مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

الان حالش خوبه، بابا رو میگم

متنفر از بوى تزریقات...



+ تا صبح با پدر در بیمارستان... 

دوستِ خوب خیلى خوب است، دوست هاى خوبى براى هم باشید:دى

همه قبل اومدن مهمون خونه و اتاقشون رو تمیز می کنن، من بعد رفتن مهمون... 


چه روزایى بود...

یه روزى هم بود که من بى هویت و بی نشون وبلاگ مى نوشتم، اگه ازم می پرسیدن رشتى هستى؟! فکر مى کردم به راز بزرگ زندگیم دست یافتن و دممو میذاشتم رو کولمو وبلاگمو می بستم. 

  ادامه مطلب ...

عجیب اما واقعى...

  ادامه مطلب ...