مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

امروز و حس و حالش

صبح شده، باید برم باشگاه، ساعت رو میبینم و میفهمم دیرم شده… باشگاه نمیرم و خودمو می‌رسونم به کارایی که چشم‌انتظارمن… کیک‌ها رو چک می‌کنم، نکنه یکی جا مونده، نکنه اونی که گفت سفارشم بمونه برای هفته بعد منظورش همین پنج‌شنبه بود؟ و استرس‌های بیخودی که همیشه همراهمه… یه دکتر باید برم، استرس بی‌جا داشتن طبیعی نیست. 


از شب به خودم گفته بودم فردا روروزه می‌گیرم، رغائب رو از وقتی شناختم که فرزاد حسنی تو برنامه‌ش ازش حرف زد، هنوز از روزه بودن و نماز خوندن لذت می‌برم، کاش این لذت همیشگی باشه… 


* من و پسر هنوز به هم نامحرمیم، اینو می‌نویسم چون یک بار کسی ازم پرسید، و اینو می‌نویسم چون شاید چند سال دیگه زنده بودم و اینجا رو خوندن، بدونم از کی به هم محرم شدیم:)

* خیلی اتفاقی یکی از فامیلامون با پسر آشنا بود و وقتی فهمید باهاش نامزد کردم فکر می‌کنین چی گفت؟:)) به برادرم گفت ولی خواهرت خیلی زرنگه بهش نمیادا خوب کسی رو انتخاب کرد!(یجورایی اینجوری به نظرش اومده که من شکار زدم) چرا؟ نمی‌دونم…

پسر پولداره؟ نه… خانواده‌ش پولدارن؟ نه قشر متوسط هستن

خوش‌قیافه‌ست؟ معمولیه حتی کچله!! گرچه من از کچلی خوشم میاد ولی میدونم طبیعتاً امتیاز حساب نمیشه کچلی:)) خیلی دوست داشتم ببینمش و ازش بپرسم چرا فکر کرده من زرنگ بودم و چی دیده ازش که اینجور مطمئنه خوش به حالم شده


* چند ماه بیشتر به تاریخی که قرار بود جشن بگیریم نمونده و من تنبل هنوز نه خریدی کردم و نه باغی تالاری چیزی انتخاب کردم، پسر هم که بر خلاف من دوست داره کارا رو زود انجام بده و پرونده‌ش بسته شه… خلاصه از دستم شاکیه حسابی ولی به زبون اینو نمیگه… 

خیلی سخته جشن گرفتن برای خونواده‌ای که این همه فرق دارن، یه گروه مذهبی و یه گروه خیلی غیرمذهبی:)) تنها گزینه‌ای که به ذهنم رسیده اینه که بیخیال عروسی شیم و یه جشن عقد کوچیک داشته باشیم، یه چیز مشابه کاری که خواهرم کرد. کاش رشتی بودین و میتونستین بهم پیشنهاد بدین چی کار کنم:(

نظرات 9 + ارسال نظر
آویشن 1402/11/08 ساعت 21:11 http://Dittany.blogsky.com

اولا فامیل و آشنا کلا حرف زیاد میزنن به حرفشون اهمیت نده. دوما مهم خوشبختی خودت هست و اینکه چه چیزی خوشحالت میکنه. مثلا اگه یه مراسم خصوصی کوچک و خودمونی و ترجیح میدی همون و انجام بده. الان تو رشت و اطراف رشت پر از خانه های عقد هست که خیلی کیفیت خوبی هم دارند با توجه به بودجه ای که دارید راحت میتونی از بینشون انتخاب کنی. اگه هم در موردشون سوالی کمکی چیزی خواستی تعارف نکن بگو بهم ، چون به خاطر جشن خواهرم به اکثرشون پیام دادم اون موقع و شرایط تقریبیشون و میدونم چجوریه.

مرسی دختر قشنگ و مهربون
ای جانم… باید ازت کمک و راهنمایی بگیرم پس

آسمان 1402/11/02 ساعت 08:40 http://avare.blog.ir

ایران؟ نکنه میخوای دعوتم کنی که؟
هر چی دیرتر بگیری عروسیتو احتمالش بیشتره که باشم :)))) اما من دلم نمیاد. دوس دارم زودتر عروسیتونو بگیری ^_^

نمیدونم واقعا چه ربطی داشت به مختلط بودن :))) این که بدترشم میکنه :))) آقا همون جدا بگیرین

عاشقتم

نمیدانم چه ربطی داشت خدایی، ببین من ممکنه جشن نگیرم حتی و شهریور برم خونه‌م درهرحال بدون وقتی برگردی ایران حوالی مرکز شهر خونه دوستت منتظرته

