندگی منو اونجوری که دوس داری ترسیم کنی !
وقتی با هم حرف می زدیم هی دلم می خواست بهت بگم !
من دختر پرتقالی نیستم ! من یه دختر معمولی ایرانیم !
که تو هیچ زمینه ای تنها تصمیم گیری کردن برام مجاز نیست !
حالا تو هی قصه بساز از آینده ی مشترک و ...
باید بگم : کاش همه چی به قشنگی و سادگی این رمان های خارجکی بود ! عشق های واقعی ... آدم های معمولی ... زندگی های بی نظیر !
در کل دوس داشتم بهت بگم که بدونی ! زندگی من یه قصه نیست که نشستی و براش تصمیم می گیری ... ! حتی برام نقش تعیین می کنی !
ketaba ro az ru vagheiat minvisan dokhtare porteghali
قانون کشور های اروپایی آمریکایی ... نه واقعیت زندگی یه دختر شرقی ... اینو یادت رفته فکر می کنم