من برگشتم به شهر دوس داشتنیم اما با یه عالم تجربه !
برای دختری که تو شهرش حتی از تاکسی برای رفت و آمد استفاده نمی کنه خیلی شاهکار بود این همه مترو سواری و اتوبوس سواری از این سر شهر به اون سرش ...
تجربه ی بودن تو اون همایش هم که خب نا گفتنیه خیلی خوب بود و من همیشه دوس داشتم همچین جاهایی باشم حالا که رشته م رو تغییر دادم ! همایش زبانشناسی بود .
عجیب این بود که به صورت کاملا اتفاقی فاصله ی خونه تا پژوهشکده علوم انسانی و خیابون کردستان (پیاده) حدودا ده دقیقه بود و خیلی هم راحت با پرسیدن از سوپری محل بهش رسیدیم .
میام و بیشتر می نویسم . ساعت یه ربع به 1 حرکت کردیم از شهر تهران و ساعت 4.15 رسوندمون خونمون ... همش سه ساعت طول کشید و چقدر کیف میده که شهرت به تهران اینقد نزدیک باشه !
+ هیچ دوستی رو ندیدم بر خلاف انتظارم ؛) جز یکی از دوستای حقیقیم که ربطی به وبلاگ نداشت .