مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

آسمون خوشحاله، برف برف برف میباره *_*

خدایا یعنی از برف قشنگ تر هم آفریدی؟

افکار یک دانشجوی استادگریز:


دیروز :

خب تهران برفه، استاد پاشه بیاد رشت؟ برفو بذاره بیاد رشت؟ من که بعید می دونم... 


امروز :

خب استاد تا رشت هم اومده باشه، تو این برف جای نشستن تو خونه کنار بخاری و شومینه پاشه بیاد دانشگاه؟ 

من که بعید می دونم... 


و احتمالا من چند ساعت بعد:

استاد خیلی شاد و کوشا و البته سرماخورده(!) جلوم ایستاده و داره غر میزنه چرا بچه های گروه نیومدن و احتمالا خسته شدن از کارهایی که بهشون دادم و اصلا فکر نمی کنه که برف باریده! برففف:| 



 

 خدایا مچکرم که هنوز این آرزو کوچولوهامو برآورده می کنی، می دونم بزرگاشم برات کوچیکن ولی خب حوصله ی برآورده کردن نداری حتما دیگه ▪~▪ 


خدایا به من یه پول درس درمون و به استادم یه عقل درس درمون بده:دی دسسس بکشه از این کارا و آن تایم بودنا و ... هوف


من هنوز خیلی مریضم، نمی دونم واقعا یعنی باز سرماخورده م؟! متاسفم برای خودم که ظرفیت دو درجه سرما رو ندارم. دل دردمم بیشتر و حالت تهوعم کمتر شده، الهی شکر... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد