مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

پنچر می شویم !

امروز یه روز خیلی خیلی شلوغ پلوغ بود واسم !

صبح با صدای زنگ گوشیم پاشدم و دیدم دوست خواهره ... که گفت هستی بیام پیشت ؟! منم گفتم آره بیا و ساعت 10 صبح اینجا بود!

چایی زدیم، حاضر شدم رفتیم بیرون ببینم چیزی گیرم میاد برا خواهرم بخرم؟ بعد کلی گشتن تو خانه و آشپزخانه و طلافروشی ها به نتیجه نرسیدم و فعلاً پروژه ی کادو خری!!! رو محول کردم به روزهای آتی! رفتیم با دوست خواهر ناهار پاستا وجیترین و نون سیر لمبوندیم! اونجا که بودیم دیدم پ! (دوست صمیمی شوهردار و بچه دارم!) اس ام اس داده که امروز میای بریم کلاس یوگا ؟! بهش جواب دادم آره ساعت چند؟! رسیدم خونه ساعت 3.40 بود که دیدم جواب داده ساعت 4 شروع کلاسه! پس می بینمت !!! مامان داشت می رفت جلسه اولیا مربیان! گفت مگی لباس ها رو از ماشین در بیار حتماً یادت نره ! رفتم لباس ها رو در آوردم و به سرعت جت رفتم لباس ها رو رو خشک کنا گذاشتم! وضو گرفتم و نماز خوندم که ساعت شد 3.55 به پ! اس ام اس زدم دختر، تو که می دونی ساعت 4 کلاسه نباید زودتر بهم بگی ؟! من نمی رسم تو برو تا جلسه ی بعد منم میام ! گفت نع ! بیا ! نمی خوام تنها برم ! خلاصه نماز خوندم ساعت شد 2 دقیقه به 4 حاضر شدم شد 4 یعنی به همین سرعت حاضر شدم! رفتم کلاس که دیدم پ! هنوز نرسیده، خلاصه زنگ زدم و فحش اینا که تو کجااایی ؟! گفت اومدم پسرم رو بذارم پیش پرستار ... الان میام که یه ربع بعدش رسید، خانوم منشی گفت کلاس تشکیل نمیشه قرار بوده 4 نفر باشین که اون دو نفر نمیان ! ( مربی ما صاحب باشگاهه و دوست خانوادگی پ! هستش) گفتیم رویا جون میاد گفت نع! من زنگ زدم نیان واسه 2 نفر نمی ارزه !!! گفتیم مربی گفته میاد ! مربی اومد گفت من اومدم حالا منشی هنووووووز اصرار داره که نمی صرفه!!! واسه 2نفر کلاس تشکیل بدیم ؟!:))))) (شاه ببخشه ، شاه قلی نمی بخشه و اینا ) خلاصه پس از تلاش های خیلی فراوان و هزار بار نع و آره کلاس تشکیل شد و بر خلاف انتظارم اتفاقا یوگا خیلی هم باحااال بود ! خیلی دوس داشتم خانوم مربی هم که واقعاً خانومه!خلاصه هزار و یک ماجرا این بین پیش اومد که فاکتور می گیریم از نصفیش ! بعد کلاس من و پ! رفتیم رویا جون و رسوندیم مدرسه پسرش که جلسه اولیا مربیان داشت !بعدش با ماشین رویا جون صاحاب باشگاه رفتیم هایپر !!! (من که ماشین بابامو مامانمو عمرا نمی گیرم فک کنننن با ماشین غریبه پاشدم رفتم خرید !!!) من با تاکسی رفته بودم باشگاه و ماشین نداشتم خودم ! پ!  مرغ و پوشک می خواست برا پسرش خریدیم و یه چیزایی هم واسه خودمون! کلی هایپر گردی با پسرک! خوش گذشت که تو یه پست دیگه می نویسم درباره ش !داشتیم بر می گشتیم که دیدم یکی از این آقایون راهنما پارکینگ با ایما و اشاره یه چیزی میگه که نفهمیدیم !من همون لحظه داشتم به پ! می گفتم واااای امروز خیلی خوش گذشت! واااای پ! عکسای 3تاییمون خعلی باحالن ! (عکسای من ، پ! و پسر 9ماه ش !)اونم می گفت آرررره! خیلی حااال داد ! همین حین که می اومدیم بریم بیرون از پارکینگ که دیدم یه آقایی تا کمر از ماشین اومده بیرون و میگه خانوم خانوووم ماشینتون پنچره  :| هیچی دیگه ! پسر بغل من بود داشتیم با آهنگ شرشر بارون می رقصیدیم که لبخند ماسید رو لبام !

نو کامنت بودم اون لحظه ! یعنی شد من یه بار بگم خدایا شکرت چه حالی داد امروز ؟! یه چیزی نشه که من پشیمون شم :))) ؟ خلاصه بگم براتون با ماشین قرضی ! پنچر شده رفتیم دنبال رویا جون و با کلی مشقت یکی و پیدا کردیم لاستیک و عوض کنه واسمون! ساعت 10 شب ! چشم بابام روشن:دی ! حالا ما کجاییم ؟! محله ی پایین شهرمون:))) هیچی دیگه تا رسیدم خونه ساعت 11 بود ! بنده از ساعت 11 صبح تا 11 شب در خیابان ها بودم !

باید بگم : خدایاااااا شکرت ! واسه همه چیز!





نظرات 2 + ارسال نظر

سلام.
نفهمیدم مگهان یعنی چی البته هنوز تووب سرچ نکردم اما دیدم از خودتون بپرسم راختتره البته معنیش زیاد مهم نیست بیشتر میخوام بدونم اسمتون چیه که اگه پیام دادم به اسم صداتون کنم البته صدا که نه ذکر بگم بهتره البته ذکر هم درست نیست اگه بگم خطابتون کنم قشنگ تره خب حالا شما رو من ایگرگ (غ) اخ زبانم انگلیسی بود(y) صدا که نه ذکرم نبود اها خطاب میکنم

چون از بچگیم فک میکردم ایکس باید مرد باشه و ایگرگ زن و از طرز نوشتنتون حدس که نه شما باید زن باشید 100% بگدریم

خوب خاطره نویسی میکنیا افرین اوورین به این همه استعداد این همه سلیقه
مرحبا احسنت مسخره نمیکنما انصافا این ساعت شب که میام نت اصن اول به امیددیدن بلاگ شما میام وگرنه فیسبوک و بلاگ خودم بهانه است الان فهمیدم پاراگراف بالا بگذریم و بگدریم نوشتم اخه میدونی من کیبردم فارسی نداره و از جای دکمه ها تشخیص میدم چی کجاست

بعله من همچین ادم با اصتعدادی هستم و خوش سلیقه دوست دارم همیشه که نه هروقت وقت کنم بیام و نوشتهاتونو بخونم هیجان میده بهم راحت میخوابم بعدش
جالبه که به نماز دوبار تو نوشته ات اشاره کردی معلومه نماز خونی ها اما نگو ریا میشه حاج خانوم ببخشد حاج خانوم صدا تون زدمه ببخشید یعنی خطابتون کردم

من کلا زیاد حرف میزنم بعد هر حرفی که میزنم و مینویسم واسه همینه معمولا نظراتم زیاد نوشته داره حوسلت سر میره فقط جواب سلا م و تو دلت بگو که فقط ثوابش نصیبت بشه باقیش و نخوندی هم نخوندی زیاد مهم نیست

خاک به سرم مثلا املام تو دبستان 20 بوده ها اصتعداد و اشتباه نوشتم پس 10 بار تمرین استعداد استعداد استعداد استعداد استعداد استعداد استعداد استعداد استعداد استعداد ها ها یی این خمیازم بود دیگه خوابم گرفته بازم بنویس من میام البته اگه بخوای بخاطر من فقط بنویسی که اصن خوب نیست منظورم این بود که همینجوری بنویس اصن به من چه هرجور دوست داری بنویس راستی اگه تو ذهنت فک میکنی من روان پریش هستم یا سادیسم یا مازوخیسمی هستم 100 در 100http://www.blogsky.com/images/smileys/108.png
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
درست فک میکنی خواستم جالبترش کنم اخه کدوم ادم عاقلی تا این تایم بیدار و با اهنگ هتل کالیفرنیا تایپ میکنه و اصن به فکر این نیست که امروز ساعت 7 صب باید دانشگاه باشه http://www.blogsky.com/images/smileys/113.png دارم خل میشم http://www.blogsky.com/images/smileys/109.png


پس خانوم ایگرگ اسمتون فراموش نشه اگه تو مطلبم جسارتی یا بی ادبی دیدی ببخشید از دستم در رفته http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png

سلام ! ممنونم من مشکلی با خوندن کامنت ها ندارم هرچقدر هم طولانی ...
اسمم رو همین مگهان صدا کنید ... دوستش دارم ... معنی اسمم مگهان : مروارید . پیرل : )

اینجا که کسی منو نمی شناسه که بخواد ریا بشه ... بعدشم اون زمانا ریا معنی داشت ... الان نمازخونا احترامی ندارن که کسی بخواد واسه بزرگ کردن خودش ادای نمازخون بودن در بیاره

امین 1393/07/30 ساعت 03:16

به به می بینم که وب یه نفر که اشنا هم میخوره باشه توی به روز شده های بلاگ اسکایه که
خوبی دیگه مگهان عزیز
سلامتی
پستت رو میخونم و نظر میزارم بعدا
خوب
فعلا

: )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد