مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

عشق درمان همه ی دردهاست، همه ی دردها...

میگه واقعا تو این یک سال اخیر هیچ کی نبود در لحظه ببینیش و بعد خیلی کوتاهم شده حتی فک کنی بهش و با خودت بگی بچه ی خوبیه ها... و تهش بخوای فک کنی کاش یه نسبتی بااهاش می داشتی اقلا

میگم بخدا نه، هیچ کس نبوده... اصلا مگه من آدمی می بینم که حالا بخواد دلمو بلرزونه؟! میگه خب باید ببینی... کمتر تو خونه بشین، واسه خودت میگم. 

دوستان شما نظرتون چیه؟! من کجا برم که 4تا آدم حسابی ببینم و بپسندم؟ منتظرم ببینم چی کار می کنید دیگه؛) قصد کردم آدم بپسندم، خیلی رو راست گفتم بیام مطلعتون کنم.

نظرات 14 + ارسال نظر
کنکوری خاموش 1395/08/25 ساعت 15:35

ن.اخه تو وبلاگ همه از جیک و پوکت خبر دارن.اون وقت بعد ازدواج دیگه عابرو که نداری هیچی تازه از ریز کاراتم خبر داره.

:)
دنیای مجازی واسه کسی نون و آب و عشق و زندگی نمیشه.

کنکوری خاموش 1395/08/25 ساعت 02:36

بیا منو بپسند.به این خوبی ,ماهی, خوانندگی(منظورم وبلاگه)زیبایی،والا .شخص در وبلاگو تو گرد جهان میگردی؟؟؟؟؟؟؟


پسندیدی یا بیشتر خودشیفتگیم رو نشون بدم

:)))
یا ابرفرض تو وبلاگمم بگردم دنبال آدم یعنی؟

فافا 1395/08/24 ساعت 23:14 http://aroosak-f86.blogfa.com

سلام عزیزم.

کلا به نظر من مراحل طولانی داره.حالا اینکه یکی دلت بلرزونه و ازش خوشت بیاد مرحله اوله.اما این که قابل اعتماد باشه و اقا باشه خیلی مهمه :))
از ته دلم ارزو میکنم اگه ی روز دلت لرزید و موقعیتش پیش اومد ادم خوبی سر راهت قرار گرفته باشه و قدرتو بدونه.
خواستی عزیزم بیا اصفهان در خدمتم.هم چندتا استاد خوب دارم هم دایی مجرد

سلام
خیلی خیلی مرحله ش طولانیه و اینو خودمم می دونم
هی وای من، تا اصفهان بیام؟ خسسسه م آخه من، خسسسه

امید میرزا 1395/08/24 ساعت 08:31

عامو ن عامل

:)))

امید میرزا 1395/08/24 ساعت 08:30

برو عامل از کجا معلوم پسندیده نشدی؟ و از کجا معلوم نترسیدن بیان جلو
)ب هیولا تشبیهت کردم(

=))) نه بابا چرا بترسن؟!
نپسندیدن برادر من...

این اتفاق خودش به وقتش میفته..

نه بابا نمیفته اگه مثه من باشی:دی

شهرزاد 1395/08/24 ساعت 07:06

نمیگویم تا بیایی اوکی شماره مو برات میذارم هماهنگ کنیم
اتفاقا با هوش مصنوعی که نه ولی با مدیریت بازرگانی که فکر کنم رشته ی خودته یه بار خوندم همینجاها، میشه یه سری چیزای مشترکی از توش درآورد
حالا جدا از بحث استاد
پایان نامه هم داریم دیگه

خانوووووم من ساکمو بستم بیام اون موقعیت اوکازیون رو رویت بنمایم اون وخ شما نمیگی بهم؟!
بله من رشته م بازرگانی هستش و خداااا رو شکر که ربط پیدا کردی شهرزاد جون:)) فقط کووو شماره ت؟! کوووو؟! من آخر تو رو هم گم می کنم می دونم... عررر

شهرزاد 1395/08/24 ساعت 02:45

نه بابااااا هوش مصنوعی نخونده کلا فاز رشته ی ما کاملا متفاوته حالا اینجا نگم
ای بابا این بنده خدا هم که خجالتیه باهاش که حرف میزنی هنگ میکنه یهو حالا یه کاریش میکنیم از فضا هم که شده یه موضوع مشترک بین ۲ رشته پیدا کنیم بعد بیا واسه تحقیق و ادامه ماجرا
بیا هر وقت اومدی فقط بجنب تا از دست نرفته

چی هست رشته تون جدی خیلی کنجکاومان نمودی
؛)
باشه من هفته ی بعد اونجام، آدرس دانشگاتونو بده مادر جان

Elsa 1395/08/23 ساعت 22:30

آخ آخ حواسم به این نکته نبود
شما باس بری بیمارستان سروقت رزیدنتا :)))
عایا در شهرشما به یک دختر ۲۵ ساله ی خوشکلِ گوگولیِ هنرمندِ تحصیل کرده،پیرزن میگویند؟

=)))))))
بدبختی اینه من بلد نیستم برم سر وخت کسی، بعد کسی هم بلد نیست بیاد سر وخت من=)))))))

آقا پیرم دیگه! تو کجا هنر منو دیدی اصلا؟

ارغوان 1395/08/23 ساعت 21:41

من هم موافق این گوینده م.
اگر امکانش هست, یعنی اگر این آزادی رو داری چرا که نه. تو همین محیط دانشگاه, کلاسی دوره ایی گروهی چیزی نیست توش بری با چند نفر آدم درست و حسابی آشنا بشی؟
از ته دل این رو می خوام برام. من واقعا موندم چرا تو اینهمه مخفی موندی از دید ادمهای خوب! چطور نمی بیننت؟
این اساتیدت پس چیکاره بیدن! نمی تونن دوتا آدم کمی تا مقداری متناسب به هم رو به هم آشنا کنن حداقل؟!

واااای من چقدر خندیدم به این واژه ی مخفی موندن از دید دیگران...
مخفی نیستم بابا، زیادی تو دیدم واسه این دیده نمیشم
تو این کارگاها و اینایی که میریم شخصی نیست که بخواد مجذوب بنده ی حقیر بشه=)))

نل 1395/08/23 ساعت 21:38

خخخخ
بیا همکارای من هستن خیلیییی خووبن..حیف من میپسندم اونها نمیپسندن:))))

=)))
من در کل هیچ کس رو ندارم که ببینم بپسندم نل
هارهارهار

شهرزاد 1395/08/23 ساعت 21:28

ما یه استاد داریم مااااه, محجوب،خوش برخورد، چشم پاک
من خودم اگر یه‌کم‌ زود چشامو وا میکردم منتها کار از کار گذشت
نزدیک ۳۰ سالشه مجرده عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه تهرانم هست پاشو بیا پیشم مشتری میشی

عزیزم، دوست استادمون نباشه فقط... هوش مصنوعی نخونده که نه؟! =)))))
باشه کی بیام شهرزاد جون؟! فقط من هاپو هستم خودمم شعور آشنایی و برخورد درست ندارم تو بلدی قدم برداری عزیزم؟ :))) :*

تارا 1395/08/23 ساعت 20:33

سلام
من یکی پسندیدم واسه هفت جدوآبادم بسمه:-)
موندم توش مثل…تو گل:-)
حالا از شوخی گذشته اگه ایشاالله یکیم پسندیدی به همه چیزش فکر کن که مثل من نشی:-(

سلام
زیاد امیدوار نباش اتفاق خاصی بیفته؛) یه دسته آدما هستن اصلا گویا خیر نیست وارد هیچ گونه رابطه ای بشن و منم یکی از اونام؛)
هی وای دعات می کنم عزیزم

Elsa 1395/08/23 ساعت 20:32

وااای عالییییی بود
من فعلا در مرحله هستم که هرروز دارم یه نفرو میپسندم :))))))
میخوای بیا یونی ما

عزیزم یونی شما برای من پیرزنم کیس داره؛)؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد