مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

روزهای بد همچنان، دل نمی کنن از زندگی ما...

اگر صبح امروز رو نادیده بگیرم، باید بگم روز وحشتناکی داشتم و بی اندازه اذیت شدم و همه چیز بد بود و ... 


  محل کار پسرعمه رو گذاشتیم برای فروش بلکه بتونیم یه قدم پیش بریم و نفس راحت بکشیم. نصف قیمت می خرن و کسی اونقدر پول نداره که بخواد نقد بخره و ... 


یه خونه ای داشتیم/داریم، که مثلا واقع در جای خوبی از رشته، امروز باید تمدید میشد قرارداد که گفتن پشیمونیم و زیاده قیمتش می خوایم پاشیم، ما هیچ پول نقدی برای حل این مساله نداشتیم و زمان هم نداشتیم برای گشتن دنبال مستاجر، پس مجبور شدیم 12میلیون زیر قیمت قبلی(!) قرار داد دو سال پیش، بدیم که حاضر باشه بشینه... همینقدر ابلهانه، همینقدر غم انگیز


بین ما و پدرمون کدورتی پیش اومده که قلبم رو داره از جا می کنه، نمی خوام چیزی ازش بگم چون برای خارجین گود ابدا قابل درک نیست و از طرفی نمی تونستم چیزی نگم چون بدترین ماجرای امروز همین بود. احساس می کنم دردها تمومی ندارن و صدام شنیده نمیشه، مدام می خندم و زندگیم تقریبا به حالت گذشته برگشته، ولی این به این معنی نیست که مشکلات حل شدن، خیر زندگی همچنان سر ناسازگاری داره و بعد هر خنده ای چنان توی ذوقمون می زنه که نفهمیم اصلا چی شد؟ چرا می خندیدیم؟ از خدام ابدا شاکی نیستم چون بنده ی بدی بودم و خدا حق داره نشنوه صدامو... یا باید خدا رو شکر کنم و بگم می شنوه که ما سالمیم، می شنوه که فلان و ... من برای همه ی داشته هام شکر می کنم خدا رو، ولی نمی تونم نادیده بگیرم این شنیده نشدن دعاهام رو تو زمینه های خاص، فکر می کنم دو سال هست که مهم ترین دعای من و خواهرمه و فکر می کنم چطور میشه خدا بشنوه و اهمیت نده؟! و اینجوری دلمو خوش می کنم که خدا نمی شنوه، چون ما آدمهای بدی هستیم... ولی واقعا خواهرمم بده؟ اصلا ما نه، مادرم چی؟! آزارش به کسی میرسه واقعا طفلک؟ صدای اونو که باید بشنوی دیگه...


هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر همه چیز زندگیمون به هم بپیچه، هیچ وقت... امروز هیچ مطالعه ای نداشتم و با استادمم در تماس نبودم و فکر کردم بهتره استراحت کنم، که ای کاش نمی کردم و ای کاش خونه نبودم و این همه اتفاق بد رو کنار هم نمی دیدم. 

نظرات 2 + ارسال نظر

عزیزدلم...ارزو میکنم از خدا میخوام یه لبخند واقعی توی دلتون بشینه

ممنونم خوش قلب گرامی :)

ریحانه 1395/08/16 ساعت 08:34

پیرو خط اول پست بگم عزیزم همه ی ما در زندگی روزهای خوب و بد تجربه کردیم میاد و میگذره.بعضی روزها انگار روز ادم نیستن :(اما مهم اینه اسون بگیریم و نزاریم زیر بار منفی روزهای بد کمرمون خم بشه.امیدوارم همه روزهای پیش روت پرتقالی و شاد و نارنجی طور باشه دختر پاییز

ممنونم از دعای خیر و قشنگت عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد