مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

علی ...

چیزی از فارسی بلد نیست ، جز سلام ... 

ازش می پرسم چرا اسمت رو علی گذاشتن ؟اصلا معنی نامت رو میدونی ؟ 

محکم جواب میده بله ! 

لاین او گاد ... Lion of God 

شوکه میشم و خنده م می گیره ... شیر خدا ، ترجمه ش شده این . 

محکم میگه زیبا ترین نام دنیاست ، نهج البلاغه اسم کتابشه ، خوندی ؟ 


+ من شیعه ام اگه نخونده باشم این کتاب رو ! شرمم میشه از خودم ... و الانم شرمسارم ...

+ نهج البلاغه به کتاب های کتابخانه م اضافه شد . 

81 ... 94

چیزی به به دنیا اومدنت نمونده ، ما هنوز مطمین نیستیم کی میای ... 

هوا گرمه ، خواهرک می خواد برای ناهار کوکوسبزی درست کنه ... من هیجان زده ام ! 

سال 81 ه ...

--- 

دراز کشیدم کنارش سرمون رو یه بالشه ، به انتخاب تو کلاه قرمزی و بچه ننه می بینیم ... برای چیزهای نه چندان خنده دار می خندیم ! 

سال 94 ه ... 


+ کیک تولدش دیشب آماده شده ، بی نظیره و ست کادوی من ! 

+ کیک تولد من ، ست کادوی تو بود ! دنیای جالبیه ... 


قدر را قدر بدانیم !

می خواستم برای تک تک دوستانم که التماس دعا داشتن دعا کنم ، ولی ذهنم توانایی یادآوری نام همه ی دوستانم رو نداشت . 

تو خیابون نشسته بودم رو صندلی ... 

رفتم نشستم گوشه ی خیابون ... کنار یه آقای رفتگر ...رو زمین 

تسبیحمو در آوردم و نیت کردم به نیابت از دوستانم سوره ی قدر بخونم . 100 بار انا انزلناه خوندم ، آخراش حس سبکی عجیبی داشتم . بی وقفه اشک از چشمام سر می خورد رو گونه م ... و با پایان صدمین سوره ی قدر ، انگار همه ی اشک هام خشک شدن ، قلبم آروم شد و لبخند رو لبام نشست . با حال خوب العفو گفتم ... 

من امیدوارم به حرمت صدنفر از دوستان مجازیم گناهانم بخشوده شه . شب های قدر رو ، عاشقانه دوست دارم . 


+ تو تاریک ترین نقطه ی ممکن نشسته بودم ، یه خانومی از اون دور دورا اومد و ازم خواست دعاش کنم . بغلم کرد و تو بغلم گریه کرد . یه خانم زیبای مهربون ... 

بهم گفت خجالت کشیدم که بهت پشت کرده بودم . گفت ........ هیچی ... فقط حس می کنم که بعضی ها به این دنیا اومدن که بهت دلگرمی و امید بدن . من عاشق زنهای با ایمانم ... 

حس خوب یعنی ...

حس خوب یعنی ...

محل تولد علی خدا رو دیده باشی ، اون هم در چنین ماهی ... 



+ رمضان هفت سال پیش ، بهترین و سخت ترین رمضان عمرم رو تجربه کردم . روزه ، طواف دم ظهر و تشنگی تا پای مرگ .............

+ نه می دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت ، نه طاقتی که در رخ تو بنگرم من ... 

+ التماس دعا گفتن ها تکراری شده ، توصیه می کنم یک صفحه از نهج البلاغه رو در چنین شب هایی بخونیم ... 

حالا که سایز پاهات به چهل و دو رسیده.


پسر کی این همه بزرگ شدی ؟ 

تو همونی هستی که یه روزی کتونی تازه خریداری شده م رو پوشیدی و با ذوق گفتی انداژه شت ، انداژه ! خب فک می کردی همین که پات بره توی کتونی من یعنی اندازه ت شده. 

حالا امروز من به تقلید از تو کتونی خوشگلتو می پوشم ، بالا پایین می پرم و میگم اندازه ست ، اندازه ! و تو بهم می خندی و آه می کشی از ته قلبت... میگی مگهان من اون کتونی تو رو خیلی دوس داشتم . 


