مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

فقط کافیه تصمیم بگیرم به کسی/چیزی فکر نکنم.

دیروز که پشت کامپیوتر بودم گفتم مامان دارم واست کتاب می خرم، کتاب چقدر خوبیم ما که خیلی مدت پیش تو وبلاگ عمو سیبیلو هم معرفی شده بود و البته شهرکتاب نزدیکمون و کتاب فروشی دیگه ی نزدیکمون پرسیدم نداشتنش و منم نکردم از مغازه های دیگه بپرسم. تنبلیسمه دیگه... 

یهو گفت مگی میشه سری کامل داستان بابالنگ دراز رو برام بخری؟ خیلی دوس داشتم همیشه داشته باشمش:| یا می خوای شب بریم ذهن برتر* بخریم؟!

* ذهن برتر کتاب فروشی مورد علاقه مامانه

---

الانم که بعد از یک ساعت نماز و انجام یه سری کارها اومدم ببینم گوشیم در چه حاله...با عکس ذیل! مواجه شدم.خب من دیگه حرفی ندارم:|

بگذریم که من از پی دی اف خوانی متنفرم و تا جاییکه امکانش باشه سعی می کنم مطالب درسیمم حتی پرینت بگیرم! چه برسه به کتاب که رسما مقدس می دونم در دست گرفتنش رو:/ حالا اینکه من واقعا چرا این برنامه رو تو گوشیم دارم خودش جای بحث داره و از وقتی گرفتمش هر روز میگفتم من چرا اینو دارم؟! چرا اینو پاک نمی کنم وقتی هیچ استفاده ای ازش نکرده و نمی کنم:/؟ 

خب الان جوابش رو یافتم، نگه داشته بودم که یهو مثلا بیاد آینه ی دقم بشه...


یه بچه زرنگ بیاد به سوالات طرح شده ی استاد مگی پاسخ بده

مثلا اینکه یهو دقیقا چی شد؟ و اینکه دیگه واقعا چی می خواد بشه؟ دیگه من چه حرفی خواهم زد؟ و اینکه تو تا کی می خوای نفهمی...

و اینکه من تا کی قراره به خودم ابلهانه دروغ بگم که اینجوری نیست مگی، اینجوری نیست که تو فکر می کنی... اصلا نمی دونم فکرم درسته یا نه و از همه بدتر نمی تونم عواقب ماجرا رو بسنجم.


+ همه به طرز مشکوکی ساکتن، انگار خبر از مرگ کسی رو پیش پیش بهمون داده باشن ولی نخوایم باور کنیم، فقط منتظریم که اتفاقا بیفته، فقط منتظریم. 

+ میشه لطفا دعا کنید؟ همین قدر طلبکارانه میشه میشه میشه دعا کنید:|¿ باید دعا کنید اصلا:/ عصبانی هم خودتونید میم اصلا عصبانی نمیشه که

بزن ای عاشق دیوانه به دیوانه سری...

که تو هم همچو من، از خویش نداری خبری...


+ بخدا از من دیوانه، تو دیواانه تری......


+ پرواز همای/عشق بازی با آهنگ مدهوش کننده / حال خوش کن این روزهای من / حرفهای دل من / آهنگ دیوانه تری همای

نشود فاش کسی...

گوش کن، با لب خاموش سخن می گویم...


+ پرواز همای جان _ زبان نگاه


از پول خودشون آخه:/؟

اینقدر بدم میاد برم برای بابام کادو بخرم، اینقدر بدم میاد از پولای خودش بردارم براش کادو بخرم!! 

از این وحشتناک تر تازه اون زمانیه که از شوهرت پول بگیری بری براش کادو بخری:| 


+ من اگه شاغلم نشم باید یه پول درست درمونی جمع کنم، وگرنه امکااان نداره ازدواج کنم... 

+ روز به روز دارم مطمین تر میشم ازدواج کردن الکی نیست، شماهایی که ازدواج کردید، خیییییلی شیرید، یعنی خیلی هاااا از همه جهت:|

---

+ اضافه شد:


حالم خوبه، دوستم اومد دنبالم و رفتیم خونه ی اون یکی دوستم جزوه گرفتیم و اومد رسوندم خونه و اینکه الان خیلی سبکم و دیگه ازش/ازم* ناراحت نیستم.

*یعنی از خودمم دیگه ناراحت نیستم.

دیروز خوب شروع شد و بد تموم...به پایان امشب دلخوش باشم که روزش بد بود؟

دیشب خیلی بهم سخت گذشت لحظه لحظه و دقیقه دقیقه ش سخت گذشت.

صبح خواب موندم، از طرف خونواده-قطعا- یک فرد بی مسولیت به نظر اومدم، در کل زمان خوبی نبود برای بحث با دوستم، ای کاش از حرفش اصلا ناراحت نمی شدم و هزار ای کاش دیگه... 


+ تولد بابام با ناراحت کردنش شروع شد. 

+ اصولا اینجوریاس که ابر و خورشید و مه و فلک و فک و فامیلاشون دست به دست هم میدن که من ضایع شم پیش خانواده م، اصولا از این حیث خواهرم خوش شانس بود و من همیشه بد شانس...

+ بغض دارم، خیلی گناه داشتم، آبروم پیش استادمم رفت:|

بلای ناگهان...

همش احساس می کنم یه اتفاق وحشتناک رخ داده و من یادم رفته، باز یادش میفتم و چشمام تر میشه... این پست ساعت 2شب نگارش شده.



+ واقعا خوشحالم که هیچ مردی تو زندگیم نیست، تو ارتباط با هم جنسهام شکست می خورم، وای به حال غیر همجنسام... فکر کنم تنها موفقیتم تو این 25 سال همین شروع نکردن یک ارتباط بوده...(اگه از گذشته ی کودکانه فاکتور بگیرم که این اشتباه رو کردم)

از سلسله پیشنهادات مگهانی*

+ به خدا از من دیوانه تو دیوانه تری-پرواز همای


* عنوان را از وبلاگ رگها دزدیدم، پیشنهاداتم در وبلاگش با این نام ذخیره شده بود.

فقط کافیه یکی باشه...

بدترین و سخت ترین زمان ممکن بود برای پاک کردن خودم از تلگرام، احساس تنهایی مفرط می کنم، تو این اوضاع که همش دلتنگم و نمی دونم حتی برای کی و برای چی... این مصیبت دوری از تلگرام و محسوس شدن تنهاییم بیشتر اذیتم می کنه.


+ چقدر خوبه که اینجا رو دارم.

من از کجا، عشق از کجا

رادیو آوا هم اکنون...


تصنیف دوس داشتنی آقامون شجریان- من از کجا، عشق از کجا

پشت بام تهران

هدفون هشدار میده که بیا و آهنگ جدید رضا صادقی اینجا آپلود شده، بیا و گوشش کن... 

با آرامش و لبخند میام بازش می کنم، با دیدن اسمش چشمام از حالت درشت! به خیلی درشت تبدیل میشه

ساعت 2:46 دقیقه ست، شارژ گوشیم %64...

راستی پست قبل 69مین پستی بود که تو این ماه گذاشتم.


عقربه ها وامیستن و وقت عاشق شدن میشه:)*

هرچقدر بگم که امروز چقدر خوب شروع شد باورتون نمیشه، با دریافت ایمیل از باران، کامنت از دوستم چوپان، و بعد تر اس ام اس بازی های صبحگاهانه با چوپان... صبح از جام پاشدم چادر گلدارمو سرم کردم و رفتم حیاط نون بربری داغ رو از آقای واو تحویل گرفتم، اومدم بالا بابا دیدم و شوکه شد و خندید، گفتم شما برو دوش صبحگاهیتو بگیر من چای دم می کنم؛) تو خونه ی ما چای دم کردن و چیدن صبحونه وظیفه ی باباست. برای تک تک اعضای خونواده به ترتیب چای ریختم، اینجوریه که اول مامانم میره،بعد خواهرم، بعد برادرم، بعدتر بابام... تو آشپزخونه بودم و صدای پای هرکی می اومد زود یه چای دیگه میریختم. خلاصه همه رو شگفت زده کردم، ای کاش تنبلی نکنم و هر روز صبح زود بیدار شم. روزایی که صبح بیدارم خیلی سرحال تر و پر انرژی ترم!


+ پارسال دکتر هادی(خواننده وبلاگم) یادم داده بودن چجوری نماز شب بخونم،ساده ترین روشش رو گفته بودن و من هی پشت گوش مینداختم، اصلا فکر می کردم تا وقتی نماز صبح قضا دارم نباید به فکر نماز مستحبی باشم که اخیرا فهمیدم این باور غلطیه همین که سعی کنم قضاهامو ادا کنم کافیه، خلاصه برای اولین بار دیشب نماز شب خوندم،الان که فک می کنم انگار پارسالم یه باری خونده بودم. خلاصه حس بعدش اینقدر عالی بود که دلم خواست بهتون بگم اگر یه روزی بیخوابی به سرتون زد، یا اگه دوس داشتین حالتون خوب شه یه نماز دو رکعتی و یه نماز یه رکعتی بخونید و معجزه ش رو ببینید؛)

+ سرچ کنید ساده ترین روش نمازشب رو کیفیتش رو ببینید:)

+ عنوان از آهنگ در حال پخشه رادیو پیام... آهنگ دوستت دارم. مانی رهنما