مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

ای در خیال و خواب...

من از اون دست آدمهام که از گشنگی زیاد احساس سیری می کنن، از خستگی زیاد بی خواب میشن، حالام نگرانم چون احساس می کنم دلتنگی زیاد داره کار دستم میده... 





نظرات 7 + ارسال نظر

احتمالن!

:)

لغات هم شبا میرن بخوابن توی اون ساعت. به جز یک سری لغات محدود که واسه ما بی استفاده ن!!

اون سری لغات محبت آمیز و در وصف همسرن ینی؟!
هعی

منم نمی دونم چرا بی خواب شدم، فقط میدونم فردا سر کار چیز میشم...خابالو :دی

:/ شب دایره لغات رو گم می کنی برادر؟
دیگه خوابالو رو هم یادت نیومد بگی نوشتی چیز؟

Meredith 1395/03/14 ساعت 20:43 http://san-antonio.blogsky.com

منم دقیییییقن مثل خودتم.از خستگی زیاد بی خواب میشم :|
از گشنگی هم اول حالم خراب میشه بعد کلا یادم میره باید غذا بخورم

فک کنم خیلی ها باید اینجوری باشن مردیت... هوف!
امان از ما آدما

پرواز 1395/03/14 ساعت 19:47

هعییی هعییی چقدر اینو خوب گفتین

شما خوب گرفتین منظورمو گل من:)))
امیدوارم خانوم باشین حالا که بهتون گفتم گل من

تک مدی 1395/03/14 ساعت 13:39

از مکانیزم های دفاعی بعضا غیرارادی که برای رفع شدن اون‌حسم استفاده میشن مگی...

هان فهمیدم!
هوف...هم دردیم یه جورایی پس

تک مدی 1395/03/14 ساعت 12:28 http://unimodal.blog.ir

دقیقا مگی
و واقعا منو وقتی به یه مرزی میریم، دل نگران میکنه
همیشه م یه روز بعد از تموم شدن یا برطرف شدن یا هرچیش، عین چی پشیمون میشم!:|

اوم
از چی پشیمون میشی تک مدی جانم؟ مثلا از اون زیادی شدن حس، یا واسه از بین رفتنش؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد