مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

این مردهای دهه چهلی...

با تمام عشقی که بهت دارم بابا ... باید بگم تو یک مرد دهه چهلی به تمام عیاری ! 

می دونم که تمام رفتارهای من برات غیر قابل درکه ، اما اونقدر با منطقی که به خودت اجازه نمیدی جلوم رو بگیری ... 

کاش منم مثل تو با منطق بودم ... مثل مامانم آرام ... 

اینکه برادرک دهه هشتادی ، بخواد مثل تو رفتار کنه ، نگرانم می کنه بابا ... 

بابا چشام تر شد امروز که حس کردم حرفام دلتو لرزونده ... 


+ مردهای زندگی من از دهه چهل تا دهه هشتاد 

پرش های ذهنی مگهان !:دی

شب برنامه چیدیم که بریم صبحونه مون رو بیرون بزنیم ؟ صبح پاشدیم حاضر شدیم با خواهر و برادر زدیم بیرون ، از اون ور دوست مشترک من و خواهرمم بهمون اضافه شد. صبحونه و سس قارچ خیلییی چسبید . آب طالبی مثل همیشه نبود ولی بازم خوب بود . این وسط این آقای صاب مغازه رو می دیدم هی خنده م می گرفت!!! جای شما خالی سری پیش که با رفیق 6ماهمون!(چوپان!) رفته بودیم صبحونه اینجا ... صاب مغازه و یه خانومی که پشت دخل بودن یه ریززز فحش های ک !!! دار می دادن و به شدت اعصابشون نامیزون بود اون روز و ما هم داشتیم از خجالت می رفتیم تو میز :دی . خلاصه که یادآوری اون روز بیمزه کلی باعث شد خنده م بگیره!!! 

از اون ور رفتیم ظرفی رو که دیشب خریده بودیم عوض کردیم و کادو برا دوست مشترک خریدیم . صاب فروشگاه به شدددت آدم با مزه ایه! هربار ما رو می بینه میگه ایشالاااا واسه جهازتون خرید می کنید :)))؟! مام رو ترش می کنیم که نع! واسه خونه ست... و این غر می زنه که حیفه ایناست آخه اینا مال خونه ی نو هست و اینا هر سری هم مشتاقه آشپزخونه ی ما رو ببینه :)))

 بعد میگه ایشالااا برا خونه خودتون از این چیزای خوشگل بخرین و ایشالا منم سر و سامون بگیرم :))) ! آخه خودشم مجرده و بسیار آدم ازدواجییه! مثل ارسطو عامل ولی نمی دونم چرا زن نمی دن بهش بچه به این پولداری و خوبی :)))))) درسته که شیرین عقله حالا:| :دی

بماند! این وسط دوست این صاب مغازه هم از کشور دیگه ای اومده بود تازه و داشت واسه خونه ی رشتش جهاز می خرید:دی

این آقا اسمش بود یکتا! فامیلی ما هم که یه چیزی هست دیگه که اولش ر داره! به ما میگفت خانوم یکتا به اون طفلی هم آقای ر :دی 

بعد دوستش میگفت تو اسم منم یادت رفته :| ¿ 

گفت اینکه چیزی نیستتت !!!زن اول فلانی اسمش نگین نبود؟! 

این گفت خب . گفت اسم زن جدیدش هست لیلی! 

دوستش گفت خب... بعد زن جدیده کپی برابر اصل زن قبلیه ست!!! من هربار می بینمش میگم سلام نگین عزیززز و این عصبی میشه حسابی میگم خواهر من از قصد که نمیگم دوست ما رو بگو رفته یه زن گرفته عین زن قبلیش !!!!!!!!:))) 

بگذریم که دوستش داشت خودشو می کشت که تو چطو چنین حرفی زدی آخه؟! هی وااای... :)) بعدم اصرااار به ما که خانوم من اشتباه میگم ؟ کارش زشته دیگه رفته گشته با کسی آشنا شده عین قیافه زن اولی ... !  خب اگه اون خوب بود چرا جدا شد:))؟! آخه مردک مگه واسه قیافه ش جدا شده ازش :)))؟! اوففف

حالا مگه تموم می کنه :)) دیگه دید ما جواب نمیدیم وسایل و بست و اذن خروج از فروشگاهش رو داد بچه طفلی !!! 


+ آقا دیشب ما یه ست چاقوی Tramontina دیدیم دلمون براش ضعف رفت ، از این طرح دارای رنگی رنگی! دیدیم گرونه گفتیم ولش کن بابووو می خوایم چه کار ؟! مامان جان ست چاقوش تازه س که . نخریم ! خلاصه همراه جان پرسیدن خوشتون اومده و اینا ؟ ... مام گول خوردیم گفتیم آره برا خودت؟! خیلی نازه !!!و در یک لحظه برامون کادو خریدنش!!! :))) و فقط دو دست داشت و بنتونست برا خودش برداره. دو تاش رو خرید واسه ما !!! :)))

کجای دلم بذارم من آخه اینا رو :)) ؟! حالا منتظریم ببینیم این چاقوها رو خونه ی کدوم کور و کچلی قراره ببریم :)))) :/ ؟! 

+ من از خرید جهیزیه پیش از وقوع هرگونه اتفاق جدی متنفرم!!!:)) مردم اینا رو می خرن کجا نگه می دارن آخه ؟! 

+ از دیشب که اینا رو کادو گرفتم مدام تو فکرم که یعنی من اونقددد بزرگ شدم که کسی فک کنه باید برام کادو وسایل خونه بخره ؟! خیلی ترسناکه واقعا :| ولی انگار واقعا بزرگ شدم !!! 


69 پست :)

یه نگاه به تعداد پست ها کردم ، ماه خرداد 69 رو نشون می ده و بعدتر به ماه تیر ... که 64 پست توش منتشر شده !


+ 64ی نداریم این ورا ؟! 

+ مرداد مبارک !