مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

نشونه‌ها...

من تو این وبلاگ خلوت خواننده‌های عجیبی دارم... 

خواننده‌ای که ایمیلم رو از کامنت‌ها پیدا می‌کنه و برام می‌نویسه، ایمیل‌های بی‌نام و نشونی که از شماهاست هم حالمو خوب میکنه و هم بد... اگه یه روزی نباشین چقدر سختم میشه زندگی

نظرات 18 + ارسال نظر
آویشن 1398/09/11 ساعت 18:12

تعریف الکی نیست که ، می دونی که من راستگو هستم

دوستمی

آویشن 1398/09/09 ساعت 04:50 http://dittany.blogsky.com

از بس جذابی ، همه رو به خودت جذب کردی دیگه

وی به خود میباله از حیث داشتن چنین دوستان تعریف‌کننده‌ای

میم 1398/09/07 ساعت 05:20

با عرض سلام خدمت شما مگهان عزیزم و رگها که اومد مشهد دوتایی جلوی ایون طلا روز تولدت واست عکس فرستادیم

آخخخی اگر بدونی چقدر دلنشین بود اون عکس دوتاییتون برای من
وای خدا

سارا 1398/09/06 ساعت 23:08

مگی راستی تو ۲۶ سالته؟

نه
۲۸ سال و چندین ماهه‌ام

حسین 1398/09/06 ساعت 22:36

هممممممممم
منم اومدم فقط اعلام حضور کنم بگم چراغ خاموش دنبال می‌کنم و علاقه‌مندم به این سبک از به اشتراک‌گذاشتن زندگی رو ^_^
خوش به حالت

ممنون از اعلام حضورتون
ولی نفهمیدم چرا خوش به حالمه

پرستش 1398/09/05 ساعت 23:42

من که همه جوره دوستت میدارم مگی
و یکی از آرزوهام اینه کلاســاتونو شرکت کنم نمیدونم تا چه اندازه این ارزو نتیجه بده

ممنون مهربون
ایشالا

Omid 1398/09/05 ساعت 22:27

عجیبه ولی فکر کنم این موقع‌ها که خزون خودشو داره خوب نشون میده خیلیا اینجوری شدن یاد گذشته میوفتن از چند نفر شنیدم این یکی دو هفته و چند جای دیگه هم خوندم
ولی گذشته‌ها گذشته بانو آینده رو دریاب
امیدوارم باهمین فرمونی که من حس میکنم خوبه بری جلو اگه هم کجه خودت کم کم صافش کنی


وب اونایی که چندسال میخونم اکثرا دیگه نویسنده‌ای نداره ولی خوشحالم هنوز یه چندتا وبلاگ هست که چراغشون هنوز روشنه

چراغ اینجا رو که بیشتر شماها روشن نگه داشتین تا من

منم فکر می‌کنم این پاییز لعنتی کم مقصر نیست، البته من با چند تا اتفاق عجیب و کاملا غیر منتظره یاد گذشته‌ها افتادم... کاش خاطرات یه کم مهربون‌تر بودن

Masoud 1398/09/05 ساعت 22:12 http://masmd@blogsky

بله....

بریدا 1398/09/05 ساعت 20:02 http://eshkaft.blog.ir

خلوت نیستا!

هست دیگه خدایی بریدا، بگم بری وبلاگای شلوغ رو ببینی؟
البته من خلوتی رو تا این حد خیلی دوس دارم

رگها 1398/09/05 ساعت 19:25

خیلی وقته رفتم از فضای وب اما همیشه میخونمت

کاش دوباره می‌نوشتی دختره
راستی ازت ممنونم که هستی

بهامین 1398/09/05 ساعت 15:43

مگی دوست داشتنی ...
از زمانی که بلاگفا بودم وبت میخوندم
حدودای سال ۹۲،۹۳
و دوست داشتم شخصیتت را
یه دختر امروزی و البته با باور های مذهبی
وقتی هم عکست دیدم فهمیدم واقعا دوست داشتنی هستنی
خیلی دوست دارم یه بار بتونم از نزدیک ببینمت
اینروزا ممکنه کمتر کامنت بزارم واست اما جزاون وب هایی هستی که هر روز چک میکنم

یادش بخیر، درست میگی از همون زمانا ما با هم دوستیم
وای چقدر زمان گذشته...
خجالتم میدی شاید یه روزی کنار زاینده‌رود مثلا

خواهش می کنم. مرسی از شما. اگه دوست داشتید مطلب من رو هم بخونید.

راستی شما توی کلوب عضو هستید؟

ممنون

کلوب‌؟ نه

1900 1398/09/05 ساعت 10:06

من که یه دنیا دوست دارم هم میشناسمت هم نمیشناسم . اولین بار همشهری بودن و نارنجی بودنت توجهمو جلب کرد که بخونم و خب اینقدر مدت طولانی گذشته و اون قدیم ها کم کامنت میذاشتم که بیا و ببین.

ای خرمالوی نرم
خیلی جالبه بدونه که برای منم همشهری بودن و نارنجی بودنت جالب بود

. 1398/09/05 ساعت 03:09

من یه بار ازت درباره شغلت پرسیدم اما نوشتی من درباره کارم توضیح نمیدم
ازت ناراحت شدم دیگه کامنت نزاشتم با اینکه خیلی جذابی برام

اینجوری نبود، شما نوشتی چه کارخونه‌ای کار می‌کنی و من جواب دادم که نمی‌تونم در این مورد اطلاعاتی بدم، فکر می‌کنم حق دارم اطلاعات خیلی خصوصی مثل محل کارم رو اینجا نذارم، بازم ببخشید اگر ناراحت شدی و چقدر خوب که برام نوشتی و دلیل ناراحتیت رو گفتی

چقدر قشنگ و شاید دلش گیره پیشت

نه بابا
اگر کسی دلش پیش کسی گیر باشه که این همه قایم باشک بازی نداره، میره صاف میذاره کف دست طرف

Mileena 1398/09/05 ساعت 02:24 http://mileena.blogsky.com

در این روزهایی که حال کسی خوب نیست همیشه خوب باشی

مرسی از دعای قشنگتون

به نظرم اسم "مگلاگ" که سر در وبلاگتان نوشتید خیلی کوتاه و معنی دار و قشنگ است.

حسودی ام شد.

حق دارید به این یک قلم حسودی کنید، بی‌اندازه دوس دارمش

من هم خواننده شما هستم (کم و بیش)

فکر می کنم گاهی پنهان می شوید و فیلم بازی می کنید. اشکالی هم ندارد البته. همه ما همینطور هستیم گاهی.

البته من فکر می کنم خیلی از خانم ها تحمل خواندن چنین پیام هایی رو ندارند. اما چون شما متفاوت هستید این را برایتان نوشتم.

ممنون از اینکه کم و بیش خواننده‌م هستید، متوجه پنهان شدن و البته مهم تر از اون فیلم بازی کردن نشدم... خوشحال‌تر میشم اگر واضح‌تر بگید

(ضمنا خانم و آقا نداره شنیدن انتقاد برای هیچ‌کس خیلی خوشایند نیست)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد