سر کوچه با چوپان قرار داشتیم، تا همو دیدیم گفت مگی من یه ماشین دیدم تو این کوچه که خوشم اومده و می خوام باهاش عکس بگیرم، توضیح داد که تهرانم که بودیم یه ماشین اینجوری بود باهاش عکس گرفتم و خلاصه کلکسیونی از عکسهاش با این ماشین گنده قدیمی های آمریکایی داره، کوچه شلوغ بود و بی خیال شدیم. بعد ده دقیقه برگشتیم دیگه کوچه خلوت بود و تا خواستم عکس بگیرم صاحب ماشین اومد و و ما هم که آمازونی، خواستیم فرار کنیم که آقا خیلی با مهربونی گفتن من میرم بیاید عکس بگیرید و بعد در کاپوت رو باز کردن و گفتن حالا که علاقه دارید بمونید یه توضیحی هم درباره این ماشینا بهتون بدم، توضیحات این بود که اون قسمت سبزه، نشون دهنده ی اینه که این ماشین کاناداییه و آمریکاییش آبیه یا یه همچین چیزایی... و گفتن ماههاست این ماشین اینجاست و استفاده نشده، در نتیجه تبدیل شده به خونه ی گربه ها... تو عکس هم انواع گل و برگ و... دیده میشه.
جالبه که ازمون پرسید حالا به چی این ماشینا علاقه دارید؟ و دوس داشت مثلا ما بگیم موتورش یا چیش، که من گفتم من علاقه ندارم دوستم داره! چوپانم گفت من فقط باهاشون عکس می گیرم و در واقع یارو رو نابود کردیم:))
خلاصه با ماشین تنهامون گذاشت و سوار اون یکی ماشینش شد و رفت تا ته کوچه دست تکون داد و برگشت بهمون کارتشو داد و گفت اگه عکسی گرفتید حتما تگ کنید که بیام ببینم، ما هم از روی ادب کارت رو گرفتیم و با توجه به آمازونی بودنمون فک کردیم تگ نکردن بهتره... وقتی کارت رو میداد بهمون، گفت حالا شما این شماره م رو نادیده بگیرید، ولی اینجا آدرس اینستاگرامم هست. جالبه که آقاهه خودشم فهمیده بود ما لولوهایی هستیم که شماره ش رو ببینیم بدمون میاد و اینجوری از سوتفاهم پیشگیری کرد.
و قسمت زیبای ماجرا کارت آقا بود، شما تصور کن یه آقای حسابی درشت و تپل، با ریش و اینا و البته تیپ جوانانه و کاملا به روز، فک می کنم با حدود 30 سال سن، این کارتشون بود.
شما کارت ویزیتش رو ببین، نه آخه شما کارت ویزیتش رو ببین! من دیگه حرفی ندارم:| هرکی گیر ما میفته عین خودمون چیز، بامزه و جالبه:|
:)))))))))))))))
خعلی شیرین و بامزه
مرد گنده کارتشو ببین انگار مهدکودکیه
من شیفته ی کارت ویزیتش شدم خدا شاهده!!!
هیکل داشتااااا ماشالا
برای اینکه برم با ماشینش عکس بگیرم بلکم یه فرجی بشه
اومدی رشت خودم می برمت:))) می ترسم آدرس وبلاگمو بدی بهش ببینه به کارتش خندیدیم=))
ها همین دیگه،همیشه متعجب میشدم چجور سفر میرین:))) ببخشید مگهان:(
:)))))))) خدایا
خوبه از خاطرات شبهامون ننوشتیم.
آخه جریان این بود که اتفاقات خنده دار میفتاد، بعد گفتیم ممکنه مردم ذهن منحرفی داشته باشن و درباره مون فکرای بد کنن حتی!!! و منصرف شدیم.
دیگه فک کن می نوشتیم رسماااا می گرخیدی تو ازم:))
عجب روحیه ی داشته اقاهه
گوگولی مگولی بوده
بلی، آقایی خوش خلق، با کارتی سکته آور:|
ووییی من عاشق این ماشینای قدیمی هستم کاشکی از ماشینش هم عکس میذاشتی مگی:) یه اعتراف بکنم؟ من تا حالا فکر میکردم چوپان اقا هستش،الان فهمیدم ایشون خانمه:| چوپان ببخشید:)
خدای من، آخه من با یه پسر میرم سفر:|¿
میریم گردش همیشه؟ بعد اینقدرررر دوست اجتماعی نزدیکی دارم:/؟ خدایا =))) :((( باید توضیح بنویسم تو پست اول بلاگم انگار
چه کارت دوست داشتنی ای مگی ^_^
:)) واسه یه آقای گنده حتی؟ سیاهچاله....
آدرستو گم کردم:(
وااااااااااااای،چه کارت جالبی...
شاید مهدکودک داره
به خداااااا =))) مهدکودک رسما
چه خوشگله کارتش
من که خوشم اومد
معلومه آدم باحالی بوده کلا...
بلی بسیور آدم باحالی بودن ایشان!
خدا حفظشان بنماید:)
دوست عزیزمون چه طبع لطیفی دارن!
به پای هم پیر بشید :))
پیر شیم به پای هم؟!؟!؟
نه دیگه اتفاقی جایی می بینیمشون و نه می خوایم ببینیم. چرا پیر شیم؟
وای خدا کارتشو!!
البته باید ببینیم گروه هدف کیا هستن و کارت برای چه محدوده ی سنی طراحی شده!! =)))
واااااای عالی بود گروه هدف=)))
چقدر خندیدم من!
اگه اسلام دست و پای منو نبسته بود ازت شمارشو میگرفتم
=)) می گرفتی که چه؟! دهه:))
منم عاشق ماشینهای اینجوریم و عکس میگیرم:))
میشهبرای من تل آقاهه نادیده گرفته نشه؟:))
آخه کارتش خیلییییییییییی خوشگله.آدم نگاه میکنه حالش منقلب خوبی میشه:):)
خداهم تو هم اقاهه رو خیر بده با این کارت خوشگل.اون طراحشم خداخیربده:)
=)))))))
وای برم بهش بگم شونصدتاااااا خواستگار براش پیدا شده در عرض همین چند ساعت:))))
کارتش عااااااالی بود
مگی این آدم مرد زندگیه هاااااا،تاااازه ماشینای باحالم داره،از ما گفتن بود
=)))))) عییی
تو رو خدااا... طفلی اصلا یعنی راسته ی کار من و چوپان بودا! با مقنعه و حجاب کامل، اون اون شکی:))