مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

گرچه خودم خونسردم، اما باور کنید که قابلیت به قتل رسوندن آدمهای خونسردی مثل خودم رو دارم. 


+ آمار پاس شد.

تو را من چشم در راهم...

کمی صبر کن

حوصله کن

پایان کتاب را با هم خواهیم خواند...(س.ع.صالحی)

+ عاشق آن در و حس انتظارشم، و نیز عاشق آن نوشته ی شل سیلور اشتاین پشت آن کتاب دوست داشتنی... 

ای هرچه صدا، هرچه صدا ، هرچه صدا- تو

ای کاش ممکن بود به آغوش کشیدن صداها... 


+ حسرت

درود بر بزرگواران هم درد:دی

+ من برم به مردنم ادامه بدم:دی

Kein Zuruck

کتاب لالایی های ایرانی که برایش خریده بودم هنوز روی میز است و من فکر می کنم ای کاش ممکن بود این کتاب را یک جوری به دستش برسانم، که هم آینه ی دق من نباشد و هم مادرش چیزی برای خواندن و خواب کردنش داشته باشد. از آن خاطراتیست که باید یک روزی، یک جایی دور ریخته شود... که نمی شود که نمی شود. 

بعدها فکر کردم از این کتاب لالایی برای جانکم بخوانم بد نیست، حالا جانی هم ندارم که بمانم روزی برای جانکم بخوانمش...


آن کارت متروی کذایی برای یادآوری خیلی چیزها، همیشه همراهم است، هربار که به یک بهانه ای کیف پولم را باز کنم، یعنی خودم را گول میزنم که یک چیزی لازم دارم و بازش می کنم و بعد آن کارت مترو را، ابلهانه بیرون می کشم و چند ثانیه خیره نگاهش می کنم و آه می کشم. این هم از آن دست خاطرات ست که باید دور ریخته شود،که نمی شود و نمی شود.


از خاطراتی که باید یک روزی یک جایی دور ریخته شوند بیزارم، که باید دور ریخته شوند و نمی شوند، از همه شان بیزارم همانقدر که دوستشان دارم.


+ تو به خودت می گفتی خدای وابسته شوندگان؟ لعنتی تو حتی یک ذره هم به من وابسته و دلبسته نبودی، حتی یک ذره... 

ای کاش بیایی و خجالت بکشی که به خودت چنین لقبی داده بودی، تو خیلی قوی تر از چیزی هستی که فکر می کردم، ای کاش من هم........... 


+ دعا لازمم، بحران امتحانات و دلتنگی ها با هم سرم آوار شده اند. 

+ تولد پسرک دوستم نزدیک است، پسرک در همان بیمارستانی متولد شد که من شده بودم...

بسوزی اگر سود و سرمایه ت را!

داشتم مثلا درس می خوندم، بازم دقیقه 99 دارم می خونم، برادرم اومد گفت مگی چشاتو ببند و بستم، اینو گذاشت رو دفترم و رفت. یهو به خودم اومدم و دیدم که دیگه حتی از دیدن رنگ نارنجی هم دلم خوش نمیشه:(


+ همیشه موقع درس خوندن انگشترمو در میارم. این انگشترمو چند ماه بود گم کرده بودم، هفته ی پیش لای یکی از کتابهام پیداش کردم!!! 

+ یک میم نارنجی

+ عنوان مرتبط با این پست و درسی هست که دارم می خونم:دی

آخه چرا هر واژه ای رو جلو بچه ها میگین که اینجوری شه:/؟

بی ادبیه ولی دوس دارم بگم آخه:دی


اومدن خونمون و منم کت و کاپشنارو گرفتم بردم گذاشتم تو اتاق، موقع رفتن که شد، تو همهمه ی خدافظی یهو بچه ی خانواده از تو چارچوب در داد زد صبر کنییین! صبر کنین! درحالیکه سکوت همه جا رو فرا گرفته بود اعلام کرد آخه من سو.تینمو جااا گذاشتممم:| 

لازمه بگم همه سعی کردن متفرق شن و همگی یهو دنبال کوچه علی چپ گشتن و دیدن پیداش نمی کنن سعی کردن به بند کفششون با دقت بیشتری از پیش نگاه کنن و درباره هوا و مشکلات اقتصادی! همون دم در صحبت کنن و حتی سرفه های بلند بلند کنن بلکه فضا عوض شه که تا من برم سوییشرت مذکور رو بیارم و تو اتاق تنهایی بترکم از خنده، دیدم بچه جیغ میزنه وای فکر کنم گم شده سووو-عمه ی بچه دستشو گذاشت جلو دهنش- و خلاصه سوییشرتو دادیم و بحثای اقتصادی به ناگه پایان گرفت و اعضای نشست-گرچه ایستاده بودن- متفرق گردیده و به سمت خانه هایشان گریختند:|

و ما هم درو بستیم و تا جا داشت خندیدیم از اوضاع فجیع پیش آمده، هی یاد چهره ی تک تک افراد افتادیم و خنده مان بیشتر و بیشتر شد. 


دیگه خسسسه شدم.

یه فایل صوتی تو گوشیم هست، که نمی دونم چطور شده اومده لا به لای آهنگام، امروز که آهنگ ای باران رو گوش می کردم و قطره های بارونم به صورتم می خورد-بارون چشمام-یهو نفهمیدم چی شد که دیدم صدای زمزمه میاد، صداش رو زیاد کردم و دیدم یه فایل صوتی که عجیب هم دوسش دارم اومده درست بعد این آهنگ ای باران... جالبه که محتوای اون فایل صوتی هم درباره ی بارونه! 

+ 640 بار از دو ساعت پیش گوش کردمش!


ای باران، از غصه م آگاهی...

این آهنگ حس و حال امشب منه... 

یه روزایی هست که هرجوری می خوای به خودت بگی که همه چی خوبه نمیشه، اما خب من دوس دارم بازم بگم که خوبم. 

از 20 تا 26م امتحانات سختم رو میدم، ایشالا بعدش بهتر می شم. فقط یه چیزی این آهنگ رو گوش کنید، باز بگم اگه امکانش هست بعد شنیدنش برید از بیپ تونز خریداریش کنید؟ یا دیگه لازم به گفتنش نیست؟ 


+ چقدر شنیدن بعضی جملات دردناکه... عجیبه که من این همه مقاومم... این آهنگ عجیب حالمو خوب می کنه اونقدری که هی و هی و هی دلم می خواد گوشش کنم و چشامو ببندم و به اون شب بارونی قشنگ فکر کنم...همون شب که حالم خوش بود و تو تراس اتاقم ایستاده بودم و می خندیدم و دونه های درشت بارون به صورتمون می خورد، همون شب که اون گفتی این بارونه یا آبشاره؟ که من گفتم بارونای اینجا اکثرا اینجوریه...

که خندید و من خندیدم و اون شب خیلی زود صبح شد.

+ ای باران...

---

یک ساعت از نگارش این پست گذشته، حالم خوب خوبه، خدا هر لحظه تو دلمو پر می کنه از حسای خوشی و آرامش... 

دزد یا از هر طرف بخوانی دزد است:|

تو این ماه این دومین باره دزد ورود می کنه به خونه و ما میفهمیم، از وقتی دزدگیر و آژیر و فعال کردیم منتظر بودیم که بیاد و نمی اومد، می خواستیم بفهمه و بترسه که خدا رو شکر اومد. 

دیشب قبل خواب مضطرب بودم، نیکادل هرگز نصف شب اس ام اس نمیده، اما دیشب حالمو پرسید، وقتی خداحافظی می کردیم گفت بریم قرآن بخونیم؟ گفتم باشه و گفتم شاید به اعتبار اسم خودت و اسم بچه ی پاکت دعاهام قبول شن-قرار بود برای اون دعا کنم- حالا میفهمم دلیل اون دلشوره ی دیشب همین دزد دم صبح بود. یه کم قبل اذان صبح میاد آخه.

میگم بمیره الهی... بمیره که این همه چیز برده و بی خیال نشده، ماه پیش دوچرخه قرمز دخترونه م رو برد، حالا هزینه ش یه طرف، عین اون از کجا پیدا کنم؟

مامان میگه فکر کن و حرف بزن، واقعا راضی هستی بمیره؟حتی اگر بدونی پدر کسیه؟ میگم بمیره نون حروم نده بچه ش بهتر نیست؟ میگه بمونه و نون حلال بده بهش چی؟ بهتر نیست؟ 

حالا که داری انرژی میذاری و دعا می کنی، حداقل دعا کن هدایت شه، شاید محتاجه که حتما هست، شاید بیماره که بازم احتمالا هست... یا دعا نکن یا درست دعا کن، فکر و دیدت رو گسترش بده، چی ازت کم میشه اگه اونم به جایی برسه و بتونه سالم زندگی کنه؟ شاید دعات اثر کرد.


+ من عین خونواده بابامم، عین اونا تند، عین اونا تو زمینه هایی عصبی میشم. بگذریم که خیلی وقتام خونسرد و لایت- حتی حال به هم زن-میشم به گفته ی دوستای نزدیکم، که اونو به مامانم رفتم. 

+ من خوشبین نیستم و فک می کنم دزد همیشه دزده! :|

It's raining more than ever

از غروب تا حالا مغزم فلش بک زده به 7 8 سال پیش، اون روزای شیطونی و شادیم، روزایی که ابلهانه حالم خوب بود. اینه که مدام آهنگ Umbrella-Rihanna رو می خونم و تو این هوای بی بارون معتقدم بارون از همیشه بیشتر در حال باریدنه.


+ سردمه، دلم می خواد یکی بیاد و ببرتم زیر چتر خودش و بهم

بگهYou can stand under my umbrella