صحبت از روز قدس شد و گفت من هیچ مطالعهای در این مورد ندارم و به همین دلیل نمیتونم بگم حق با کیه؟ چون سر و کار با مذهبم ندارم نظری دربارهش نمیدم.
آب دهنمو قورت دادم و در کمال خونسردی گفتم خب طبیعیه خیلیها مطالعه ندارن، اما باید اینو بدونی که چطور بحث انسانیت و آزادگی رو از دین تمیز بدی
تو دلم عصبانی بودم و گفتم مایل نیستم در این مورد بحث باز کنم. که به نظرم عاقلانهتر بود براش توضیح میدادم...
چند ساعت بعد اتفاقی جایی کتابی رو دیدم که فکر کردم خوندنش مفیده و براش عکس فرستادم که به نظرت ترجمهای از این کتاب هست؟ خوندن این کتاب برای هر دومون خوبه
و اینطور شد که اگر خدا بخواد قراره یه کتاب خوب بخونیم.
اصلا همین تفاوت ها قشنگه دیگه وگرنه اگه قرار بود همه یه شکل و یه رنگ و با یه عقیده باشیم که می شدیم مثل ربات های برنامه نویسی شده
ولی خیلی جاها ممکنه درک تفاوتها سخت باشه، من دارم عادت میکنم کمکم و دیگه زیاد به چشمم نمیاد
نمی دونم دوستت چرا نخواسته وارد بحث بشه ولی حدسم اینه به خاطر اینکه ما تو ایران مذهبمون وارد همه چیز شده ، خواسته یا ناخواسته کسایب که قبولش ندارن حتی حاضر نیست راجب مستئلی که یه درصد هم ربط بهش دارن حرف بزنن و ترجیح میدن بحث و عوض کنن. من ولی خودم چون از اونجایی که سرم درد می کنه واسه بحث ، اگه جایی بحثی پیش بیاد شدیدا پایم
منم نمیدونم، اصلا بحث دین و مذهب نبود و منم هیچوقت با کسی که از نظر اعتقادی باهام متفاوته وارد بحث نمیشم.
تفاوت عقیده هاس دیگه، چه اهمیتی داره واقعا؟
به قول تو اینجا همه چی قاطی شده و هر چیز بیربطی رو هم مردم به اشتباه به مذهب ربط میدن