چند روز پیش همین وسط ماه رمضون به سرمزد رفتم دکتر تغذیه، وزنم به شکل خندهداری داره میره بالا و باید یجوری جلوشو میگرفتم.
از روزی که رفتم دکتر تو ۲۴ ساعت ۱۲ بار میرم رو ترازو و امید دارم وزنم اندکی کمتر شده باشه که زهی خیال باطل:دی
هیچی به هیچی
—-
بدیش اینجاس که در این ایام هم با خونواده غذای بیرون میخورم، هم با دوست گرامی
+ تجربهی تازه اینکه رستوران هتل کادوس(هنوز با اسم شکم الملوک ارتباط نگرفتم)خورشتهای خوبی داره و من حتی سینه مرغ ربی ش رو هم خوردم. گرچه غذای اصلیم آش دوغ بود! یامی
+ چند شب پیش برام عکس یه شلوارک فرستاده و پرسیده اصلا ازش خوشم میاد؟ اونقد طرحش عجیب بود که اصلا نمیدونستم چی بگم و سعی کردم جواب سوالش رو بپیچونم.
+ به خودم قول داده بودم به دوست گرامی چیزی از دکتر تغذیه و برنامه غذاییم نگم. ولی همش نیم روز دووم آوردم:( به شدت تشویقم میکنه که سالم غذا بخورم و تصمیم داره به شرط کم کردن چربیهام! برام جایزه بخره
بله، وی به دکترشم قول داده از عضلههاش کم نشه و فقط چربیهاش کم شه...
آره خیلی خوشگل و خوشتیپ بودین هر دوتایی تون

من که از خدامه ، هر زمان فرصت و حوصله داشتی خبر بده هماهنگ کنیم و همدیگرو ببینیم
ایشالا مهربون
منم دوست داشتم بیام سلام کنم ولی میگم هم چون تنها نبودی و هم اینکه سر و وضعم مناسب نبود ، از گردش برگشته بودیم خاکی بودم نخواستم خواهرت اولین بار من و اونجور درب و داغون ببینن



نه خیالت راحت ، با خواهرت بودی ، مطمئن باش
ایشالا یه فرصت بهتر میبینیم همو مهربون
مگی یه چیزی بگم ، اون روز جلوی شکم الملوک دیدمت منتهی چون همراه عمم اینا بودم و داشتیم میرفتیم سمت هتل نتونستم بیام سلام کنم ، واقعا شرمنده. اگه نمی گفتم می ترکیدم
ببخشید، بعد دیدم با خواهرت خستی نخواستم مزاحم بشم
:))))))) واقعا؟ ای جانم خوشحال میشدم میدیدمت مهربونم
تازه داشتم فکر میکردم با کی بودم یعنی که خدا رو شکر گویا با فرد غیر مجازی نبودم
خوب کردی گفتی
تا وقتی که وزن چه کم چه زیاد باعث بیماری نشده باشه ادم باید کیف کنه با خوردن .
امیدوارم موفق باشی و هرروز وزن نکن خب معجزه نمیشه که :دی بذار بهو تغییر میکنه ببینی بیشتر کیف بده .
والا که راس میگی:دی
من اندازه سالق میخورم فقط بد میخوردم که یه کم قراره بهتر بخورم.
چرا امیدمو ناامید میکنی؟ من فکر میکنم ممکنه فردا دیگه اقلا لاغر شده باشم