هفتهی اخیر یکی از پر کارترین هفتههای زندگیم بود احتمالا، حتی پر کارتر از روزایی که صبحها میرفتم کارخونه و عصرها به کار دوم میرسیدم.
+ غر نمیزنم، خدا رو شکر که بیکار نیستم. زیر بار فشار کار له شدن رو به بیکاری ترجیح میدم هنوز...
+ خوابم میاد، دلم از الان برای ماه رمضون تنگه و دوس ندارم انقد زود تموم شه...
سلام.دقیقا منم از الان دلم براش تنگ شده..عجیب دوستش دارم.
شکر خدا که بیرون کار میکنی من عاشق کار بیرون هستم اما الان اولویتم مادری کردنه...یکم.خیاطی میکنم اونم اگر گل دخترام بزارن.
کار خونه واقعا بیشتر و سختتره
یه خدا قوت اساسی تقدیم شما
چشم
چون با یک احساس دوست داشتن غلیظ کامنت گذاشتم. با خودم گفتم شاید باورش برات ممکن نباشه برای همین بروز ندادم اما هم تو هم چوپان خیلی شخصیت های زیبایی هستید در قلبم.
ممنون ازت نگار جانم
تو هم که زیبایی در صورت و سیرتت موج میزنه
مگییی،الان که دیدم استوریم رو سین زدی،یکهو دلم برای مگ لاگ تنگ شد.چه حالی ام کردم که پست جدید داشتی
نامردی بود امروز بخاطر فشار کاری افطار و سحرم خیلی سبک بود
دلم الان عکس مذکور رو میخواد دختر
+ ضمن اینکه انقد حس خوبی بود که کامنت داشتم ازت، باور کن
ماه رمضون رو واقعا منم دوس دارم ! قطعا برای کسایی که شب زنده دارن و روزه میگیرن ماه جذاب و وصف ناپذیریه
مرسی از توضیحت دختر خوبم
لطفا دعام کن هر وقت که یادم کردی
اینقدری که من موقع دیدن چند پسته نخونده ازت ، دست و پامو گم میکنم ! موقع دیدن پستچی از آوردن بشته بی خبر ذوق نمیکنم
عزیززززززم
این مرحله از چاپلوسی که تو برای ماه رمضون کردی واسه امام علی هم هنوز قفله!!
چه پیگیری دوست خوبم
از بعد معنوی به قضیه نگاه نکرده بودم و صرفا در مورد دلتنگیم گفتم چون خیلی جو خونهمون رو توی این ماه دوست دارم