مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

حال اینک دل شکستن هنر است!

خدا جون من امشبم تنهام، میای بغلم کنی؟


+ بارها نوشتم و پاک کردم، وقتی جای من نیستید، هزار هزار بار هم از بدی های مادربزرگم(کسی که پدرم رو به دنیا آورده، نه کسی که بزرگش کرده، پدر من برای خودش و تنها بزرگ شد) بگم نمی فهمید. هزار هزاار بارم بگم کسی رو می شناسم که خونواده ی درجه ی یکش از مرگش نفس راحت می کشن شما درک نمی کنید، من هم درک نمی کنم، چطور میشه از مرگ پدرت آرامش بگیری؟ دوستی که نوشتی این پست ها از من بعیده، از خدا می خوام هرگز جای من نباشی، جای بچه های اون موجود یا جای زنش که دیگه اصلا نباشی... واقعا نباشی و فکر کنی من بدم که همچو پستی نوشتم. 

+ مواظب دل همدیگه باشیم. خواهش می کنم مواظب باشیم... من اینجا حجم درد و تنهاییامو خالی می کنم، شما هیچ چیز از اتفاقات تلخ این روزهای من نمی دونید، چطور تحقیرم می کنید برای نوشتن اون پست پر از نفرت و کینه؟ من حتی دلم نمیاد از خدا بخوام یک لحظه جای من باشید، با اینکه واقعا دلم رو شکستین، امیدوارم خدا صدای شکستنش رو نشنیده باشه...