مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

نباس شکر بگم بعد؟

امروز خیلی بی دلیل حالم خوبه ^-^ 

شما چطورین؟ 

دیروز تولد هانی رو گرفتیم بالاخره، هدیه ی من هنوز نرسیده و خیلی غمگینم، انتظار داشتم تا 18م برسه و حالا 21م شده و نرسیده

دلایل خوشحالی و شکرگزاری به شرح ذیل است.

1. تولد به خوبی و خوشی تموم شد و شازده کیکش رو دوست داشت.

2. هوا حسابی خنکه و در عین حال هیچم حس روزای مهر و مدرسه نداده بهم.

3. اینکه دارم یه کتاب خوب می خونم که چارتا چیزم ازش یاد می گیرم و تفریحی نیست. 

4. کیک تولد برادر رو من پختم، یک کیک شکلاتی خیلی پر کار و اذیت کننده بود، با انگیزه ی خاصی هم پختم که سختمه بگمش. شمام نپرسید، مرسی، اه

5. خوشحالی مهم تر اینکه کسی رو دارم که به تکه کلام هام حساسه و میگه تو هر زمان چی رو زیاد میگم!


نظرات 13 + ارسال نظر

وای وای اون کیک!!!!
مگییییییییی!!! تو مسلمون نیستی مگی!!!!
بوووس
پ.ن: این فرح خانوم چقدر ماشالا خوب و خانوم و فهمیده هستن..اصلا تیرماهیا ماهن،گلن مثه خودت فرح خانوم

:)))))) بابا چیزی نبود که
بهسا من اصلا کپشن رو نخونده بودم روز تولدت، کیکت عالی بود دخترم:*
واااااااای فرح بسیااااار نازنینه، بسیار! یادته اون روز گیر داده بودم روز تولدت تو فلان روزه؟!
روز تولد فرح بود:دی تبریک به من=))

اه

وای نگید اه:|
حساس شدن عزیزان من تو ترکم

اذر 1395/04/21 ساعت 19:51 http://azar1394.blogfa.com

ما نیز کیک
تکیه کلامت چیه ؟هی زمان؟

والا مرسی اه میگم هی...
حرصش می گیره:)))

امیدمیرزا 1395/04/21 ساعت 19:47

بله
همیشه منظورم نمیتونم برسونم

خوبه بعدا اینجوری بنویسم گنگ

واضح بگو برادر...
:| نفهمیدم خب

زیتون 1395/04/21 ساعت 17:33

فدای هانی :*****
بوس و بغل و تبریک مخصوص منو بهش برسون لطفا

خدا نکنه فداش شین
بوسیدمش و اینا... خرس گنده:)) :*

مریم 1395/04/21 ساعت 17:13

سلام مگی خوبم..
می دونی چند وقت بود درست و حسابی بلاگت رو نخونده بودم...
زیارت قبول عزیزم.. عید فطر مبارک.. تولد داداشی مبارک
پایان ترمای دانشگاهی ارشد مبارک..
اوووووه.. کلی تبریک داشتم برات

خوب باشی و بخندی همیشه دختر خوب

سلام عزیزم
ممنونم که می خونیم:)
مچکککککرم
شما هم بخندی از ته دل همیشه، آمین

امیدمیرزا 1395/04/21 ساعت 16:29

تولد برادرک مبارک

آدمی رو ک معمولا کتاب کم میخونه رمانم ک اصلا نمیخونه
بیشتر تو وادی درسیه رو حریص میکنین خیلی ها

:)))
یه ذره نفهمیدم، یعنی ممکنه مایل شین بخونین کتابی که در حال حاضر می خونم رو:دی؟

اون کیک رو اصلا میشد دوست نداشت?!!!!!من ک رسما عاشقش شده بودم از بس خوشگل بود((:
فک کردم هنر دسته خواهرته،پس مگی هم از این کارا بلده((((:
تولد هانی خان مباااااارک،ان شالله دومادیش و بچه دارشدنش رو جشن بگیرین((:

نه نه!!!!! کیک پایه رو من پختم:|
تزیینش کار من نبود که:)) :دی
البته می تونم ولی خب هنر خواهرم بود:دی
ایشالا ایشالا...من یه عمه ی پیر میشم:))

الهام ب 1395/04/21 ساعت 15:30

وقتی برام نوشتی که کیکو خواهرش پخته، فکر کردم منظورت خواهرته نه خودت!! بابا چه هنرایی داری تو!! توان من در کیک پزی در حد مخلوط کردن پودر کیک آماده با آب و روغن و گذاشتنش تو فره!! بدون هیچ تزیینی هم سرو خواهد شد!!!

من پختم، ولی تزیینش بیشتر کار خواهرم بوده ها:))) اونجام منظورم خواهرم بود الهام جانکم
خیلی هم هنرمندی، بعله
تزیین مهم نیست

دلبر دیگه
نمیشناسینش؟
دلبر که جان فرسود ازو
چند ماه پیشا طبقه دوم آسایشگاه بودن اتفاقا تو تولدا کیکارو دلبر میپخت

:)

فرح 1395/04/21 ساعت 13:50

سلام عزیزم...تولد حاجاقا مبارکاباشهتیرماهی ها همه خوبن متین گل وگلاب وعرق بیدمشک
+من پیگیر زیبا! هستم حواسم هست دراسرع وقت اطلاعشو میدم.

سلاااام ^-^
مچکرم، بابام بهش میگه حاج آقا در جریانی؟
+ وای تو خیییییلی خوبی خیلی *_*

والله مام خوبیم حبیب و بقیه بچه های آسایشگاه خوبن، فقط دلبر خبری ازش نیست شما خبری ازش ندارید؟

هاع؟ دلبر؟! یا خود خدا
دلبر کیه؟ :|

کاش همیشه خوب باشی
بد قولی خیلی بده حال آدم را میگیره

مچکر تیلو تو هم ^-^
خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد