مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

زن دوم

حدود دو سال پیش گذرم افتاد به وبلاگ یه خانوم که همسرش با خانوم دیگه‌ای ازدواج کرده(زن دوم رو صیغه کرده بوده، الان عقد کردن بچه هم دارن) و به قول همسر اول در حال حاضر همیار دارن، شما بهش میگید هوو؟ یا چی؟ دوستان بهش میگن همیار

درهرحال می‌دونم از خوندن وبلاگش خیلی غمگین و عصبی میشم، اینکه ایشون پذیرفته این شرایط رو و حتی دیگران رو به این امر تشویق می‌کنه و ...

برام باور کردنی نیست. با افتخار می‌نویسن وقتی سرم شلوغ بود همیار برام غذای گرم فرستاد، خانوم محترم مگه آشپزخونه نمی‌تونه برای کسی غذای گرم بفرسته؟ واقعا چه لذتی داره زندگی در کنار همیار؟

جدای از اینها چیزی که خیلی اذیتم می‌کنه ماجراهای دختر جوان خانواده‌ست، با اینکه تو همچین شرایطی نبودم هیچ‌وقت ولی قلبم مچاله میشه وقتی فک می‌کنم دخترشون چی کشیده به خاطر هوس‌های جناب پدر! (شما بخونید کار انسان‌دوستانه و صیغه‌ و ...) آخ ای‌ کاش یه روزی بیاد که آدم‌های هوس‌باز پاش وایسن و بگن یه خانوم برامون کمه و نخوان هوسشون رو به پای کار خیر تموم کنن، دوست عزیزم ۱۷۰۰ مدل کار خیر دیگه هست اگر بلد نیستی بیا خودم یادت بدم.


+ اینم بگم من عادت ندارم حتی وقتی وبلاگ کسی رو می‌خونم و عصبی میشم براش کامنت‌های منفی بذارم، برای همین هم اومدم اینجا نوشتم که اقلا به شما گفته باشم و حرصم رو تو وبلاگ تخلیه نموده باشم. 

+ فقط کاش اینقدر خانوم‌های جامعه زیر بار ظلم نمیرفتن، کاش...

نظرات 19 + ارسال نظر

اومدم یه چیز دیگه بنویسم انقدر حرف زدم یادم رفت.
چند وقت پیش توی پیج یه وکیل توی اینستا که اونم مخالفه چندهمسریه یه پست بود در مورد یه مردی که در مورد حق و حقوق زن دوم به مشکل خورده بود. بعد ملت کامنت گذاشته بودن که حقته زن دوم گرفتی و این حرفا.
بعد یه عاااالم خانم اومده بودن نوشته بودن چه ایرادی داره بقیه هم سر و سامون بگیرن با هم نوعاتون مهربون باشید!!!!!
من موندم چرا این جور خانما که انقدر دنبال سروسامون گرفتن هستن دقیقا وارد زندگیایی میشن که طرف دستش به دهنش میرسه و از نظر مالی خوبه.
بعد کلی پسر مجرد هست که از دست توقعات رنگ و وارنگ بعضی خانما نمیتونن ازدواج کنن. میدونی مگی مشکل اونجاست که یه سری خانم فقط پول براشون مهمه اونم به هر قیمتی. نمی خوان کار کنن میخوان یکی باشه خرجشونو بده همین. بعد یه سری نر هم فکر میکنن کار خیر کردن.
بعد همون خانما که میان میگن با همنوعاتون مهربون باشید، نمیدونم چرا با خودشون نمیگن ما هم مهربون باشیم و حالا که ازدواج نکردیم بقیه ش رو هم یه جوری سر کنیم و گند نزنیم به یه زندگیه دیگه و بچه های طرف و آینده شون و جامعه رو خراب نکنیم.

اصلا مگی بیا با هم حرص بخوریم

وااای وای وای
منم فکر می‌کنم دقیقا مشکل از اونجایی شروع میشه که زیر سایه‌ی آقایون بودن رو دوست داریم خیلی از ما ها
کی بدش میاد بشینه تو‌ خونه و ماشین دار شه؟ یا پول براش واریز شه؟
قسمت پایانی حرفتم که خیلی درسته، مگه مجرد موندن چه بدی داره واقعا؟

وای مگی منم دلم نمیاد بهش کامنت منفی بدم. چوم خیلی چیزا از وبلاگش معلومه. نمیدونم چرا ناخودآگاه احساس میکنم بعضی قسمتهاش با بغض نوشته شده.
خیلی خیلی مشخصه که برای سرپوش گذاشتن میگه کار خیر. میگه بیاید حسود نباشیم. واقعا من نمیفهمم چرا به مردا که میرسه میشه غیرت واسه خانوما حسادت. دو تاش یه چیزه ولی اسمش دوتاست.
ولی مگی بیچاره دخترش. بیچاره پسرش. پسرش هم به مشکل میخوره با اون پدر. بعد همسر اول اسم هوس بازی های شوهرشو که از یه همکار شروع شد و بیخ پیدا کرد رو میزاره کار خیر. کار خیر میخوای کنی اون پولی که هزینه کردی و میکنی واسش میدادی به بچه های بی سرپرست و بدسرپرست. میدادی به یه دختری که جهاز نداره. کار خیر به قیمت بی آبرویی بچه هات و دلِ شکسته ی زن اولت؟!!
از اون بدتر توجیه اون خانوم واسه قبول کردن اینکه چرا فامیل شوهرش قبول کرده زن دوم بشه، همیارش بشه مهمون داره براش غذا درست میکنه میفرسته شوهرش ناخوش احواله میره اونجا. بعد این خانم شکر میکنه که اون زن و اون یکی خونه هست. بعدم میگه شوهرمو دوست دارم.
کاش لااقل توجیه نکنه، کاش لااقل احساسات واقعیش رو بنویسه نه انقدر تناقض.

... حتما خیلی از قسمت‌هاش با بغض نوشته شده
منم مطمئنم ابدا از ته دلش خوشحال نیست از زندگی که داره و دقیقا منم فکر می‌کنم نوشته‌هاش یک رنگ نیستن و تناقض توش زیاده
کار خیر به قیمت دل شکستن بچه‌هات مخصوصا
زن‌ش که هرچیه الان میگه دارم لذت میبرم و برام غذا میارن و ... به قول تو
ولی بچه‌ها خیلی خیلی خیلی گناه داشتن تو این ماجرا

مینو 1399/02/31 ساعت 19:11 http://minoog1382.blogfa

منم میدونم‌کی رومیگید...
به نظرم تعریف خاص وجدیدی اززن بودن دارندکه برای من قابل درک نیست...

جالبه که برای هیچ‌کدوم از ماها قابل درک نیست:(
چطور اون خانوم راضی هستن و دیگرانم بهش تشویق میکنن

فاطمه 1399/02/31 ساعت 12:23 http://1laily.blogfa.com

سلام...مشکل اینه که تمام اینها به نام اسلام تموم میشه.اینهمه حق و حقوقی که اسلام به زن داده نادیده گرفته میشه و فقط حقوقی که مرد داره دیده میشه. تمام کارهایی که زنان ما هر روز توی خونه هاشون انجام میدن به عنوان وظیفه تلقی میشه در حالیکه برای همه شون میتونه ادعای مالی داشته باشه.
دقیقا حرف دوستمون رو من زمانی به یک روحانی که از چند همسری مردها حمایت میکنه گفتم .گفتم واقعا میخوان ثواب کنید برید با زنی ازدواج کنید که چند تا بچه یتیم داره که از عهده خرجشون برنمیاد. البته اینو در مورد مردهای مسنی گفتم که همسر ندارند و میرن با دخترهای جوون فقیر ازدواج میکنند .قشنگ دهنش بسته شد.

سلام
آخ آخ دقیقا درد منم همینه
الان همین آقا میتونست با کسی ازدواج دوم کنه که همسرش رو از دست داده و بچه هم داره
نه اینکه دوباره ازدواج کنه و بچه زیاد کنه:((

نل_لا 1399/02/31 ساعت 04:08 http://fleshtint.blogfa.com/

من که یه بار راهم اونوری افتاد بلافاصله بعداز خارج شدن هیستوری مرورگرمو پاک کردم که دیگه محض کنجکاوی هم که شده اونوری نرم

باورم نمیشه همه‌تون وبلاگش رو دست کم یه بار دیدین

The same 1399/02/30 ساعت 23:49

بیان واقعیاتی که مستندات هم براش وجود داره نه توهمه و نه توهین.

منتظر ایمیل شما هستم انسان با مستند حرف بزن
عجیب یاد احمدی نژاد افتادم.

دلناز 1399/02/30 ساعت 22:55

میدونم کدوم خانوم میگی
دلم برا دخترش میسوزه شایدم علت قطع رابطه با پدرومادر ش این باشه کع میترسه شوهرش هوایی بشه بره زن دوم بگیره به نظرم دختره داره از زندگیش مراقبت میکنه . حالا جالبه خانومه داره ترویج چندهمسری میکنه ولی میگه گریه کردم گفتم خدایا سر دخترم هوو نیاد
موندیم چی بگیم بهشون

آخ آخ دلناز دقیقا دقیقا به نکاتی اشاره کردی که منم بهش فک کرده بودم

چقد غیبت کردم احساس بدی دارم:))) فک کنم انرژی کنفیم رو با کامنت تو چشمش می‌کردم بهتر بود

شهرزاد 1399/02/30 ساعت 22:44

اه میدونم کیو میگی مگی
خیلی وبلاگش رو اعصابمه.

به افتخار همه وبلاگ خونا:)))

The same 1399/02/30 ساعت 21:56

آزار نمیدم واقعیات خودت رو بازگو میکنم تا تو توهم وبلاگت نباشی.

آهان ممنون
دیگه کافیه، به نظرم متوهم خود شمایی البته
فکر می‌کنم بی‌احترامی هم حدی داره

The same 1399/02/30 ساعت 11:13

با توجه به شناختی که از جنابعالی داریم وقتی بری کار خیر یادش بدی باید نه ماه بعد منتظر عواقب کار خیرت باشیم!!!

چه لذتی داره آزار دادن دیگران؟ این رو واقعا دوست دارم جواب بدین
تهمت زدن خیلی آسونه و البته من برای خودم زندگی می‌کنم. ادعای پاکی ندارم ولی مطمئنم مثل خیلی از آدم‌های دیگه و حتی خود شما خط قرمز‌های مشخص دارم.

امید 1399/02/30 ساعت 10:17

البته در جواب .... باید گفت یک مرد نمی تونه هم زمان دو تا خواهر رو عقد کنه
حالا چرا نمی دونم

نه دو تا خواهرم نبودن، ایشون با یکی از اقوامشون ازدواج کردن(همسر دومشون فامیلشونه) ولی توضیح بدم منظور دوستمون این بود که همین همسر دوم که خودش مجرد بوده یه خواهر داشته مطلقه، دستمون میگن اون آقل اگر خیلی دنبال کار خیر بود اقلا خواهر ایشون رو انتخاب می‌کرد و میرفت خواستگاری...

روشن 1399/02/30 ساعت 09:11

یادمه چندسال پیش موج خانم های هوو راه افتاده بود و خوندنشون بیشتر غمگینم کرده بود تا عصبی ..
امیدوارم خدا بهشون دید درست از زندگی بده

وای آررره یکی از دوستامم میگفت ولی من فقط یه نفر رو خونده بودم که همسر دوم بود و بعد جدا شد!

مگی جان منم اینقدر حرص میخورم از نوشته های این خانم
ولی منم عادت ندارم کامنت منفی به کسی بدم
نهایت به خودم میگم وبلاگ خودش هست و تو نباید بخونی اگه دوست نداری!!
اما اینجایی که نوشتی : (زن دوم رو صیغه کرده بوده، الان عقد کردن بچه هم دارن) اینطوری نبوده و ایشون قبلا با یه خانم دیگه صیغه کرده بودن و همسرشون برای رهایی از اون خانم با ازدواج با این خانم راضی شدند....
من تمام سعیم را میکنم قضاوت نکنم

آخ آخ
آره میدونم و یادمه با یکی از همکارهاشون دوست/صیغه بودن
بعد رفتن خواستگاری ایشون، ولی در کل هنوز درک نکردم چرا انقدر کوتاه میاد همسر اول:(((
و تاکید می‌کنم دلم بسیاااار برای دخترشون می‌سوزه که طفلی آبروش رفت

دل آرام 1399/02/30 ساعت 06:34

الکی نیست وبلاگ؟ از این دیوانه های سایبری که میخوان چند همسری رو ترویج بدن؟

نه دل‌آرام چون از اول ماجراهاش هست بخونی متوجه میشی حقیقته

نگار 1399/02/30 ساعت 05:13

آخ آخ من به دخترش حق میدم
تازه یک بار گفت پسرم رو‌بخوام داماد کنم‌،باید در عقدنامه اش اجازه ی زن دوم گرفتن ثبت بشه.

هی وای تو هم میدونی کی رو میگم؟
دقیییقا آخه چه ظلمیه که به خانوم‌ها روا میدارن دوستان؟

پرستش 1399/02/30 ساعت 03:22 http://Parastesh18.blog.ir/

مگی مردا خوبَ م که نباشن ما نباید به هم جنس خودمون تحت هیچ شرایطی ظلم کنیم ! اگه ما از هم جنسای خودمون ضربه ای نمیخوردیم قطعا هیچ شکستی نبود ! و هیچ مردی ام نمیتونست کاری کنه !

بانو(: 1399/02/30 ساعت 02:56

آخ دقیییییییییییییییقا

ای بانو جان، زود بیا رشت دوتایی حرص بخوریم

x 1399/02/30 ساعت 02:54 http://malakiti.blogfa.com

ببین ما جای کسی نیستیم
در زشتی برچسب عمل خیر اون عاقا شکی نیست
اما در مورد زن اول ...هیچ زنی ولو بی احساس به همسرش دوست نداره بیینه شوهرش جلوی روی خودش به کسی بیشتر توجه می کنه چه برسه به این که ...
بدون خانم اول مجبور بوده شرایط رو قبول کنه شاید توان مالی نداشته مستقل شه وطلاق بگیره یا شایدم به خاطر بچه هاش هزار و یک علت دیگه که از نظر خودش مجبور به اون زندگی بوده تو این شرایط بعضی ها به ناله و نفرین پناه می برن بعضی ها که رو به انقراضن جنبه مثبت ماجرا رو میبینن ومساله رومی پذیرن
چه بهتر وقتی کسی نمیتونه شرایط و تغسیر بده حداقل اعصاب خودش و بقیه رو خرد نکنه ومثبت تر ببینه

باهات موافقم ما واقعا جای کسی نیستیم
ولی اینکه درک نکنه چرا دخترش تمایل نداره با پدرش رو به رو بشه رو نمیفهمم، اینکه سعی کنه اون خانوم و حضورش رو تا این حد به رسمیت بشناسه درک نمی‌کنم
به هرحال خدا برای هیچ‌کس نخواد این روز‌ها رو

... 1399/02/30 ساعت 01:16

چند وقت پیش تو یه وبلاگ در مورد این خانم نوشته بودن(یه جمله رو نقل قول کرده بودن) و من فضول از متنی که نوشته بودن با سرچ وب اون خانم رو پیدا کردم و یه خورده خوندم بسیار بسیار عصبی شدم و واقعا نمیتونستم درک کنم حرفهای اون خانم رو در مورد کار خیر همسرشون
چرا؟ چون همسر اون خانم میتونست خواهر مطلقه اونو بگیره که بچه داشت و تو مخارج زندگیش مونده بود
نه اینکه بیاد دختر ترگل ورگل شاغل دست نخورده رو بگیره
نمیدونم چرا سرش رو کرده زیربرف نمیبینه که اینا هوسه نه امر خیر

چرا اسم نداری آخه؟
نگارشت من رو یاد دوستم انداخت.
ضمن اینکه آفرین بر تو دختر باهوش همونی هستن که خواهرشون دقیقا مطلقه با ۲ فرزندن و البته جوون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد