مگی خیلی بلاست، درسته که مدتهاست خندوانه نمی بینه، اما حواسش هست که کی به کیه و روزایی که آدم های دوست داشتنیش تو برنامه ن رو از دست نمیده.
رضا امیرخانیمون، رضاااا امیرخانیمونو خدا حفظ کنه!
+ سالهاست در آرزوی سفر به افغانستانم و این مهم به این راحتیا میسر نمیشه، چطور میشه به این آرزو رسید؟ بگم که کتاب جانستان کابلستان رضا امیرخانی باعثش بود؟
+ خیلی ذوق دارم! می خوام برای سومین بار بخونم جانستان کابلستانمو... وای که چه خوبه این مرد ^-^
+ میشه لطفا اسم رضا امیرخانی رو به اضافه ی نمره ی 20 به شماره ی 30888 پیامک کنید؟ این یه خواهش موکده، حتما این کارو بکنید، چرا؟ چون من میگم:دی
سلام
اون قسمت از خندوانه عاااالی بووود...
جانستان کابلستانم ک اصن حرررررف نداره!!!
وهمین طور قیدااااار...
سلااام
بلی زهرا جان، خیلی خوب بود.
جانستان کابلستان *_* اوم... و قیدار
آره...همون شب بود! :دی
:دی
حالا از وقتی اومدن خونه؛ هرشب اهالی خونه پای خندوانه میشینن و منم میام یه سرکی میکشم!
حالا اون شب!! دقی قن همون شب که رضا امیر خوانی اومده بود داشتم میزدم قالب وبمو میپکوندم و یه نگا به صفحه ی تلویزیون انداختم و گفتم این آقاهه دیگه کیه؟ و نگا نکردم!
لازمه بگم الان چه حالی ام؟ :/
اه حالتو می فهمم!!! اون روزی که فاضل جان نظری اومده بود هم من یه لحظه دیدم و عجیب بود که نشناختم! رفتم دنبال کار و بارم بعد 10دقه اومدم گفتم واااای این چیه؟! فاضل نظرییی؟! باز خوبه از کفم نرفت:دی
+ همون شب بود من می اومدم وبت به در بسته می خوردم:/؟
وااااای دیدی هواپیما ساخته بود((((:
مگی چون پیجت پریویت بود نتونستم ببینمت،چون خودم پیج ندارم و با مال آخاهی میام(:
عزیز دلم:(
پابلیک بودم، ولی عکس خودمو گذاشتم پرایویتش کردم. شرمنده شاید بازش کردم حالا
سلام مگی جانم.
صرفا در جهت تکمیل تشابهاتمون بگم که دقیقا بعد از خواندن این کتاب عاشق سفر به سرزمین افغانها شدم اما چه کنم پایه ندارم. خواستی بری روی منم حساب کن.
سلااام
مریم، مریم شونصدتا تشابه دیدم تا حالا که حالا نگفتم بهت... دیگه این مورد نفله کردم:*
آخه اینقدررر شباهت؟ خدایا آرزوی مرمرها را مستجااااب کن *_*
فقط پرسپولیسی بودنش کافیه بشه بهش 20 داد
بیا ببین چقدر پرسپولیسیا منطقین اصلا
درود بر شما!
منم میدونستم بلاست
من اسم این آقا و کتابشونو نشنیده بودم. برم سرچ کنم
شاید شما خوشتون نیاد حتی از شخصیتش:)
ما بسی دوسشون می داریم.
سلام مطلب خوبی بود و خوشحالم که خوندمش ..20رو که فرستادم ....چه آدمی بود سرشار از هوش و شعور ....من قیدار رو خوندم ازش خیلی جالب بود ...خندوانه هم به نظرم نسبت به فصل قبل همین موقع اگر پیشرفت نکرده باشه پسرفت هم نداشته ، برنامه ایه که یه روند تدریجی رو داره و هیچ وقت متکی به یک چیز نبوده ، نه همیشه مهموناش معروف بودن و نه جناب خان یا نیماش هر روزه ،می دونه ایده هاشو تو چه زمانی خرج کنه مسلما الان و فصل امتحانات دانشجوها و دانش اموزها زمان مناسبی برا چیزایی مثل خنداننده و لباهنگ نیست و هرز می ره
خوبه ها، خیلی دوسش دارم منم گاهی
ولی بعضی وقتا حس می کنم داره آروم آروم افت می کنه... در کل برای منی که تلویزیونی نیستم ابدا، خیلی عالیه که می بینمش...
خیلی خیلی با شعور و با اخلاق و تیزه رضا امیرخانی، قیدارش رو منم خیلی دوس داشتم.
+ درباره فصل امتحانات هم درست گفتی مهسا جان
منم خیلی دوسش دارم
بی وتنشو خیلی دوست داشتم!
^-^ شخصیتش...اصلا نمی دونم چرا اینقدر مردهای مذهبی دوس داشتنین برام :)
سلام عشقم :)
شوکه نشو همون دخی مجهول قبلی ام:|
مگی سمیه مظفری رو میشناسی؟!
سلام:)
نه نمی شناسمشون متاسفانه...
یعنی من وقتی دیدم که مهمونشون رضا امیر خانیه، فکم افتاد!
با اینکه خوابم میومد نشستم و کلش رو دیدم مگی و حتی ضبطش کردم تا اگه بعدا نیاز شد دوباره ببینمش!
وای که من کتاب «منِ او» ش رو برای اولینب ار ازش خوندم و وقتی داشت دیشب درباره ی نحوه ی اسم گذاریش می گفت من یه حسی بودم بین خنده و تعجب!
من ارمیا و ازبه و قیدار و بیوطنش رو هم خوندم! اما جانستان کابلستانش رو نمی دونم چرا دوست ندارم بخونم :/
از بیوطنش خوشم نیومد راستش و دیگه حتی آخراش رو نخونده باقی گذاشتم اما «منِ او» و «قیدار»ش رو خیلی خیلی دوست داشتم
من او و قیدااااار *_* اوممم... من عاشق اسم این من او هستم. هوه
جانستان رو منم اصلا دوس نداشتم بخونم، الانم دارم می بینم. خیلی جالب بود ماجراش سیاهچاله جان:))
چه خوبه ما هم سلیقه ایم. ببین جانستان خوبه چون انگار داری وبلاگ می خونی، سفرنامه دوس دارم من خیلی...
به خاطر توحتما عزیزم
خندوانه به برنامه فوق العاده اس
مچکرم بها...
خیلی افت کرده، ولی رضا امیر خانیمونو آورد اصلا حالمون خوش شد ^-^
چرا ک نشه؟؟
حتما
چه مهربون و اینا:دی