مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

فارغ می شویم...

مگی هستم، یه دختر امتحان تموم کرده، یه دختر فارغ، یه دختر شنگول و خوشحال از ماه رمضون...

ما که خوبیم، اومدم ببینم شما چطورین؟ برنامه ی تابستونیتون چیه؟ آیا کلاس شنا ثبت نام کردین؟ کلاس نقاشی چطور؟ آیا برنامه ی یکی دو تا سفر رو به سختی تو پاچه ی خانواده کردین؟ آیا دوستاتونو به برنامه های شاد و مفرح دعوت کردین؟ آیا کتاباتونو آماده کردین و ذوق ذوقتون به راهه؟

نظرات 38 + ارسال نظر
x 1395/04/20 ساعت 16:09 http://malakiti.blogfa.com

برنامه های تابستون!
برنامه زیاده !
فقط می ترسم امتحانم رو که بدم کلا بی خیال برنامه بشم :))

ایشالا پاشون وایسی ایکس جان

بریدا 1395/04/01 ساعت 22:17 http://brida.blogsky.com

من نفرینت نکردم

عزیزکم =)))
می دونم!

*زهـرآ* 1395/03/31 ساعت 20:44

مبارکـآ باشه خانوم! :*

:) مچکرم زهرای مهربان

می سا 1395/03/29 ساعت 20:59

امان از پایان نامه

و خیلی امان های دیگر...

asmani 1395/03/29 ساعت 20:21 http://asmani1111.blogsky.com/

سلام

چه خوب که قراره بی دغدغه امتحان در اختیار خودتون باشید
ما رو که فراموش نکردید خانم

سلام
هی وای آقا
چقدر خوشحالم که اینجایید، امیدوارم دو تا کوچولوها و مامانشون عالی باشن.
پسر آقا شد، کی دومادش کنیم فینگیل رو :)؟

زیتون 1395/03/29 ساعت 17:29

اینا همه رو ول کن. من الان هوس یه دارک کول چاکلت کردم

به به:|
من هوس هرررچیز خنکی اصلا... اوم کلی چیزای خوشمزه و یخ تو ذهنمه الان

خورشید 1395/03/29 ساعت 15:35

یه گروهی هم هستن به اسم "بدبختان کنکوری روزه دار"
دعا کنید اونا هم با لبخند فارغ بشن..



+تو یادآوری هام نوشتم "معذرت خواهی از مگهان"
یادم نمیاد چه کردم.. ولی منو ببخش مگهان

خیلی عجیبه، یعنی چه کردی دخترک کنکوریم؟
شما بخشیده شدی؛) بلکه خدا ما را ببخشاید نیز..

ما که تابستون نداریم

منم ندارم بخدا...
پایان نامه و هزار تا جریان مسخره:((

Sara 1395/03/29 ساعت 11:57 http://Www.commaa.blogsky.com

عزیزم بهت تبریک میگم،هووورااااا^.^ مگی جای من7-8 ساعت بخواب پلیز خدا خیرت بده دخترم:)

خوابیدم جات خالی بسیااار چسبید و امروز دوباره کاراهای دانشگاهمو پیش گرفتم

نیکادل 1395/03/29 ساعت 11:33

اگر کارگاه بگذارم و تو بیای فکر میکنی میتونم به جای قربون صدقه رفتن به اون چشمای درشتت کاری بکنم؟ میتونم؟

وای خدا... اونقدررر چشم درشت تر بینی قشنگ تر لب خوشگل هست که حواست به من میمون غیر عملی پرت نشه ^-^ *-*

هورا
فراغت هات پر از لحظه های شیرین

ممنانم تیله کوچولو :*

بریدا 1395/03/29 ساعت 08:25

از جات تکون نمیخوری تا من کنکورمو بدم
یعنی چی آخه

نفرین شما گرفته ما رو...
از امروز هی دکتر و دانشگاه بودم من...

نانا 1395/03/28 ساعت 23:33

سلام مگی جونم
من می خونمت... می دونم تهران میای ... می دونم مشکل هتل داری... من خوابگاهی هستم... زمانی که قبول شدم عهد بستم که پذیرای دیگران باشم ... هر وقت خواستی بیای تهران خوشحال میشم بیای پیش من.

سلام نانای عزیز:)
ممنونم که اینقدر با محبتی دختر خوب... خیلی خیلی ممنونم
♡ امیدوارم خدا قلبت رو هر روز بخشنده تر کنه...

مطهره 1395/03/28 ساعت 23:19 http://aban19.blogfa.com

هیچ کدام !هنوز امتحانات مان قصد تمام شدن ندارد حالا حالا ها !! :|

تبریک میگم رهایی ات رو !

منم اوضاع خوبی ندارم البته...
پایان نامه ی آشغالم هست تازه

خانم مبارکه :)

ممنونم فاطیما جانم:*

نفس 1395/03/28 ساعت 21:25 http://takenote.persianblog.ir

خسته نباشی عزیزم ... من کلی منتظر تابستونم و کلی کلی ذوق دارم. یه مهمون عزیز قراره بیاد پیشم که دلم براش یه ریزه شده.

وای خدای من، خوشبحال خودت و مهمونت...
الهی لحظات خیلی خیلی خوشی در انتظارتون باشه

نل 1395/03/28 ساعت 19:33

حس شادابی و یویویی میشه از پستت حس کرد.خوشحالم:):)
خوشحالیت مانا

واقعا یه حس خوب عجیبی داره رهایی از امتحانات
ممنون از دعای ماناییت جانا

ساده خان 1395/03/28 ساعت 18:48

سی و یکم امتحانم تموم میشه یکم انتخاب واحد ترم تابستون
پنجم شروع کلاسا
استاد یه درسام داره دکتری میگیره بهش گفتم کارای آزمایشگاهیشو پایم ! دیشب زنگید! برنامه تابستونم حسابی جوره! قصد داشتم برم یه جایی سر کار که کاملا منتفی شد با این اوصاف!

چقدر سر شلوغ...
به کوری چشم دشمن من امسال تابستون 95 بی برنامه ترینم=)))))
پایان نامه هم ندارم! اه

Bluish 1395/03/28 ساعت 18:42 http://bluish.blogsky.com

یک دو سه امتحان میکنیم
کامنتِ کله-سحر یا صبحِ خیلی زود یا دیشب حتا! ی من نرسیده؟!
نمیدونم کی کامنت گذاشتم فک کنم بعد سحر بود

هی وای من...چند تا کامنت رو نرسیدم جواب بدم!
نتم قطع شد بلوییش جانکم

سمیرا جدید 1395/03/28 ساعت 17:15

تبریییییک میگم عزززززیزم

ممناااااانم:*

دزدمونا 1395/03/28 ساعت 16:02

اخ که چه لذت بخشه مگی رو شاد و شنگول و سرحال دیدن!
+منم امروز فارغ شدم.
++بله کتابامون اماده ست :)

به به...
یه فارغ دیگه:))
من همیشه فارشع رو میگم یاد روزهای پس از زایمان میفتم!!! :)))

تک مدی 1395/03/28 ساعت 14:44 http://unimodal.blog.ir

به به:)
ولی باعث شرمندگی، جواب اکثر سوالا برای من نه شد!
اما از دیدن فراغت و خوشحالی شما خوشحالیم مگی بانو جانم

الهی، پس بیا یه کم بهت فخر بفروشم!
دلت بسوووخه تک مدی جونم

به‌به! خسته نباشی!

من میخوام برم کلاس تقویتی ریاضی :دی

وای برادر
جای منم برو من هیچ وقت کلاس تقویتی نمی رفتم:))))

نیکادل 1395/03/28 ساعت 12:24

بنده تشکر میکنم از شما که لبخند بزرگی روی لب ما نشاندید. بوس بوس
و اما برنامه های من: باید مدارک 7گانه ی فلان بگیرم.باید سه عدد کارگاه شرکت کنم در پایتخت. باید سه الی چهار عدد کارگاه برگزار کنم در شهر خودم.باید کتابم رو تموم کنم.باید طرح رساله رو تموم کنم. باید طبق قولم درماه یک عدد مقاله ی پدر و مادر دار بنویسم. واگر این کارها رو خوب انجام بدم اصلا ازینکه تفریح ندارم ناراحت نمی شم. توی قسمت جدی و رقابتی ام فعلا..ازین قسمت ها که تابستون بردار نیست.

منم از شما تشکر می نمایم که اینقدررر با برنامه ای اصلا... اه
حسودیمونم نشده لطفا همچو فکری نکن:|||||
این کارگاها چیان؟ چرا یه کارگاه دستور زبان برای مبتدیان گوگولی نمیذاری در پایتخت که من بیام 4کلوم یاد بگیرم آخه؟! برم خودمو دار بزنم:|¿
خیلی خوبا این کارا...خودش تابستون بسازه... هر روز که این کارا انجام شه بعدش تابستونه

رگها 1395/03/28 ساعت 12:13

هنوز یه امتحان دیگه داریم :| هنوز هیچ برنامه ای نداریم :| هنوز وسایلمونو جمع نکردیم :| هنوز با ماه رمضون دهنمون صافه :|
بازم بگم ؟ :)))))))

هی وای من را ببخشای... با دهان روزه باز امتحان؟
دلت سوووخید ولی نه؟! آخه امتحانام تموم شده من! سوخید؟

سارا میم 1395/03/28 ساعت 11:54

نه جانم کنکور داریم...

وای خدایا...
منو ببخش
دل کنکوری های طفلی را سوزانیدم:((

اذر 1395/03/28 ساعت 10:19 http://azar1394.blogfa.com

خیر

هنوز نافارغی :)))))؟
دلت بسوزه من می تونم هی بخوابم، هی ول گردی کنم

می شناسیم 1395/03/28 ساعت 08:04

چقدر همین چند جمله ت پر از انرژی های عالی و خوبه! حس خوب فعالیت و نشاط و شادی داره! باید برای بچه هام فکر کنم!
تابستون پر از شادی و خنده و سلامتی داشته باشی همراه خانواده عزیزت.

ممنونم مامان خانوم با برنامه :*
خیلی خیلی ازتون ممنونم خانم

Lena 1395/03/28 ساعت 05:20

بفروش عزیزم، بفروش
امتحاناى منم تموم میشن بالاخره
الکى مثلا کلى پروژه و تمرین قرار نیست بعدش تحویل بدم
اصلنم الان دلم کتاب غیر درسى نخواسته که

فروووووختم، ایشالا تموم میشه سامدی
ولی مهم اینه من امروز فارغ شدم و تو نشدی
=))

Bluish 1395/03/28 ساعت 05:04 http://bluish.blogsky.com

سلام بر مگی فارغ :)
کتابا آمادن و میترسن نصفه ولشون کنم! د:
بلوییش هسدم! بردارنده‌ی شیش واحد ترم تابستونی د:

سلام!
فارغ هستم، شمام انگار بلوییش هسدی...
وای متاسفم برایت بردارنده ی ترم تابستونی ولی اگه 7ترمه تموم شه بهت جایزه میدم:دی
خستگیش حسابی از تنت در میره ها

تبریک بابت فارغ التحصیلی
البته پایان نامه واقعا سختی خودش داره
موفق و شاد باشی همیشه عزیزم

=))))))
بهاااامین می کشمت...
بهامین هستی یک دختر شادی کوفت کننده!!!
نامرد الان وقت یادآوری پایان نامه بود؟!

+ وقت اذان مغربمونه همین لحظه الله اکبر گفته شد و خلاصه دعا گوتم؛)

صابر 1395/03/28 ساعت 02:56

برگشت به خونه و کمک به مادر در هر زمینه‌ای ...
امتحان شهر برای گواهینامه ...
کار تو شهر خودمون یا هر شهری اگه شد ...
خوندن چهار کتاب منبع ارشد روانشناسی ...
بدنسازی ...
دیدن فیلم ، دیدن فیلم ، و دیدن فیلم
بعلاوه گوش دادن به آرشیو بیکلام ...

اوه چه عالم برنامه های خوب خوب برادر...
دست راستت به سر ما

امیدمیرزا 1395/03/28 ساعت 02:47

:)

^-^

می 1395/03/28 ساعت 02:40

بااین اندیشه (بزایید برای مردن بسازید برای خراب شدن )برنامه ای بجز مرگ ندارم
چندروزیست سرم میل بریدن دارد
سال دیگه این موقع تو این دنیا نیستم چه برنامه ای میتونم داشته باشم؟
زندگی ؟ لذت؟
ووولی کو قوت
من اهل نقونوق وقرلند نمیخوام باشم اهل گند زدن به اوقات خوش دیگرونم همینطور ولی بعضی وقتادیگه ظرفیتم تموم میشه

بعله اندیشه ی درستیست.
از کجا معلوم شاید ما زودتر از شما از این دنیا رفتیم:)

می 1395/03/28 ساعت 02:19

لدوا للموت وابنوا للخراب
بزایید برای مردن بسازید برای خراب شدن

هاع؟ :|
چی؟

من ب شخصه از اول مهر برا تابستون امسالم برنامه ریختم اونم چ برنامه ای،،، تابستان نودو پنج: همش خواب

=))))))
منم همچو برنامه ای دارم البته، لا به لاش کمی تفریح گنجوندم.

Lena 1395/03/28 ساعت 01:21

من در سکوت به سمت افق محو میشوم
نه یه لحظه صبر کن،
جزوه و کتابمو یادم رفت ببرم...

نععع
تو امتحان داری هنوز؟ وای که چقدر منتظر همچو موقعیتی بودم، میشه بهت چیز بفروشم؟!
فخر؟!
ببین اینقدرررر خوبه، من دراز کشیدم و حتی فکرم نمی کنم که اگه درس سرمایه م رو بیفتم مجبورم دوباره(!) با همووون استاد برش دارم.
دلت سوخت:)))؟ تابستونه، فصل شادی و خنده
بچه ها توی کوچه ... بقیه ش رو یادم نیست:-"

آناهیتا 1395/03/28 ساعت 01:17

یوهوووووووووووووو :دی

+وااای عاالی :)))
دلم تنگ شد برا اون دوران ک منتظر بودیم تابستون بشه بریم کلاس ثبت نام کنیم :|
الان که دیگه تابستون زمستونمون فرقی نداره

=)))
وای من متنفر بودم از کلاسای تابستونی! مامانمم باهام راه نمی اومد، میگفت وقتت حیفه نمیشه همش بازی کنیم:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد