ما آدمها گاهی درک اشتباهی از صحبت های هم داریم.
مثل اون شب که فلانی گفت مگی مگی بند لباس زیرت افتاد پایین و من قلبم ریخت.
واضح بود، میگفت بند لباس زیرم افتاده...
و من حق داشتم دچار کجفهمی شم، در حالیکه اون می خواست بگه بند لباسی که زیر مانتو پوشیده بودم از دور گردنم باز شده و افتاده روی زمین...
زندگی همینقدر مضحک و ابلهانه ست، گاهی ما از حرفهای هم تعابیر درستی داریم که می تونه مقصود اون طرف نبوده باشه، نه اشتباه از ماست و نه از اون، یا بهتره بگم اشکال از هر دو طرفه...
+ پنجاه و هفت کامنت تایید نشده دارم، ببخشید بی حوصلگی این روزهام رو و تحملم کنید. ممنون از دوستانی که لینک می فرستن، متاسفانه امکان باز کردن لینک ها رو ندارم، گوشیم حالش خوب نیست.