میدونم اولش آدم براش مهمه که از نظرات بقیه دلگرم بشه آیا انتخابش درست بوده یا نه ، ولی موضوعی که مهمه اینه که شما قراره با این ادم زندگی کنید و روز و شب بگذرونید و ظاهر آدمها خیلی متفاوت از دنیای درونشون هست
از ته دلم میخوام خوشبخت و عاقبت بخیر باشید

ممنونم نسترن جان عزیز
درست میگین امیدوارم باطن قشنگی داشته باشیم هر دو برای هم

سلام
خب وقتی یکی عنوان میکنه انتخاب خوبی انجام شده حتما انتخاب خوب و در پول و قیافه و.... نمیبینه ، شاید چشم پاکی خانواده دوستی آبرو داری و با عرضه بودن و..... چیزای دیگه باشه که خوشبختانه خرید و فروش نمیشه بانو جان

عروسی رشت که عالیه دو سه باری اومدم حظ کردم مخصوصا غذاهاتون
همچنین مدل لباس مهمونها و عروس میتونم بگم لباس عروس های بینظیری میشه پیدا کرد رشت
تنبلی نکن عروس خانم برنامه هاتو جمع کن هول هولکی میشه

سلام
عزیزززم
چه بامزه که رشت عروسی اومدین، من متاسفانه خیلی اهل عروسی و جشن نیستم نمیدونم چراچشم چشم سعی میکنم تنبل نباشم

سهیلا 1402/10/30 ساعت 10:51 http://Nanehadi.blogsky.com

بهترین کار یه مجلس خودمونی هست،کم جمعیت،ولی عکس رو حتما بگیرید.مهم این هست که زودتر برید سر خونه و زندگی.

مرسی از شما سهیلا جون دلگرمم کرد دیدن پیامتون
موافقم مهم همینه
ایشالا همه جوونا راحت برن سر خونه و زندگیشون

سلام عروس خانوم. ایشالا همه کارها خوب و عالی پیش میرن.

مررررسی عزیزم از دعای شما ایشالا

سعید 1402/10/29 ساعت 17:55 https://anti-efsha.blogsky.com

سلام. ولی من فکر می‌کنم وقتی ارزش داره که لذتش همیشگی نباشه و بعد از یک مدت بره. اون وقتی که ازش لذت نمی‌بریم، اگر انجامش بدیم، کار مفیدی کردیم. البته این نظر منه‌ها. قصد تحمیلش رو به کسی ندارم.

سوگند 1402/10/29 ساعت 09:52 http://Zahcheragh@gmail.com

ضمن تبریک مجدد بهت می گم به حرف آدما از زاویه مثبت نگاه کن ، فکر کن اون فرد می خواسته بگه به به چه انتخاب خوب و هوشمندانه ای ، چقدر خواهرت با درایت گزینش کرده ، چه قدر بهم میان و .....ولی خوب الکن بوده و به شیوه خودش گفته......
راجع به جشن من معتقدم یه جشن جمع و جور قشنگ بگیر... عکساش و حسش،همیشه برات مهم می مونن ، هر دو گروه باید رعایت حال همدیگه رو بکنن ، ما برای یکی از بستگان نزدیکمون از این خونه باغ ها گرفتن که هم سالن داشت هم باغ ، هر مهمونی بر اساس سلیقه اش تو قسمتی که دوست داشت مستقر بود . کلا امکانات رو آماده کنید بقیه اش رو بسپرید به خدا ، بهترین ها براتون رقم می خوره

ممنونم از مهربونی و کامنتت سوگند عزیز، واقعیتش احساس خوبی بهم نداد چون دوست ندارم کسی فکر کنه یکی از اون یکی بهتره، از شخص دیگه‌ای هم شنیدم که برعکسش رو می‌گفت و به نظرش من باید با آدم جذاب‌تری! ازدواج می‌کردم. جذابیت از نظر ظاهری نه صرفاً از نظرش پسر یه انتخاب خیلی معمولی بود.
خلاصه عجیبه آدما نظرشون رو اینجوری واضح و ناواضح در مورد انتخابت بگن

درست میگی در مورد جشن، این هفته باید برم دنبالش و ذهنم رو یه کم خالی کنم. مرسی از پیشنهادت

آسمان 1402/10/29 ساعت 04:41 http://avare.blog.ir

چقدر روزای هیجان انگیزی ^_^
عجب شکاری زدی که
چه پیشنهادی میخوای قربونت؟
مگه اونجا عروسیا مختلط نیست؟

هاها
واقعیت اینه چالش‌های خودش رو داره ولی به نظر منم هیجان‌انگیزه

کی میای ایران تو؟ آیا هیچ برنامه‌ای براش داری؟
چرا مختلط هست، ولی این چه ربطی به دغدغه‌ی من داره خب؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد