مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

خدایا من فقط تو رو دارما...

خواهرم میگه من هیچ وقت بلد نبودم مثل تو شاد باشم، کاش همیشه اینقدر شاد و پر انرژی باشی... من بلد نیستم فیلم بازی کردن رو، وقتی حالم بده یعنی بده دیگه و نمی تونم پنهونش کنم.


و اون نمی دونست من امشب بعد اون همه انرژی صرف کردن برای خندوندن خونواده چقدر اشک ریختم.  چقدر دم اذان صبح وقت وضو قلبم فشرده بود و چقدر دلگیر بودم از تمام اتفاقای اخیر زندگی و چقدر اشک ریختم. بی اینکه کسی اخمم رو در طول روز دیده باشه... بچه ها لطفا غم هاتون رو تو خونه های غمگین و پر استرستون بروز ندین. یاد بگیرین خودتونو جایی غیر از جلوی همه خالی کنید، واقعا خونه ها نیاز به انرژی مثبت دارن و شما با بروز غم و مدام حرف زدن از بدی ها خونه رو از هرگونه انرژی خوبی خالی می کنید. نکنید، نکنید... تمام بدی های دنیا رو که داشته باشم، این خوبیم رو واقعا دوست دارم و همین که به خوش رویی در فامیل نزدیک و خانواده م شهره م برام کافیه


  چون باعث کج فهمی شده بود یه بند کوتاه به آخر پست قبل اضافه کردم، امیدوارم قابل درک باشه حالا... 

چون زمانم خیلی خیلی کمه، کامنتها رو تایید نمی کنم و خودم می خونم فقط تا زمانش پیدا شه، من کامنت هیچ کدومتونو نخوردم عزیزانم:) امروزم تا 4 دانشگاهمو بعدش خیلی باید تلاش کنم تا فردا و کلافه ی خوابم، به معنای واقعی واژه کلافه ی خواب با اینکه 5 ساعت خواب و بی هوشی داشتم. فکر می کنم به محض رسیدنم به خونه خودمو پرت کنم تو تخت و تا شب بخوابم و پیش از قضا شدن نماز مغربم پاشم بخونمش. 

خیلی محتاج دعا بودم و حالا محتاج تر تر شدم، نمی دونم خدا می شنوه یا نه... ولی واقعا صدایی ازم در نمیاد دیگه، ازش انتظار ندارم بیش از این منو در سختی و فشار قرار بده، واقعا انتظار ندارم.