کیک پزی فقط اونجاش که کاکایو رو با آبجوش حل می گیری و دو تا شکلات بلژیکی هم می ریزی توش... آخ
+ کیک شکلاتی...گوشه دنج...اون کتاب خوبه...قلب ماجرا...اون قسمت هیجانیش... هاه، هیچ یادت میاد؟
+ یه چیز بامزه! من از یکی از کامنت ها فهمیدم که اینجا نوشتم حل می گیریم، بعد فکر کردم چه عجیبه، از مامان پرسیدم ما می گیم حل بگیر اینو با اون؟ گفت نوچ ولی خیلی آشناست. شاید بگیم و تو رسپی نگاه کردم دیدم خانومه نوشته حل بگیرید اینا رو با هم=))) تو همه دستور غذاهاش اینگونه بود که این واژه ها کنار هم بودن. شاید ترکها و شاید گیلک ها اینجوری میگن، شک دارم اگر کسی می دونه بهم بگه! خیلی هیجان انگیز بود این اتفاق
+ یک باری باید درباره ی چند واژه ی جالب بنویسم که ما استفاده می کنیم و دیگران نه :دی
وایی تو کیک مگه شکلات واقعی میریزن؟ خیلی خوبه کههههه^----^
برم کیک شکلاتی بخورممممممم^-^
الهی گربونت برم بعضی مدلاش آره ^-^
کاش می شد برات درست کنم نقطه :)
اینا مسائل مهم و فوق تخصصیه:)))))
ولی جدای از شوخی چون مامانم گیلک نیست و گیلکی زبان اولم نبوده این قضایا توجهم رو جلب می کرد و پی گیری می کردم:))) آدم زبون مادری رو ناخودآگاه یاد میگیره ، عادت می کنه و بهش فکر نمی کنه
پ.ن: یه هم اتاقی قائمشهری و یه دوست ساروی داشتم به ابرو برداشتن میگفتن ابرو گرفتن، همین یادمه فقط:)
خییییلی حال داد اصلا:دی
راستی پدربزرگ نمیشه یه اسم دخترونه بذاری رو خودت؟ من همچین نوشتم عاشقت شدم یکی ببینه فکر کنه آقایی خیلی زشت میشه:| با این اسماتون:))
من مامان بابام گیلکن ولی مامانم اینجا بزرگ نشده و از ما فارس تره به نوعی:دی
چه بانمک، ما دوست کیاشهری هم داریم می ریم خونه ش میگه تو رو خدا میوه بگیرید. دست برسونید:دی
خیلی بامزه میگه *_*
من بعد از هم اتاقی شدن با چند تا شمالی فهمیدم شمالیا کلا همه چیزو میگیرن :دی
نصف فعلاشونو جاش میگفتن بگیر. البته اونا مازندرانی بودن
جدی؟ :)))))))
نه زبون ما اینجوری نیست من مطمینم
حالا 3 4 تا مثال بزن من فکر کنم ببینم درسته یا خیر:دی
ولی من جواب میدم که ببینی چه جالبه که اینهمه خوب اصفهانی حرف میزنن

آقای دکتر تهرانی هستند و من تاحالا تهران نرفتم
اصلا هم بلد نیستم تهرانی حرف بزنم... ولی ایشون به شدت اصفهانی یاد گرفتن
نه...چه بامزه که تا حالا تهران نرفتین، منم کم رفته بودم. امسال 4 5 بار رفتم جبران بشه :))
گیلانی ها به مدلی از حل کردن میگن حل گرفتن، مثلا فعل مناسب شکر در اب یا نمک در آب میشه حل کردن، چون کاملا ناپدید میشه، اما گردوی سابیده ی فسنجون در اب میشه حل گرفتن چون ناپدید نمیشه، بلکه ماهیت اب رو عوض میکنه
پ.ن: این است زبان اینترنشنال گیلکی:)))))
وای من عاشقت شدم که الان!
پس از اثرات زبون خودمونه
مچکرم که اینجایی و توضیحات دادی... مامانم چرا نمی دونست، متاسفم براش
فکر کردم ترکی باشه شاید
خدا خیرت بده، چن بار خوندم هی نگرفتم دقیقن چه کاری سر میزنه از این فعل |:
قربان شما، فکر کنم رشتیا اینجوری میگن :دی
باز مطمین نیستم
همه ی ما کلمات و افعالی داریم که بقیه شهرها ندارن
و این برای منم جالبه
و جالب تر اینکه من چون آقای دکتر اصفهانی نیست با ذوق این تکه ها را از لابلای کلماتم در میارن
البته قدیما بیشتر و جدیدا کمتر
و جالبتر اینکه حالا دیگه گاها با لهجه ی من حرف میزنن
گاهی که میان اصفهان با مردم اصفهانی حرف میزنن و خیلی ها نمیفهمن که اصفهانی نیستند
عالی بود:)))
مال اصفهونیا رو نمی دونم. ولی از نوشته های خیلی ها حدس زدم شمالی بودنشون رو، یا حتی شیرازی بودن و مشدی بودن رو؛)
آقای دکتر کجااااایین یعنییی؟! من فک می کردم اصفهانین ولی کارشون جای دیگه ست:)))
کجایین یعنی رو پاسخ نده تیلو جان، الکی به قصد فضولی پرسیدم؛) :)))
کاکایو رو با آبجوش "حَل" می گیری

شما حَلو میگیرین؟
ما حَلو میکنیم!
کاکایو رو با آبجوش "حَل" می کنی
عالی بود! اونقدری جالب بود که ته پست عنوان کردم داستان رو، به گوشم حل گرفتن خیلی آشناست. نمی دونم ترکها یا گیلک ها میگن، چون کسی که این دستور رو نوشته ترک/گیلک بوده...
ولی حس می کنم شاید رشتیا بگن!
بوی شکلات عالیه...
ووویش *_* عالی
شما حَلو میگیرین؟
ما حَلو میکنیم!
چی؟ ها؟
چرا نفهمیدم :(