مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی
مگلاگ

مگلاگ

مگهانِ :دی

می نویسم، از رنجی که می کشم......

هیچ چیز تو زندگی به اندازه ی درسهای ارشد نتونست بهم استرس وارد کنه، ازتون خواهش می کنم دعا کنید همه ی درسهام رو پاس کنم و ترم بعد چیزی جز پایان نامه برای عذابم نباشه... نمی دونم چرا همه اینقدر راحت درس می خونن و من سخت، نه بی هوشم، نه شاگرد ضعیفی هستم تو کلاسا و ... خوبه همه چیم...

فقط بی علاقه م، دلم برای انگلیسی خوندنم تنگ شده، وقتی به رنجی که کشیدم نگاه می کنم، به هزینه ای که کردم، به عمری که حروم کردم و به آینده ی نداشته تو این رشته، دلم می خواد خودمو تا ابد سرزنش کنم. هر کسی تو زندگیش اشتباهاتی داره و فکر می کنم این بزرگترین اشتباه عمرم بوده، مگر اینکه با این رشته بخوام وارد بازار کار شم، اینجوری آرامشم شاید کمی بیشتر شه و کمتر غصه بخورم از عذاب و رنجی که کشیدم.


+ باهام حرف بزنید، برام دعا کنید، دلم داره از غم می ترکه... واقعا :( وقتی فکر می کنم سال دیگه این موقع، دانشجو نیستم احساس شور و شعف عجیبی در وجودم ایجاد میشه و وقتی فکر می کنم سال دیگه این موقع هیچ کار مفیدی برای انجام دادن ندارم دلم می خواد تا ابد بشینم و برای زندگیم گریه کنم... برای تصمیم های اشتباهی که گرفتم، برای تصمیم هایی که نگرفتم، برای راه هایی که نرفتم...

+ امروز رفیقم می گفت اگه رفته بودیم امسال بر می گشتیم ایران، کاش دلتو راضی کرده بودی... کاش کمی جسارتمون بیشتر بود و کاش پشت ای کاش... 

+ حسرت نمی خورم، چون اگر چیزهایی رو از دست دادم خیلی چیزها رو هم به دست آوردم، امکان سفر مجردی یکی از اونها بود، آشنایی با دوستای این دو سال اخیر که از بهترین اتفاقات عمرم بود، چوپان و ... خیلی چیزا

نظرات 12 + ارسال نظر
یاسمین 1395/02/29 ساعت 10:41

شما خیلى جوونى
و این بزرگترین سرمایه و شانس شماست
فرصتهاى فراوون دارى برأى تغییر مسیرت ،حسرت چى رو میخورى ؟641
موفق باشى

ممنونم یاسمین عزیزم، خیلی حس خوبیه این همه امید دادنهاتون بهم... ذوق مرگم می کنید!
مچکرم... سعی می کنم امیدوارانه باقی راه رو هم برم؛)

مهری 1395/02/28 ساعت 23:46

مگی جان اتفاقا من فکر میکنم کار خوبی بوده ارشد خوندنت ببین ده سال بعد وقتی از خودت بپرسی تو این ده سال چه کار کردم دقیقا میتونی بگی یه مدرک ارشد گرفتی چون عمر در هر حال میگذره اگه توش کاری انجام ندی بعدا جوابی برای خودت نداری مدرک خاصی رو گرفتن اگرچه الان اصلا مهم نیست ولی بعدا خواهد بود

چقدر امیدبخش، چقدر مثبت...
ممنونم از حس خوبی که بهم دادین مهری جان ^-^

مهناز مامان رایان 1395/02/28 ساعت 20:53

مگی مهربونم این روز ها گذراست
همه چی درست میشه
توکل به خدا عزیزممم
برات دعا میکنم یه عالمهههههه

ممنونم ازت مهناز خیلی خیلی مهربونم:* عزیزی شما...
به آغوش می کشمت از راه دووووور

سمیرا جدید 1395/02/28 ساعت 12:17

دختر خوب سعی کن تو لحظه بهترین باشی و زیاد به گذشته فکر نکن همه ما این خطاهای گذشته رو داشتیم و یه جورایی اجتناب ناپذیرن به قول هانی تو اون زمان بهترین انتخاب باتوجه به شرایط و تجربیاتمون بودن و کلا بی خیال، بعدشم چطوری با ای قطعیت میگی سال دیگه کار مفیدی ندارم با شناختی که از تو دارم سال دیگه کلی کار مفید در دست انجامه

والا بحث گذشته نیست اصلا، مشکلم دقیقا با حالمه، بگذریم که من زیادی راحت طلبم و هیچ سختی نمیدم به خودم...
دوس ندارم الان غصه بخورم و سختی بکشم:( سر هیچی
امیدوارم شناختتون درست باشه سمیرا جانم ^-^
دعام کنین

مداد کوچک 1395/02/28 ساعت 10:15

وَ سلام
دعا می کنم انقدر سرت شلوغ باشه بعد از ارشد که هرروز دو بار به روز کنی این جا رو
اصلا دعا می کنم همه چیز خیلی خوب پیش بره
دعا می کنم لبخندهات همیشگی باشه و با زندگی برقصی .
آمینْ

می تونم بپرسم رشته تون چیه!

چقدررر ممنونم :* چه دعاهایی....هاه

بازرگانی خوندم برای ارشدم :)

پری همشهری 1395/02/28 ساعت 08:06

مگی جونم شک نکن که یه خیری توش هست
از کجا معلوم
شاید تووی یه شرکت بازرگانی و تجاری شدی مترجم....
اتفاقا این دو رشته به نظرم مکمل هم هستن
یعنی تو نسبت به کسی که فقط مدیریت خونده یه آپشن مثبت داری

مچکرم پری عزیزم، منم حقیقتش به این فکر کردم که با رشته ی مدیریت و زبان شاید بخوام کار کنم.
خلاصه که اینجوری :)

khorshid 1395/02/27 ساعت 22:40

سلام مگ عزیز
اولا اصلا نگران بیکاریه سال بعد نباش. انقدر کارها خدا برات گذاشته کنار. این از این. اما در مورد رشته تحصیلی و کار و ... من کم دیدم آدمهایی که از رشته تحصیلی که خوندن راضی باشن. واقعا خیلی کم بودن. خود منهم الان در مرحله دفاع هستم البته از رشته ارشدم راضیم خدا رو شکر چون بعد از ده سال کردن توی رشته لیسانسم و بعد از وقفه حدودا ده ساله انتخابش کردم. البته قبلا هم گفتم الان خیلی به کار کردن فکر نمیکنم ولی عزیزم با همون لیسانس بازرگانی شغل کاملا مرتبط با حقوق مکفی

امیدوارم واقعا کاری برای انجام دادن داشته باشم... ^-^
من ارشد بازرگانی هستما... کارشناسیم این نبود؛)

Maryam 1395/02/27 ساعت 18:43

سلام،من جزو خواننده های خاموشم
و الان سر دو راهیه بدیم حس کردم شبیه به شراید دو سال گذشته شماس، اخه منم زبان و اموزش رو دوس دارم حتی از کانون و سفیر هم مدرکم رو گرفتم، اما برای ارشد خوندن دو دلم که مدیریت رو انتخاب کنم چون میگن بازار کارش بهتره یا اموزش زبان بصورت اکادمیک و دانشگاهی که تو پیشرفتم تاثیر داره:((
رشته کارشناسیم ریاضی کاربردی بوده

سلام دختر خوب
نمی دونم چی بگم؟ می خوای یه کاری کن، باز سرچ کن، ببین واقعا اگه ارزش داره رشته ت رو تغییر بده:)
برای موفقیتت دعا می کنم دوست روشن شده:)

س 1395/02/27 ساعت 18:28

منم آزاد ارشد خوندم کلی هزینه کردن حالا هم بیکارم. بیییکاااارررر

بحث بیکاری یه طرفه، بحث من کار کردن لا این رشته ست.
مشکل گنده تره، صرفا به کار خوب رضایت نمیدم و برام مهمه درآمدم خوب باشه و مرتبط با رشته:(

کامنت من طولانی تر از پست شد خو!

:)))))) خوب و مفید بود.
دستتون درد نکنه خیلی

همونطور که خودت میگی هر کسی توی زندگیش اشتباهاتی میکنه و مهم ترین چیز مربوط به اشتباهات پذیرفتن اوناست. همین. " من اشتباه کردم" و تمام. بقیه ش مربوط به گذشته س و غیر قابل تغییر! همین "غیر قابل تغییر بودن" ، همین " گذشته" کافیه که دیگه بهش فکر نکنی. نگاه به گذشته تنها در یک صورت مجازه و اونم برای درس گرفتن! فقط برای تکرار نکردن روزای بد و تصمیمات اشتباه. من همیشه اینطور فکر میکنم که گذشته هر چند هم پر اشتباه باز هم گذشته "من"ه و حاصل تصمیمات من. تصمیماتی که با شرایط اون روزم، با درک و تجربه اون روزم فکر می کردم بهترینه. پس بهترین حالت اینه که بهش احترام بذارم و به عنوان تصمیمات خودم بهشون نگاه ( و حتا با کمی کله شقی بهشون افتخار) کنم. هیچ جای سرزنشی هم نداره. اگه رنجی کشیدی، اگه وقتی گذاشتی، برای چیزیه که حداقل در گذشته فکر میکردی اززشش رو داره. (و چه بسا اگه خوب سبک و سنگینش کنی ببینی که هنوزم همونطوره. مثلن اگه باهاش بری سر کار مطمئنن از بسیاری جهات نتیجه ی این زحمت ها رو می بینی و متوجه میشی کار بیهوده ای نمی کردی)پس این وقت گذاشتن اتلاف وقت نبوده و اون رنج بسیار هم ارزشمنده.
و هیچ وقت فکر نکن "سال دیگه این موقع هیچ کار مفیدی برای انجام دادن نداری". هر روز زندگی میشه استارت یک کار تازه رو زد. استارت یک فعالیت که دوسش داری. در هر زمینه ای. خصوصن وقتی درس تموم میشه خیلی بهتر میتونی دنبال علایقت بری. خصوصن اگه شاغل بشی و دغدغه ی مالی نداشته باشی.
"ای کاش"ها فقط انرژی آدم رو می گیرن. به جای حسرت انجام ندادن بعضی کارا در "گذشته" باید برای حال و آینده برنامه ریزی کرد. اینم بگم که من هم با اینکه رشته م رو میتونم بگم دوست داشتم اما هیچ وقت با رغبت برای امتحان نخوندم. کلن دوران امتحانات دوران مزخرفیه که تا چشم به هم بزنی تموم میشه. فقط یه مدت الکی با کتاب و جزوه های درسی دوست بشی!!
خلاصه اینکه به راه های نرفته فکر نکن و غصه شون رو نخور مگر اینکه هنوز امکان آسفالت کردنشون باشه! و گرنه بذار همون توی گذشته بمونن. همیشه کلی راه جور واجور سر راه آدم هست که نمیشه همه شو بری. بالاخره یکیش رو انتخاب میکنی و با توجه به کلـــــــــــــــــی شرایط ممکنه یک درصدی هم خطا داشته باشه
+
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد.آن قدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.به چیز دیگری فکر کرد.باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد. Anna Gavalda

این همه حرف خوب و منطقی رو خوندم، سعی کردم بهتر شم، که شدم.
ولی باز وقتی کیفمو بستم و رفتم حاضر شم که راهی دانشگاه شم، حالم بد شد و بی تاب شدم و دلم بونه گیر شد و ...

+ ممنونم که این همه نوشتید، خیلی ممنونم
+ آنا گاوالدای دوس داشتنی خیلی خوب گفته...

...
و گریه ی آروم من...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد