مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

خیلی دیره ولی هیجان انگیز بود و باس می نوشتم زود *_*

حدود 15 سال پیش هم کلاسم بودن و حالا دارن میان کارگاه خواهرم برای آموزش، حس خیلی غریبی بهم دست داده... ممکن بود من اصلا نفهمم و یهو بیان ببینمشون و اون موقع فک کنم حس بدی بهم دست می داد، همین حالاشم که شناختمشون ذوق و اشک دارم با هم:دی

روزای دانش آموز هر سال می رفتیم راه پیمایی و چقدر مدیر طفلیمون رو نصفه جون می کردیم با شیطنت هامون، چقد کوچولو بودیم خدایا...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد