مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

کلبه ی جنگلی...

دلم می خواست یه کلبه تو جنگل داشتم و می رفتم یک ماه اونجا و فقط و فقط طبیعت رو می دیدم و کتاب می خوندم و رویا پردازی می کردم. هیچ کسی نبود، هیچ کار مهمی برای انجام نبود، فقط من بودم و تنهایی و خودم... من عادت دارم به زندگی فردیم تو جمع های بزرگ، یعنی هرگز نداشتم، ولی تو این چل روز عادت کردم...