اسم اولین کتابی بود که تو فروردین شروع و تمومش کردم و نوشتم یادم بمونه که کتاب خوبی بود.
از کتاب:
“ ما زخمهایمان را بیشتر از التیامهایمان میپذیریم، همهی ما روزی که آسیب دیدهایم را دقیقا به خاطر داریم، اما چه کسی زمانی که زخمهایش کمرنگ شدهاند را بخاطر دارد؟”
خوشحالم که زندگی به این وبلاگ برگشته
قربونت رفیق
این همون کتاب میچ آلبومه که اون آقای مسنی که توی پارک کار می کرد رو تعریف میکنه؟
آره دقیقا یه تیکهش رو اون تعریف میکنه که در واقع این دختر نقش اصلی کتاب باعث مرگش بود