+ تو هنوز یادته اون کتونی رو ...... اصلا انگار دوست داشتنی ها هیچ موقع از بین نمیرن . باید بمونن و تبدیل شن به یه حسرت شیرین ! 

+ 18 تیر 81 زیباترین تاریخ زندگی منه . حتی اگه روزی خودم تاریخ های زیبایی تو زندگیم داشته باشم . 

+ ما عاشقانه ، پا تو کفش هم می کنیم .


مگه میشه نشه ؟


شب قدر ، شام خوب و یه مسجد عالی ... 


+ باید خوب بشه حالم دیگه... این یه بایده !

لج بازی هم به ما نیومده!


سوییچ ماشین رو گذاشتم جایی که مشخص شه دیگه نمی خوامش ، واقعا نمی خواستم پامو تو اون ماشین بذارم . تصمیمم قطعی بود ... به قول یکی از دوستان مثل فیلم ایرانی ها ! 

خواهرم ، همان دختر روسه! زنگ زد . حالش خوش نبود و گفت برم دنبالش ... 


+ هر تصمیمی بگیرم ، همه ی عوامل دست به دست هم میدن که نشه !خدا هم شوخیش گرفته با من ... :)

کافیه... خب؟

گاهی مشکل با ماشین بهتر ، ماهانه ی بیشتر و انواع باج ها حل نمیشه .  باید مشکل ریشه ای حل شه .


+ خدایا کاری کن بتونم ببخشم امشب ، همه رو ... 


حس خوب یعنی ...

جای یک ربع تو حموم و زیر دوش موندن ، دوش 5 دقیقه ای بگیری و بدونی که قدمی به سمت بهتر بودن برداشتی ... 


+ از حالا وضوم رو با کمتر از یک لیوان می گیرم . 

+ و هرکی میره حموم بعد از 7 دقیقه تذکر جدی میدم که بیاد بیرون :دی 

+ لطفا شمام قدم در این راه بردارید دوستانم ، خب ؟!

مگر تو از برای دل قصه ی وفا بگویی...


بعضی از امتحانات هستن ، که سرنوشت سازن ... 

مثل امتحانی که من این روزها پس دادم و هم چنان بهش دچارم ... 

مثل امتحانی که دقایقی بیشتر بهش نمونده و تو باید بری به جنگش ... 


+ آرزوهات که تموم میشن ، همه دنیات میشه نشستن و خوندن دعا و قرآن برای عزیزهات ... خودت که موفق نبودی ، کاش دیگرونت موفق باشن تا بتونی بهشون افتخار کنی :)

خدا مگهان ها را دوست تر دارد... باور کن فلانی!

تصمیم هایی که گرفتم و عملی نکردم ، زیاد شدن ... 

باید خیلی زود تک تکشون رو عملی کنم . 


+ روز بدی که نه ، روز شخصی خیلی بدی داشتم . 

+ خدا تحقیر کنندگان را دوست ندارد . 

+ خدا مشاوره بده های بی جیره و مواجب را زیاد دوست دارد . 

+ من از حالا یک مگهان کلیری دیگرم . درد داشت این تغییر ولی ارزشش رو داشت

+ من انرژی جواب دادن به کامنت ها رو ندارم ، پس اگه دوس دارین حتما جواب بدم ، کامنت نگذارید . 

+ از کامنت های بیا منو بخون خصوصی خیلی شاکی میشم. تو وبلاگ فلانی دیدیم بودی ، تو برای دیگران هر روز کامنت می ذاری و این قبیل ها مو به تنم راست می کنه .

من به بابام گفتم بی فکر!


باعث شدی تو دلم به بابام توهین کنم ، تو دلم سرش داد بکشم . 

تو باعث شدی ... 

نمی بخشمت ... 

خودتو نبخش ... 


+ من هرگز تو دلمم به پدرم توهین نکرده بودم . هرگز ...

+ یادم باشه که هرچقدرم عاشق بچه بودم ، اگه روزی متاهل شدم ، بیش از یک بچه به دنیا اضافه نکنم . ساپورت کردن چند بچه تو این دنیا واقعا سخته ... 

+ بارها مادرم سعی کرده خونواده ی پدرمو خوب جلوه بده ، اما هرگز موفق نبوده ! راستی هیچ زنی رو به اندازه ی مادرم با گذشت دربرابر خانواده ی همسر ندیدم.