مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

از آینده ی نداشته ام می نویسم...

تلفن به دست نشسته به شوهرش می گوید که حساب و کتاب کرده، اینقدر پنیر لازم است، اینقدر گوشت برای درست کردن شامی و ... بعد لا به لای حرفهایی که نشان از آمادگی برای ماه رمضان دارد، کمی مکث می کند و می گوید در اتاقش نشسته درس می خواند، نگران نباش... من هم بهش گفتم، چه اهمیتی دارد آخر؟ می فهمم مامان و بابا درباره ی من و اذیت هایی که می شوم برای درس، حرف می زنند. می گوید باشه حواست را اینجا نذار... به دستهای سفید و حلقه ی دوست داشتنیش نگاه می کنم که به مناسبت 30سالگی ازدواجشان پدرم برایش خریده، چقدر طول کشید تا آن حلقه ای که دلش می خواست را برای همسرش بخرد، نه؟ سی سال... مامان 15 ساله ام 45 ساله شده بود که حلقه را دستش کرد و ما چهار تا ذوق کردیم و ...

راستی، به کادوی تولد هانی هم فکر کن!

می روم توی فکر، شاید بیشتر از نیم ساعت است که صحبتشان طول کشیده، دوباره از برنامه های افطاری صحبت می کنند، از سفر به مشهد که در ماه رمضان سختمان می شود، بعد باید کلی روزه ی قضا بگیریم و از بابا اصرار که ماه رمضان بهتر است و شما ضعیفید و پاییز قضایش را می گیریم و ... با خودم فکر می کنم شاید هرگز آنقدری جیبم پر پول نباشد که به دادن افطاری به چند نفر حتی برسد. هیچ بعید نیست مفلس و فقیر باشم در آینده، چیزی که از امروز پیداست همین است و من بیکار و بی پولم و احتمالا همینطور خواهم ماند، اهل رویا پردازی های الکی نیستم و از شواهد می توانم آینده را حدس بزنم. به این فکر می کنم که شاید هرگز شوهری نداشته باشم که بنشینیم درباره ی برنامه ی سفر، شهریه ی دانشگاه دخترمان، اذیت شدنش سر درس، خرید تخت برای آن یکی دخترمان و خریدن کادوی تولد برای پسرمان حرف بزنیم. خب این هم بعید نیست و از حالا می توانم بگویم به احتمال 96% هرگز همسری نخواهم داشت و این تصور اگرچه کمی دردناک است، اما خیالم را از بابت انتخاب یک فرد غلط راحت می کند. باور کنید اینجا آنقدری خوش می گذرد که نخواهم کسی را شریکش کنم، چطور بگویم؟

مامان و بابا حرفهایشان را تمام می کنند، احتمالا زور مامان بیشتر است و سفر مشهدمان می ماند برای مرداد داغ... 

مردادی که می آید و بیست و پنج سالگیم را به نیمه می رساند، شما یادتان نیست. من اولین سفر کاملا مجردی/دوستانه ام را در سن 24 سال و نیمگی تجربه کردم. می گویم دوستانه چون بارها تنها به تبریز و شهر دانشجویی خواهرم سفر کرده بودم، در 18 سالگی، 19 سالگی، 20 سالگی... 


+ لطفا کامنت انشالله عروس شی و هرچیزی که ربط به همچو جمله ای داشته باشد را در دلتان نگه دارید، نمی گم دعا نکیند ها، اگر هم دعا می کنید از خدا بخواهید برای یک بار هم که شده آن چیزی را که دوست دارد خیرم بداند و نه آنچه را خودش دوست دارد:( و واقعا مایل نیستم ترحم ببینم سر این جریان و بگویمتان که آدم هم دور و برم هست برای ازدواج، یعنی ببینید اگر برای شما خواستگار هست برای من هم هست، اگه همسایه ی بی سوادتان شوور کرده پس من هم می توانم و اگر نمی کنم دلیلی پشتش هست و اینها... اه



نظرات 22 + ارسال نظر
Meredith 1395/03/14 ساعت 20:52 http://san-antonio.blogsky.com

هرکسی یک قسمت و تقدیری داره.پس احتمال ۹۶ درصد نذار...چون فقط خدا میدونه آینده چه خبره.اما تجربه بهم ثابت کرده که اگه یک چیزی رو ازش بخوایم بهمون میده.اگه نه خوب نمیده. برات آرزوی زندگی پر از شادی و آرامش میکنم. زندگی بدون دغدغه

آممم... به اون عدد 96 دقت کردی گل من:)))))))؟
اون برعکس شده ی عدد مورد علاقمه... 69:دی
موافقم باید بخوایم ازش؛)
ممنون که اینقدر خوبید:)

ممنون آقای بوبو
گوگل کروم من آپدیت نبوده گویا

درود:))
بله آقای بوبو
دیشب نشون دادم به بهسا جان:دی

Lady 1395/03/13 ساعت 14:25 http://writtenbylady.blogsky.com

چقدر حس خوب ی پیدا کردم
چقدر همزاد پنداری کردم

ای بابا... ای کاش همزاد پنداری نمی کردی ولی...
دلم گرفت که

BoBo 1395/03/13 ساعت 11:06

نیاز نیست قسم بخورم که! اینم لینک چیزی که من با گوگل کروم ورژن 50.0.2661.89 توی موبایل می‌بینم ؛)
http://s7.picofile.com/file/8254010542/Screenshot_2016_06_02_11_01_15.png

می دونم بابا:))
دهه، من خودمم نارنجی می بینم دیگه بوبو
خودم این کارو کردم اصلا، ینی دوستم این کارو کرده

فرح 1395/03/12 ساعت 22:33

سلام...یک عمه ای دارم ۵۰ سالگی ازدواج کردن میگن شوهر همیشه هست صدتاشوهر میره ومیاد خانوادس که میمونه...بیابریم سفر خارج ایران

سلام
وااای من شیفته ی عمه جان شما گردیدم! اه...
عررر خیلی خوبن خدا حفظشون کنه
نوچ من ارز خارج نمی کنم، من یک دختر اقتصاد بخونده هستم فرح جووون

Sara 1395/03/12 ساعت 21:19

مگی کامنتت خصوصی بود؟ من حس کردم خصوصیه برای همین تاییدش نکردم:) و ممنونم^.^

وای خدا
معلومه خب:)))))

بریدا 1395/03/12 ساعت 20:52

ما وبلاگیا
یه مگی داریم شاه نداره
صورتی داره ماه نداره
به کس کسونش نمیدیم
به همه کسونش نمیدیم
به کسی میدیم که کس باشه
پیرهن تنش اطلس باشه

=)))))) خیلی کار خوبی می کنید. بدید پس میاره اون موجود مفلوک:))))

بریدا 1395/03/12 ساعت 20:47

ما وبلاگیا
یه مگی داریم شاه نداره
صورتی داره ماه نداره
به کس کسونش نمیدیم
به همه کسونش نمیدیم
به کسی میدیم که کس باشه
پیرهن تنش اطلس باشه


درست یا غلط همینو بلد بودم :دی

ووووویش:)))

بهسا 1395/03/12 ساعت 20:23

راستی الان از سر فضولی با گوگل کروم اومدم!! براساس حرف آقای بوبو
نارنجی نشد که!!!!
شفاف سازی لطفا!

عه! فقط واسه تو نمی شه...
آقای بوبو بیا قسم بخور
وای خدا خنده دار ترین اسم دنیاست اصنشم...

بهسا 1395/03/12 ساعت 20:19

وخب خیلی خوب میدونی که همیشه دوتا گوش برای شنیدنت هست..همین نزدیکی...میدونی که؟

هوووووف می دونم
امروز داشتم فکر می کردم که قشنگ ترین دسته گل دنیا رو از تو گرفتم بهسا
اصلا نمی تونم بگم چقد دوسش داشتم!


خواستم بگم هستم.میخونمت، میفهممت.... همین

ویک چیز دیگه بسیار زیبا و روشن آیندتو میبینم و به این چیزی که من می بینم و ازش مطمینم حق نداری شک کنی!

چقدر خوبی تو اصلا...
هی تو فکرتم منم:(

چیییی بگم آخه من به تو؟! اه... دختر دوس داشتنی

BoBo 1395/03/12 ساعت 20:13

هر طور راحت‌تری می‌تونی خطاب کنی منو ؛) از هیشکدومش ناراحت نمی‌شم فقط از خطاب کردن رسمی زیاد خوشم نمیاد.
منم نصیحتارو خووب گوش میدم ولی خب طبیعتا عمل نمی‌کنم :دی اصن خاصیت نصیحت به عمل نکردنشه!
وقتی علما به نتیجه واحد رسیدن لطفا نتیجه‌اش رو به منم بگو!راستی تا حالا با گوگل کروم موبایل وارد وبلاگت شدی؟!! اون بالا و جای آدرس‌بار کلا نارنجی میشه! جالبه، تا حالا ندیده بودم چنین چیزی. چطو میشه که ایطو میشه؟!!

با سلام منم حرفاتونو شنیدم و عمل نمی کنم.
آممم معلومه که وارد شدم، به نظرتون می تونه اتفاقی باشه اصلا؟ من فقط کروم استفاده می نمایم دوست گرامی
چک یور میل

مروارید 1395/03/12 ساعت 20:02

سخت نگیر
درست میشه

چشممم... انشالله درس میشه

من دوست دارم وقتی میام پست میخونم نظر بزارم
خیلی زشته؟

نه اتفاقا:)))))) خیلی عالی و بامزه ست تیلو!
منم ذوق می کنم تازه؛)

محمد حسین 1395/03/12 ساعت 16:27

سلام علیکم .

خدا روزیتونو میرسونه نگران نباشید درمرحله سوم روزی رساندن خدا هستید نگران مرحله چهارمش نباشید .
غصه خوردن برای پول در اینده!!؟

بچه رو دیدید که پدر میندازه بالا. بچه میخنده چون مطمئنا پدرش میگرتش اصلا به خطر فکر نمیکنه .حالا بعضی مواقع خدا ما رو میندازه بالا .غصه خوردن برا اینده بی معنیست .بی خیال باشید .البته منظورم بی تفاوتی نیست .

این قسمت مطلبتون هم عجیبه : احتمال 96% هرگز همسری نخواهم داشت .دقیقا نمیدونم چرا اینو میگید . آمادگیهای ازدواجو در خودتون ایجاد کنید مطمئنا همسفرتون هم منتظره بلاخره که به هم میرسید .
البته دقیقا این موضوع رو خودتون باید حل کنید و شما بهتر میدونید چه خبره و من نمیدونم فقط یه نکته ای رو بگم کاری کنید خونوادتون بدانند امادگی ازدواج دارید بعضی موقع دخترا وقتی بحث ازدواج میشه به شوخی یا جدی بی تفاوتند و خانواده فکر میکنن که اره اماده نیست یا هنوز بچست و ... اولین کار اینه که بگید و ثابت کنید اماده اید .کم کم رفتاراتونو اصلاح کنید . قرار نیست کسی صدر درصد امادگی پیدا کنه بعد ازدواج کنه .نکته دومم از دست دادن خواستگارانه . انچه که من میبینم 70 درصد دخترا از اینکه خواستگارا اول و اولیا رو رد میکنن پشیمون میشن البته بدون دلیل خاص. سعی کنید با دقت بیشتری نسبت به قبل روی این موضوع جدیت به خرج بدید

سلام
واژه ی سلام علیکم رو که دیدم گفتم ایشون آقا محمد حسین هستن!
قسمت اول حرفهاتون خیلی امید بخش بود:)
و قسمت دوم هم، همونطور که گفتید یه چیزایی رو من می دونم که شما نمی دونید. من فقط تحت یک شرایط هست که حاضرم ازدواج کنم اقلا تو این سن فقط تحت یک شرایطه که اون هم ممکن نیست، مگر اینکه معجزه ای چیزی رخ بده:)

پدربزرگ (رشتی:)) 1395/03/12 ساعت 16:08

زن باشی یا مرد، فرقی نمی کنه، برای رسیدن به کمال و نیک بختی لازم نیست حتما همسری داشته باشی
پس من برات کمال و نیکبختی آرزو می کنم و اضافه می کنم که
هستی و بودنت در جهان رو بر اساس طرح خودت پیش ببر مگی، نه بر اساس الگوهای تعیین شده توسط دیگران، هرچند اون الگوها از فرط تکرار ، عادی و غیرقابل تغییر به نظر بیاد اما تو طرحی که خودت انتخاب کردی رو ادامه بده، کمال و نیکبختی در اجرای همون طرح و نقشه ی اندیشیده شده و انتخاب شده است دختر جون

پدربزرگ رشتی چقدر نگرشش شبیه به خودمه...
راسته که محیط رو عقاید تاثیر میذاره؟!
ممنونم از شما و دعاهاتون... اتفاقا تو فکرش بودم که چرا دیگه نیستین اینجا، خلاصه که حضورتون خیلی خوب بود و چسبید:)

96 درصد ؟ همینقد دقیق ؟ با احتمال خطای چند درصد؟!

یه لحظه یاد استادمون افتادم که امتحان چهار گزینه ای میگرفت و نمره مون رو با اعشار میداد! البته ربطی به این پست نداشتا، فقط یادش افتادم!

برات حال خوب آرزو میکنم. روزای قشنگی که رویاها و آرزوهاتو دم دستت ببینی.
به قول معروف آرزومند آرزوهایتان. (چه قلبمه شد |: )

96 درصد! همینقدر دقیق
چون بعد 69 این عدد رو عجیب دوس دارم! امیدوارم اگه سال 96 خیلی هم عالی نبود اقلا همگی زنده باشیمو رو سیاهم نکنه این عدد:)))
مچکرم از حرفهای قلمبه سلمبه تان

BoBo 1395/03/12 ساعت 13:53

پیشنهاد میکنم غم آینده نداشته ات رو همون آینده بخور و الان به فکر داشته های الانت باش و اینکه اگه آینده چیزیو نداشته باشی چقد واسش غصه میخوری اگه قراره زیاد غصه بخووی پس الان که میتونی کاری بکن تا آینده دیگه غصه نخوری (چه جمله پیچیده ای شد!)
چه خوبه یکیو نصیحت کنی و سخن حکیمانه بزنی :دی
یه سوال: واقعا آدما شبیه نوشته هاشون هستن یا نه؟!

وای خیلی خوب گفتی بوبو! چون می دونم از این مدل خطاب شدن خوشتون نمیاد هی میگما بوبو
آممم... خیلی خوبه، خودتم نصیحت پذیر هستی حالا برادر من؟

+ نمی دونم، میگن من شبیه نیستم. یکی دو نفر هم میگن هستم و خوشحال ترم، بین علما اختلاف زیاده... مثلا چوپان دوست صمیمیم از نوشتنهای من بدش می اومد و الان دوستمه دیگه:|

دل آرام 1395/03/12 ساعت 13:14

من دلیل اینکه میگی 96% شوهر نمی کنم رو نمی فهمم. وگرنه دعا نمی کنم برات ازدواج کنی
دعا می کنم بفهمم چرا اینطوری داری فکر می کنی.

خودمم البته یه روزی به این نقطه رسیدم. روزی که فکر می کردم برای همیشه مجرد خواهم موند. ولی خوب من اون موقع در آستانه ی 29 سالگی بودم.

خب شاید یک راز باشه، شاید خیلی مشکلات زیادی دارم و خیلی شایدها... واقعا خصوصیه که اینجا نمی نویسم.

من از اینکه اون جمله را گفتم فقط خواستم شوخی کنم
ببخشید حس نکردم خوشحال خندون نباشی...

می دونم عزیزم، ناراحت نشدم که، فقط خنده م نگرفت دیگه... همین.
واقعا برام آزاردهنده شده این جمله...

مگی تو یکی از بهترین دوستای منی
منو میخندونی
گاه کنارت اشک میریزم
گاهی یادم میاد دنبال خوشبختی های کوچولو بگردم و هزارتا چیز ریز و دوست داشتنی دیگه ...
مگی تو خیلی خوبی
من این عاشقانه های پدر و مادرت را خوب میفهمم چون پدر و مادر من هم عاشقانه های زیادی دارند
شکلش فرق میکنه شاید چون دهه ی زندگیشون فرق میکنه
ولی منم این عاشقانه های ریز و درشت را میبینم و لبخند میزنم

و تو هم تیلو... بدون اغراق می گم.
خوش قلبیت و نیت خوبت همیشه از نوشته هات حس میشه:)
ممنونم که اینقدر از یه آدمی که ابدا تعریفی نیست، تعریف می کنی
هر خونه ای عاشقانه هاش فرق داره با عاشقانه ی خونه های دیگه
مثلا من هیچ وقت نمی بینم که بابام بیاد در حضور ما روی پای مادرم بخوابه! ولی تو وبلاگ دوستم خونده بودم و خیلی چیزها...
خدا حفظ کنه مامان باباتو عزیزکم:)

انشالله عروس شی

من اصلا خوشحال و خندون نیستم، اجازه بده نخونده بگیرم این کامنت رو اصلا...:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد