ساعت ٧ صبح قرار داشتیم، قرار بود زنگ بزنه و بیدارم کنه...
ساعت ٨ صبح سرحاال بیدار شدم و شاکى که چرا زنگ نزده، گفت فکر کردم واقعاً درست نیست به خاطر قرارمون روز تعطیل زنگ بزنم از خواب صبح بندازمت
گفت نیم ساعت دیگه میام، تماس گرفتم کجایى؟ گفت کارم طول کشیده و یک ربع دیگه جلو در خونه م، اس ام اس دادم صبحونه خوردى رفتى سر کار؟
جواب داد نه، فقط یه چاى خالى خوردم
من همچنان منتظر... گشنه م بود، صبحونه نخوردم چون ذوق داشتم صبحونه رو یه جاى هیجان انگیز و دور از رشت میخوریم. ساعت ٩:٣٠ تماس گرفت گفت یک ربع دیگه میام و توضیح داد کجاست و چرا نشده بیاد. حالا ساعت ١٠:٥٠ دقیقه ست و من همچنان صبحونه نخوردم و از خودم متنفرم که اینقدر بخاطر یه قرار کودکانه ى صبحونه بداخلاق و غمگین شدم.
آفرین به تو ، چجوری تحمل کردی؟ من که بعد بیدار شدن حتما باید زود صبحونه بخورم وگرنه انگار موتور مغزم روشن نشده ، به زمین و زمانم گیر میدم حسابی
:)))
من دوست دارم با وبلاگ های متفاوت تبادل کنم موافقین ایا ؟
سلام
روزت بخیر
شما که اینقدر کار میکنی، مراقب سلامتیت هستی؟؟؟؟
سلام
معلومه که بلههه
حداقل یه غذای دست نخورده جلوت بود!
از بد قولی بدم میاد
ذوق آدم کور میشه حالا به هر دلیلی
مگی می دیل گِ عاشق پاشق بوبوستی :دی
راس گِ یا نه :دی
نه بابا... اشتباه کونه
اگر عاشق ببستم شمره در جریان نهم:)))
قرار کنسل شد نکنه؟؟
ای جانم
هفته آینده دوباره هماهنگکنید
نه رفتیم بالاخره بیرون ولی ناهار که من هیچ دلم نمی خواست
یکم مادربزرگانه بگم :دی
تنت سالم باشه اینقدر این صبحانه های هیجان انگیز باز تکرار بشن که اونی که اجرا نشد که میشه انشاالله یادت بره :)))
^_^
:)))) آخه من خیلی کار می کنم و روزای تعطیلم کمه
اینه که مهم بود برام قرارمون کنسل نشه
مگی آخرش صبحانه خورد ؟
به گمانم خیلییی شخص مهم بوده که گشنگی رو بخاطرش تحمل کردی !!!!
نه بابا:(

یکی از دوستام بود ولی قرار هیجان انگیزی بود که نشد اجرایی بشه
خو حق داشتی مگی:)
منم اگ قرارم ۷ صبح باشه و ده و پنجاه هنوز نیومده باشن غمگین میشم