مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

روزای آخر زندگی در ایران

بارون بی‌وقفه میباره، مهمون عزیزم از انزلی اومده و دو‌ روزی پیشمونه... اومدیم تو اتاق راضی خوابیدیم. سه تایی... چون اتاق خواهرم ۲تا تخت داره:)

آخ چقدر مهمونی که بیاد و شب بمونه خوبه آخه

هفته‌ی دیگه ایران رو به مقصد هامبورگ ترک می‌کنه و می‌دونم خیلی زیاد دلم براش تنگ میشه


+ ناهار شکم‌الملوک بودیم و بعدشم شیرینی از سهیل گرفتیم جهت وداع دختره با شیرینی رشتی

+ خدایا لطفا روزای خوبمونو زیاد و زیادتر کن

نظرات 3 + ارسال نظر
Ali 1398/04/15 ساعت 12:55

Fek kardam daree mohajerat mikonei dokhtar

نه
چه تیتر بدی زدم خدایی

1900_ 1398/04/11 ساعت 16:52 http://novecento.blog.ir

تیتر رو خوندم چند لحظه نفسم گرفت بعد متن رو خوندم اخیشش شدم

Zizigolu 1398/04/11 ساعت 16:31 http://zizigolu.blog.ir

مگهاااااان
منو یادته؟
دلم واست تنگ شده بود...

وای زیزیگولووووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد