من مگهانو با اون تابستونِ پر از کتابش میشناسم تو ذهنم که هر دفعه میومد یه کتاب مثلا از موراکامی تموم کرده بود... یا کتابای دیگه و چقدر مگهان منو یاد چندین سال پیش خودم مینداخت و چقققققدر دوستش داشتم... بیا برگرد به روزای اوجت مگهانِ جانِ دوستداشتنی... منم پایهتم... از پنج بهمن به بعد منم میام هرروز شده حداقل ده صفحه!
چقد حالمو خوب کردیا، ولی از اون ورم وقتی فک کردم چه دوووور شدم از خودم دلم ریخت... ایشالا به زودى روزاى خوب تو راهه
نه واقعیته!
اوج دیگه چیه!؟ خیلی خیلی از کارهایی که انجام می دی و توانایی هات همه گویای در اوج بودنته!
سرن چطور این همه مهربونى؟
من فک می کنم توانایی خاصى هم ندارم آخه
تو الان تو اوجی حواست نیست!
راستى سرن؟ :دى
امید میدی؟!
تنبل شدی جانانم:-)
نه اصلا، فقط وقتی برام نمونده و درگیر مال دنیا! شدم...
من مگهانو با اون تابستونِ پر از کتابش میشناسم تو ذهنم
که هر دفعه میومد یه کتاب مثلا از موراکامی تموم کرده بود... یا کتابای دیگه
و چقدر مگهان منو یاد چندین سال پیش خودم مینداخت و چقققققدر دوستش داشتم...
بیا برگرد به روزای اوجت مگهانِ جانِ دوستداشتنی...
منم پایهتم... از پنج بهمن به بعد منم میام هرروز شده حداقل ده صفحه!
چقد حالمو خوب کردیا، ولی از اون ورم وقتی فک کردم چه دوووور شدم از خودم دلم ریخت...
ایشالا به زودى روزاى خوب تو راهه
ممنون که انرژى میدى...
خیلی ممنون اصلا
بغل از راه دور...