مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

تاب می آورم گرمای تاب ستانت را...

تابستان عزیزم، شاید اگر آن همه میوه های خوشمزه مهمان سفره ی دلم نمی کردی حالا آنقدر ها هم دوستت نداشتم،

 اما حالا تابستان عزیزم تاب می آورم گرمایت را...

دلم به بودنت گرم است، من قول نمی دهم تاب بیاورم تاب ستان های دیگر عمر را، بی حضور میوه هایت، تاب نمی آورم اگر میوه هایت را از من بگیری


+ تابستان عزیزم، با من مهربان باش، با دوستانم مهربان تر...

+ خدای بزرگم، شرم و حیا را کنار می گذارم، برای یک بار هم که شده بی پرده خواسته ام را شبانه در گوشت نجوا می کنم. بارها و بارها می خواهم ازت... بارها و بارها نگاهم کن.