مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

اولین خونه‌ی مشترک


یه دست مبل خریدم که خیلی هم ساده‌ست با اینکه چیز متفاوتی نیست اما خودم خیلی دوستش دارم. برای جلوی تلویزیون هم باید یه مبل دو سه نفره بخرم که هنوز نتونستم رنگی که می‌خوام رو پیدا کنم.

 با کلی تلاش بهم قول دادن که هفته اول شهریور خریدام رو آماده کنن و خودمم باید ماشین بگیرم و بار رو رشت تحویل بگیرم، البته خودم که نه… پسر پیگیری اینا رو انجام میده و از این بابت فشاری روم نیست، خدا میدونه چقدررر پیگیری برام سخته


اینجا گفتم؟ تخت و میز آرایشم رسید و از دیدنشون حالم خوب شد، وقتی اینا رو میخریدم فکر نمی‌کردم دم عروسی انقدر مشکلاتم زیادتر شده باشه و غم روی قلبم سنگینی کنه… اما شد دیگه، خوشحالم که تختم رو با حال بهتری خریدم:) 

تختم یجور آبیه رنگ  دیوار اتاقمم کرمه، کرم که میگم قرار بود رنگش خیلی متفاوت باشه اما منِ امروز خیلی آسون‌تر میگیره و اوقاتش رو برای این چیزا تلخ نمی‌کنه و فکر هم می‌کنم رنگا به هم اومدن


تشک هم از رویا خریدم اما فعلاً نرسیده، وقتی برسه میرم و روتختی هم باز می‌کنم، مدام با خودم فکر می‌کنم چی کار کنم که حالم بهتر شه؟ که سر ذوق بیام؟ فعلاً به نظرم با چیدن وسایل اتاق می‌تونم حالمو بهتر کنم:) 


از اتفاق‌های خوب روزگار اینه که من نه شرایط ایده‌آلی برای زیاد خرید کردن دارم، نه واقعاً وقت و حوصله‌ش رو… اون‌وقت خونه‌ای که قراره بریم توش سه تا اتاق داره و من برنامه‌م اینه فعلاً  در اتاقا رو ببندم. تصور کنم خونه‌م یک خوابه‌ست، تا روزی که پریسا بخواد بیاد خونه‌م، یا شاید سمانه یا دوستای قشنگ راه دورم… اون روزه که میرم و یه چیزایی برای اتاق وسطی می‌‌خرم. از حالا برای اون روز ذوق دارم… یعنی واقعاً کسی میاد خونه‌م؟ 


خونه‌مون وسط شهره و خیلی به خونه مامان و البته محل کارم نزدیکم، اینا هم از نکات خوب خونه‌ست. گرچه بدم نمی‌اومد نزدیک خواهرم باشم اما نشد دیگه… تازه از کجا معلوم خواهرم تا کی بخواد تو خونه‌ی فعلیش بشینه؟


یک ماه و چند روز مونده تا عروسی و منم و هزاااار تا کار و کلی دغدغه‌ی ذهنی و فشار… خدایا کمک کن این روزام خوب بگذره، نمیگم مثه اکثر عروسا با خوشحالی و بی‌دغدغه، بخوام نخوام باید قبول کنم سهم منم اینجوری بوده اما حداقل دلم رو آروم کن بتونم از خریدام و این روزای آخر مجردی حتی شده یه کم لذت ببرم.


نظرات 10 + ارسال نظر
هانی 1403/06/08 ساعت 23:13

مثلن اینجا گفته بودم منتظرم هوا خنک شه بزنیم به سفر!
اومده؟

من الان تاییدش کردم
با اینکه قبلا هم تایید کرده بودم دیدم باز داره توی کامنتهای تایید نشده نشون میده

هانی 1403/05/28 ساعت 19:01

ما منتظریم هوا خوب شه که سفرامونو شروع کنیم :))

هانی 1403/05/21 ساعت 16:35

اصلن بگو هر کی اومد بمونه با خودش وسیله برای اتاق مهمون بیاره به جای کادوی خونه نویی و این صوبتا ! :))
والا! همه هم استفاده می‌کنن. خدا هم راضی خلق خدا هم راضی

+میدونی کلی ذوق می‌کنم با خوندن پستایی که از خونه و جشن و عروسی می‌ذاری ؟
+مشکل همیشه هست. درست میشه ایشالا

یعنی من عاشق ایده‌ی دوستامم
یه دوست دیگه هم همین ایده رو داده بود! خصوصی بود تایید نکردم:)))

شما کی تشریف میارین این‌ورا ایشالا؟

+ رفیق با ذوق خودمی

رها 1403/05/21 ساعت 14:34

اسم مشاورت رو پرسیدم ولس نظرات اون پست رو بستی!
چرا؟

چرا چنین فکری درباره‌‌ی من می‌کنید آخه؟

بهسا 1403/05/21 ساعت 08:58

ای جااان
مشخصه جدا از همه چیز برای چی ذوق دارم

ای جااان به خودت، هر ساعتی که برات مناسب بود زنگ بزن
به نظرت میتونی آخر تابستون این‌ورا باشی؟ مرخصی داری؟!

آسمان 1403/05/20 ساعت 18:59 http://avare.blog.ir

چقدر تو ناز و گوگولی هستی مگی جانم

قربونت برم، گوگولی بودن از خودته

آسمان 1403/05/19 ساعت 19:04 http://Avare.blog.ir

کاش منم بیام خونت مهمونی

چند روز پیش که رفته بودم مشاوره، حرف از دوست جدید شد، بعد باور می‌کنی من یاد تو افتادم؟
چون دوستای مجازی‌م رو بیشتر دوست دارم. نمیدونم چرا
خلاصه منتظرم که بیای… گرچه فکر نکنم وقت داشته باشی اونقدر برام وقتی بیای ایران بعد این همه مدت

آسمان 1403/05/19 ساعت 19:02 http://avare.blog.ir

مبارکه مگی قشنگ
با دل خوش استفاده کنی
کنجکاوم بدونم تختتون چجور آبیه؟ آبی روشن آسمانی؟

قربونت بشم
آبی روشنی که توش طوسی داره اندکی
رنگش گررررم نیست
تخت ویولت بالسا با پارچه طوسی، یه پاتختی و یه میز آرایشم گرفتم


https://www.google.com/search?q=balsa+violet+%D8%AA%D8%AE%D8%AA&rlz=1CDGOYI_enIR1010FR1010&oq=balsa+violet+%D8%AA%D8%AE%D8%AA&gs_lcrp=EgZjaHJvbWUyBggAEEUYOTIHCAEQIRigATIHCAIQIRigAdIBCTEwNzAwajBqNKgCAbACAeIDBBgBIF8&hl=en-US&sourceid=chrome-mobile&ie=UTF-8#imgrc=QGOdeUYke7bhiM&imgdii=b7-40z9AVv6_0M

مبینا 1403/05/19 ساعت 14:08

خیلی خیلی مبارکه عروس خانوم .امیدوارم این روزای پرکار و درگیری ختم به خوشی و خوبی بشه واست . عروسی و هیاهوی اومدنش خوبه وقتیکه همه چی تموم میشه .یهو سوت و کور میشه همه چی و همه جا . شوق و ذوق اومدنش و دلهرهای شیرینش قشنگه .امیدوارم واسه شما هم همینطور باشه مگهان جان .

مرسی مبینای عزیز
ممنون از دعای قشنگت، واقعیتش انتظار داشتم این روزای قبلش که قطعا شیرین‌تر از خود اون روزه برام بهتر بگذره
اما نشد دیگه… بازم مرسی عزیزم

مبارکهههههههههه الهى با دلخوش و سلامتى از همه وسیله هات استفاده کنى
خیلی خوبه سخت نمیگیرى عزیزم
میبینم که خونه بزرگ دارى و جا براى موندن من
میشه عکس وسیله هاتو به ما هم نشون بدى امضا یک عدد فضول

عشق منی، تو نمیای من میدونم وگرنه که من از خدااااامه مادر جان
خونه بزرگ نیست به اون صورت ولی خب طراح دلش خواسته سه خوابه در بیاره ما هم وقتی دنبال خونه بودیم خونه دو خوابه‌ای که به شرایطمون بخوره پیدا نکردیم و همین شد تنها انتخابمون
بلهههه که میشه، ولی هنوز نچیدم چیزی رو میذارم حتماً

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد