مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

درد دل

تو روزایی که خیلی سختم بود این زندگی به یکی از دوستام پول قرض دادم، تو روزایی که خیلی خیلی خیلی سختم شده بود زندگی… حتی یه پیام نداد حالم رو بپرسه، با اینکه در جریان بود چه روزایی رو می‌گذرونم. 

واقعا چطور برای دوستی که اونقدر هوات رو داشته اینجوری بی‌معرفتی می‌کنی؟ نکردی یه پیام بدی که حالت از شنیدن غصه‌هام بد نشه؟ خیلی بده بی‌معرفتی… خیلی


+ خدا رو شکر چوپان هست، خدا رو شکر پسرعموم هست و همینم خوبه دیگه، تو روزایی که پسر نیست و من بی‌نهایت احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کنم. 

+ پسر تهرانه و باباش همچنان بی‌هوشه و اوضاع بدتر از قبله، خیلی دلم میخواد در موردش بیشتر بنویسم ولی حس می‌کنم هم از حوصله شما خارجه هم انرژی منفیش زیاده درد دل کردن در این مورد… وگرنه این کارو می‌کردم.

نظرات 14 + ارسال نظر
آویشن 1402/05/10 ساعت 16:52 http://Dittany.blogsky.com

متاسفانه این روزها خیلی از آدم ها بی معرفت شدن و فقط به فکر زندگی خودشون هستند حالا چه دوست چه فامیل. باز دم چوپان گرم که همیشه همراهت هست ، داشتن همچین دوستی که گوش شنوا باشه واقعا نعمته

درسته
نمیشه انتظاری داشت زندگی‌ها پر از مشکل و ناآرومیه
آدما وقتی خوب نیستن نمیتونن برای دیگران و گاهی حتی خودشون وقت بذارن

سوگند 1402/03/22 ساعت 15:36 http://Zahcheragh@gmail.com

متاسفم برای عدم بهبود پدر پسر... کاش دعا کنید هرچه مصلحته زودتر اتفاق بیفته، حتی فرزندانشون از صمیم قلب براشون طلب آرامش و خیر کنن... ان شاالله هر چه که تقدیره زودتر رخ بده
برای دوستت هم تجربه خودم رو می گم ، طلبکاری محبت و عدم توجه به روحیات فرد مقابل از ویژگی های افراد خودمحور و خودشیفته اس ، ذات متوقع و طلبکاری دارن که فقط گیرنده هستن ، باید یا بپذیری یا حذفشون کنی وگرنه باعث رنجوری روان آدم میشن

درست میگید در مورد دوستم، همینطوره

و منم متاسفم عزیزم، بچه‌هاشون دوست دارن پدرشون حتی شده رو تخت بیمارستان زنده باشه… اینکه میگم زنده باشه منظورم همین شرایطیه که دارن
بیهوشن، سطح هوشیاریشون تقریبا پایین‌ترین حالتیه که میتونه باشه ولی خونواده راضی‌ان به نظرن از انتخابشون…
من دعا میکنم هرچه زودتر هرچه که قراره اتفاق بیفته دیگه بیفته

مونا 1402/03/22 ساعت 12:15

مگهان عزیز سلام
حالت چطوره؟
خیلی متاسفم بابت شرایط پیش اومده برای پدر پسر و شرایطی که شما به این واسطه در اون قرار گرفتید
میفهمم که خیلی سخته که عمیقا ناراحت باشی برای کسی ولی کاری ازت برنیاد و این حتی سخت ترش میکنه خیلی
از خدا برای پدر پسر شفا وسلامتی و برای پسر و خانواده ش و شما صبر میخوام
ما هم ناراحتیم و جز دعا کاری از ما برنمیاد
امیدوارم که خدا یه نظر اساسی به هممون بکنه مخصوصا به اون پدر

سلام عزیزم
سعی می‌کنم خوب باشم، شما خوبین؟
ان‌شالله واقعا خدا نظر کنه بهمون

هانی 1402/03/22 ساعت 11:39

منم هستم البته از دوووووووووووووووووووووور! و کاش نزدیکت بودیم...

رفیق خووووووب و عزیز راه دورم
ازت ممنونم که همیشه هستی

توکآ 1402/03/22 ساعت 03:40

گاهی وقتا میگم این پشت شیشه ای سی یو بودن یعنی چی ؟
خسته کننده کسل کننده و و و … از همه اینا مهمتر بلاتکلیفی وحشتناک !
.
.
آدم های این روز ها دیگه مهرشون رو از دست دادن مگی ، دنبالش نگرد چون واقعاً هر روز ی تعدادی شون کم کمتر میشن !

چقدر حال این روزهات رو درک میکنم دختر :((
کاش باز بخندی و سبز بشی

هعی… بلاتکلیفی
ناف من رو با بلاتکلیفی زدن اصلا….

مرسی ازت عزیزم، مرسی از دعای قشنگ تو هم بخندی ایشالا

1402/03/22 ساعت 02:03

الان پدرشون کدوم بیمارستان هست مگی جان

ایرانمهر هستن

رهگذر 1402/03/21 ساعت 13:29

رهگذر کامنت قبلی من نیستم عزیزم.
من چند پست قبل تر در مورد قدر دونستن خانوادت پیام گذاشتم مگی جان اگه خاطرت باشه .
من دخترم .
اونیکه با اسم رهگذر دیگه اومده احتمال زیاد آقاست.

مرسی از توضیحت مهربون

از کجا تشخیص دادین آقا هست
چقدر خنده‌م گرفت ولی احتمالا درست میگین

بهسا 1402/03/21 ساعت 10:33

خواستم بگم وگرنه این کار رو بکن!
بنویس و خودتو سانسور نکن
قرار نیست فقط دوست روزهای خوب باشیم و وبلاگ خداروشکر همینش خوبه که مثل اینستا نیاز نیست فقط یه ویترین خوب نشون بدی.
پ.ن: جمله رهگذر رو دوست داشتم" همه آدم ها یه اندازه همدردی تو وجودشون نیست"
خودمم لازم داشتم اینو بشنوم

تو یکی از خوبی‌های این زندگی برای من هستی بهسا حتما خودت میدونی دختر قشنگ و رازدار من

لیلا 1402/03/21 ساعت 00:00

درد دل کن، حرف بزن، هیچ کاری که نمی تونیم بکنیم
لااقل گوش شنوا باشیم



چشم پست بعدی حاوی یه عالم غرغر است

دل آرام 1402/03/20 ساعت 16:07

مگی
بیا بغلم

کاش میشد روزی چند دقیقه تو بغل آدمای خوب باشم…
خیلی بده احساسی که دارم تجربه می‌کنم

پسر روزای سختی را میگذرونه ... اما شما روزهای سخت تری
من اینو خوب درک میکنم

مرسی که اینجوری میگی، فکر می‌کنم تنها کسی باشی که فکر کردی روزای من سخت‌تره

مریم 1402/03/20 ساعت 07:30

مگی جان حتما برامون بنویس .امیدوارم که این بار حالشون خوب شده باشه

نه جانم، خوب نشده
اصلا به نظر میاد قرار نیست اتفاق خوبی بیفته و بنا به صلاحدید بچه‌ها فقط با دارو و … دارن زنده نگهش میدارن
اینکه میگم زنده با سطح هوشیاری ۴ ه….

رهگذر 1402/03/20 ساعت 04:28

هیچ وقت نشد با شما آشنا بشم. غصه نخور دختر خدای ما هم بزرگه. همه آدمها یه اندازه همدردی تو وجودشون نیس

چرا لحنتون برام آشناست؟
واقعا همینه و اصلا نباید از کسی انتظار داشت، آدما به ما تعهد ندادن که قدردان باشن که

زینب 1402/03/20 ساعت 03:44

عزیزکوچولوی من
این جریانی که پیش اومده واقعا هم سخت و طاقت فرساست از خدا میخوام به خاطر. دل تو هم که شده حالشون خوب بشه

آخ زینب جانم… یعنی من باز روی خوش زندگی رو میبینم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد