هوا همینجوری بود، اولین خاطرهی پر رنگم از پیامی که بهم داده بود بر میگرده به روزای آخر شهریور... خواسته بود بدونم یه دوست خوب تو تهران دارم.
فرح اسمی که هیچوقت فراموشش نمیکنم، تصویر ذهنیم از فرح بسیار متفاوت از خودش بود. حالا بعد ۴سال من و فرح تو موزه جواهرات کنار هم وایساده بودیم و به تاج و جواهرات خانوادهی پهلوی و بانو فرح! نگاه میکردیم.
+ تهران مهربونم و شما ها...
چه باحال ، اسمش فرح بود و داشتید جواهرات بانو فرح رو تماشا می کردین. چه ترکیب بامزه ای
اوهوم، خیلی جالب بود